إنّي قِدّيسُ الكَلماتِ
وشَيْخُ الطُرُقِ الصُوفيَّهْ
وأنا أَغْسِلُ بالمُوسيقَى وَجْهَ المُدُنِ الحَجَريَّهْ
وأنا الرائي و المُسْتَكْشِفُ
والمسكونُ بنارِ الشِعْر الأبديَّهْ.
كنتُ كمُوسى
أَزْرَعُ فوق مياهِ البَحر الأحْمَرِ وَرْداً
كنتُ مَسيحاً قبلَ مجيءِ النَصْرَانِيَّهْ.
كلُّ امْرَأَةٍ أُمْسِكُ يَدَهَا
تصبح زنبقه مائیه.
قدیس واژههایم؛
پیر سالکان طریقت.
کسی که صورت شهرهای سنگی را
میشوید با موسیقی.
منم بیننده
منم کاشف.
منم ساکن در آتش ابدی شعر.
مثل موسی
گل میکاشتم روی دریای سرخ.
مسیح بودم
پیش از آمدن آن نصرانی.
دست هر زنی را میگرفتم
نیلوفر آبی میشد.
#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی
وشَيْخُ الطُرُقِ الصُوفيَّهْ
وأنا أَغْسِلُ بالمُوسيقَى وَجْهَ المُدُنِ الحَجَريَّهْ
وأنا الرائي و المُسْتَكْشِفُ
والمسكونُ بنارِ الشِعْر الأبديَّهْ.
كنتُ كمُوسى
أَزْرَعُ فوق مياهِ البَحر الأحْمَرِ وَرْداً
كنتُ مَسيحاً قبلَ مجيءِ النَصْرَانِيَّهْ.
كلُّ امْرَأَةٍ أُمْسِكُ يَدَهَا
تصبح زنبقه مائیه.
قدیس واژههایم؛
پیر سالکان طریقت.
کسی که صورت شهرهای سنگی را
میشوید با موسیقی.
منم بیننده
منم کاشف.
منم ساکن در آتش ابدی شعر.
مثل موسی
گل میکاشتم روی دریای سرخ.
مسیح بودم
پیش از آمدن آن نصرانی.
دست هر زنی را میگرفتم
نیلوفر آبی میشد.
#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی