هنوز وقتی میخوام برم کتابخونه، تمام ادکلن های مادرمو روی لباسم خالی می کنم
که تو عاشق عطر من شی، که تو نگاهم کنی، که تو دوستم داشته باشی؛
که من، تف سر بالای توی آینه باشم.
که تو عاشق عطر من شی، که تو نگاهم کنی، که تو دوستم داشته باشی؛
که من، تف سر بالای توی آینه باشم.