تاسیان!


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


نامه‌های‌نرسیده‌به‌ساحل..:

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


تو مال منی


من یچی گفتم چرا جدی میگیری


خودت داشتی میگفتی میخام طلاقت بدم


چشمم روشن


درس بسه


میخام ازدواج کنم




اخرامه


پریود شدم و از درد


من تو زندگیم


تو ماه هستی و من ماهی
تو طلوعی و من غروب
تو شمالی و من جنوب
تو دریایی و من صدف
تو امیدی و من شکست
تو کاردی و من پنیر
تو گنجشککی و من تیر
تو درخت سرسبزی و من تبر
تو مشتاق به ارزو و من محکوم به مرگ
بین ما بود یک مسافت دراز..
مسافتی با حکایت های پر رمز و راز..

K.


Hidden Chat dan repost


بد نیس


به عنوان یه متن ماکت


بارها برایش نجوا کردم طاقتم طاق امده ..
صبرم کم کمک کاسته شده..
توانم از بین رفته و جسمم تجزیه شده..
برایش بارها زمزمه کردم و باور نکرد..
باور نکرد و نپذیرفت
تا آن روز نحس..
همان روز که دگر مرا نخواست..
همان روز که مرا و تصدق های مکررم را به هیچ فروخت
بله همان روز بود..
همان روز که در اغوشم گرفته بود و اشک های گرمش تن رنجورم را نوازش میکرد
گردنم را بوسه میزد و مظلومانه عذر میخاست
عذر میخاست ..
-معذرت میخام
رمقی و جان در من نبود که ارامش کنم
سیلاب در تلاطم روح نارامم سخت درحال جزر و مد بود
دروغ های ننگین و خزعبلات همیشگی اش حالم را بدتر میکرد
به ناگه تحمل حرف هایش برام سخت شد
پسش زدم و پای کشان تن تب دار خود را به دریا رساندم
داشت صدایم میزد..
اسمم را بلند فریاد میزد
صدای موج های اهنگین دریا دگر نمیزاشت چیزی به گوش برسد
هوهوی باد با نغمه ای پر سرور خاطرم را به خود جلب کرده بود
طنابی نامرئی به دور کمر و پاهایم بسته شده بود
لحظه مرا به جلو و لحظه ای به سمت پایین میکشید
برای اخرین بار چرخی زدم و نگاهی از مسافت طولانی بینمان به او کردم
هنوز هم همانجا ایستاده بود
بی حرکت..
به تقلید از او که تن خود را به ساحل سپرد من تن خود را به دستان دریا سپردم
لحظه ای بعد دگر اورا ندیدم
درست و به تقلید از او
بی حرکت!




Hidden Chat dan repost


تو‌کدوم‌یک‌از‌این‌گلایی؟
رز؟‌!لاله؟!نسترن؟!





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.