مطلب شمارۀ ٣٢
موضوع: ضرورت لحاظ جنبه هاي مالي در تصميم گيري هاي مديريتي و جايگاه متدولوژي ارزشيابي
سال ها پيش در اواسط دهۀ ٨٠ كه فعاليت كاري خود را به عنوان كارشناس برنامه ريزي استراتژيك در يكي از شركت هاي مشاورۀ مديريت آغاز كردم، بخشي از انجام فرايند مشاورۀ برنامه ريزي استراتژيك به شناخت وضعيت موجود و عارضه يابي شركت ها اختصاص مي يافت.
در تمام آن سال ها كه براي انجام پروژه هاي مشاورۀ برنامه ريزي استراتژيك با مديران شركت ها به منظور شناخت وضعيت موجود شركت شان مصاحبه و جلسه داشتم، كمتر مدير واحدهاي عملياتي را يافتم كه اثرات مالي فعاليت هاي خود را براي ما تشريح كنند؛ آنها بعضا اصول و مباني فني فعاليت هايشان را به خوبي مي دانستند، اما در گفتار و كردار اثراتي را كه فعاليت شان بر زنجيرۀ خلق ارزش شركت داشت، تحليل نمي كردند يا ناديده مي انگاشتند. در حاليكه، تمام فعاليت آنها داراي يك همزاد مالي بود.
از قضا، همين موضوع بر غفلت مشاورانِ آنها از جمله مشاوران برنامه ريزي استراتژيك نيز بي تأثير نبود. بگذريم از اينكه مشاوران يادشده هم ابزار و منابع انساني لازم را به منظور تحليل مالي شركت ها و تدوين استراتژي آنها تجهيز نكرده بودند.
مي بايست گفت كه تمام فعالیت ها و تصمیمات در یک بنگاه اقتصادی بر ارزش سهام آن تأثیرگذار است و اخذ این تصمیمات عمدتاً در واحدهای عملياتي نظير مدیریت بازاریابی و فروش، مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت تولید، مدیریت مالی، مدیریت سرمایه گذاری و مدیریت ریسک شرکت ها متمرکز می باشد و افزایش ارزش شرکت، مستلزم درک عمیق و یکپارچۀ هر یک از واحدهای مذکور از زنجیرۀ خلق ارزش است.
اعتقاد عميق اينجانب اين است كه ارزشیابی سهام این قابلیت را در اختیار مديران واحدهاي عملياتي شركت ها قرار می دهد كه اثرات تصميم خود در خلق ارزش براي شركت خود را تحليل نمايند و اين مديران بايد جايگاهي ويژه براي متدولوژي ارزشيابي در جعبه ابزار تحليلي شان قائل گردند.
عباس گمار
١١ مرداد ١٣٩٧
#واحدهاي_عملياتي_و_ارزشيابي
https://t.me/irvaluation
موضوع: ضرورت لحاظ جنبه هاي مالي در تصميم گيري هاي مديريتي و جايگاه متدولوژي ارزشيابي
سال ها پيش در اواسط دهۀ ٨٠ كه فعاليت كاري خود را به عنوان كارشناس برنامه ريزي استراتژيك در يكي از شركت هاي مشاورۀ مديريت آغاز كردم، بخشي از انجام فرايند مشاورۀ برنامه ريزي استراتژيك به شناخت وضعيت موجود و عارضه يابي شركت ها اختصاص مي يافت.
در تمام آن سال ها كه براي انجام پروژه هاي مشاورۀ برنامه ريزي استراتژيك با مديران شركت ها به منظور شناخت وضعيت موجود شركت شان مصاحبه و جلسه داشتم، كمتر مدير واحدهاي عملياتي را يافتم كه اثرات مالي فعاليت هاي خود را براي ما تشريح كنند؛ آنها بعضا اصول و مباني فني فعاليت هايشان را به خوبي مي دانستند، اما در گفتار و كردار اثراتي را كه فعاليت شان بر زنجيرۀ خلق ارزش شركت داشت، تحليل نمي كردند يا ناديده مي انگاشتند. در حاليكه، تمام فعاليت آنها داراي يك همزاد مالي بود.
از قضا، همين موضوع بر غفلت مشاورانِ آنها از جمله مشاوران برنامه ريزي استراتژيك نيز بي تأثير نبود. بگذريم از اينكه مشاوران يادشده هم ابزار و منابع انساني لازم را به منظور تحليل مالي شركت ها و تدوين استراتژي آنها تجهيز نكرده بودند.
مي بايست گفت كه تمام فعالیت ها و تصمیمات در یک بنگاه اقتصادی بر ارزش سهام آن تأثیرگذار است و اخذ این تصمیمات عمدتاً در واحدهای عملياتي نظير مدیریت بازاریابی و فروش، مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت تولید، مدیریت مالی، مدیریت سرمایه گذاری و مدیریت ریسک شرکت ها متمرکز می باشد و افزایش ارزش شرکت، مستلزم درک عمیق و یکپارچۀ هر یک از واحدهای مذکور از زنجیرۀ خلق ارزش است.
اعتقاد عميق اينجانب اين است كه ارزشیابی سهام این قابلیت را در اختیار مديران واحدهاي عملياتي شركت ها قرار می دهد كه اثرات تصميم خود در خلق ارزش براي شركت خود را تحليل نمايند و اين مديران بايد جايگاهي ويژه براي متدولوژي ارزشيابي در جعبه ابزار تحليلي شان قائل گردند.
عباس گمار
١١ مرداد ١٣٩٧
#واحدهاي_عملياتي_و_ارزشيابي
https://t.me/irvaluation