کتابوس


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


یک اتوبوس پر از کتاب!
°اسطوره شناسی ایران و جهان°
نکاتی برای داستان نویسی؛
´معرفی کتاب و نویسنده`
و...
•|صفحه ما در اینستاگرام :
https://instagram.com/ketabus_?utm_source=ig_profile_share&igshid=f6ittv9otyuo

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


نشر افق + کتابهای فندق dan repost
چالش کتاب‌خوانی #به_افق_تابستان


این تابستان همه‌ی شما که ۴ تا ۱۷ ساله هستید می‌توانید در چالش #به_افق_تابستان شرکت کنید. یک کتاب خوب از #نشر_افق + #کتاب‌های_فندق خوانده‌اید معرفی کنید و برنده‌ی جایزه شوید.



@ofoqkidsandteens


کتابوس عید غدیر رو به همتون تبریک می گه 😊


@ketabus 🚌


#معرفی_کتاب 📚
ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیایی‌اش
مناسب برای #نوجوان 🥑

داستاني تخيلي و طنزآلود درباره ي نويسنده اي كه در حين تمركز بر روي داستانش، ناگهان با يك چيز عجيب و غريب كه از آن بيرون آمده، رودررو مي شود. آدمي به اسم ادسون آرانتس دوناسيمنتو كه سراغ خرگوش گوش شكلاتي هيماليايي اش را از او مي گيرد.

• گزیده ای از کتاب :

ببين من واقعا نمي دانم تو و خرگوش هيماليايي ات چه طور و از كجا آمده ايد توي ذهن من. چيزي كه مي دانم اين است كه شما نمي توانيد اينجا باشيد. اين را مطمئنم. شايد بعدا بتوانم به عنوان يك شخصيت نوجوان جذاب، يك جايي توي يك داستان فانتزي ازت استفاده كنم. حتي به عنوان قهرمان؛ قهرماني كه يك خرگوش گوش شكلاتي هيماليايي بامزه دارد. مي توانم اسم داستان را هم بگذارم ادسون آرانتس دوناسيمنتو و خرگوش هيماليايي اش. به نظرم اسم فوق العاده اي است. ولي… اينجا… توي اين داستان… اصلا امكان ندارد.

@ketabus 🚌


کتابوس dan repost
#معرفی_نویسنده

اعظم سبحانیان
نویسنده و فیلمنامه‌نویس متولد سال ۱۳۵۰، دانش آموخته مدیریت خانواده است.

او فعالیت ادبی اش را از سال ۱۳۷۵ با عضویت در انجمن‌های شعر آغاز کرد که حاصل این فعالیتش چاپ ۹ کتاب شعر کودکان است. وی از سال ۱۳۸۰عضو انجمن داستان بزرگسال شیراز شد.

آثار #کودک و #نوجوان
رمان کودک ماهک و غول سرزمین پارچه‌ها
فرمانده پت‌پت و قوی نامه بر
داستان کودک می‌خواهم دنیا را نقاشی کنم
مجموعه داستان نوجوان عنکبوت بچه ننه
دختر جیغ جیغو
جوجه زرد تپلی
قایق کاغذی
سه جلدخیال‌های خپلی
@ketabus 🚌


#IamARTIST dan repost
› #هنرهای_سنتی 🇮🇷

« طراحی نقوش سنتی »

ایرانیان از زمانهای بسیار دور به جانوران و گیاهان توجه داشته و نقشهای بسیاری از آنها را در آثار خود به کار برده اند، آنچنانکه این نقوش بر مبنای تفکرات و برداشتهای آیینی شکل گرفته است و بسیاری از این نقوش به نمادی از اعتقادات آنها بدل شده است و با گذشت زمان شاهد بروز تحول در این نقوش هستیم 📜

حالا ما میخواهیم این هنر بی نظیر را از نظر ویژگی ها و تاریخچه اش بررسی کنیم .

به محض ۳۰۰ تایی شدن کانال😉

=” @IamAnArtist


بهرام ایرانی بر خلاف همتای هندی خود ایندره یا همتای ارمنی اش وهگن، اسطوره ای ندارد که در آن سخن از غلبه ی او بر غول یا اژدهایی در میان باشد . در عوض ، او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب می آید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار می کند . از نظر نیرو، نیرومندترین، از نظر پیروزی ، پیروزمند ترین و از نظر فره ، فره‌مند ترین است. اگر به شیوه ای درست او را نیایش کنند، در زندگی و در نبرد پیروزی می‌بخشد. اگر به شیوه ای درست او را نیایش کنند نه سپاه دشمن وارد کشور های آریایی می‌شود و نه بلا. بنابراین، بهرام نماینده نیروی غیر قابل مقاومت است . وی اساسا خدایی جنگ‌جو ست.

دو تجسم از تجسم های او به ویژه محبوبیت همگانی دارد، یکی به شکل پرنده ای بزرگ و دیگری به شکل گراز. ایرانیان قدیم به پر کلاغ با احساس ترسی آمیخته با خرافات می نگریستند و می پنداشتند که پر این پرنده انسان را حفظ می کند و برای او نیک بختی و فره به همراه می آورد. احتمالا کلاغی که در تصاویر مهری همراه مهر( میترا) ست، در اصل نمادی از خدای پیروزی برای همراهی یا یاری این خداست.
#اسطوره_شناسی 🐗
@ketabus 🚌


#معرفی_کتاب 📚
نام نویسنده: فریبا کلهر
مناسب برای #نوجوان 🍒

این کتاب روایتى گره خورده با سیاست، تاریخ، عشق و عرفانه!
نویسنده شخصیت هاى متفاوت در دین، عقیده و تفکر رو گرد هم مى آره تا قصه اى متفاوت تر بیافرینه. داستان زنجیر وار جلو مى ره و خواننده پا به پاى آدم هاى داستان مى خنده، گریه مى کنه، مى رقصه، مى ترسه و براى عقیده اش مى جنگه.
آنادانا سر منشا داستان هاست که خودش قصه گوست و انگار که تمامى راز و رمزها و داستان هاى خفته ى این سرزمین تو دل این زن جاى داره.
زن ها تو این کتاب جایگاه ویژه اى دارند که هر کدوم نقش خاص خودشون رو تو زندگى زعیم-مردى از آنادانا- و این کتاب بازى مى کنند.
نویسنده از فرم هاى متفاوت روایت در کتاب استفاده کرده که روایت داستان هر شخص به زبان و قلم خودش باشه و با این حال کل کتاب و داستان مثل رود جارى و به هم پیوسته است. شخصیت پردازى قوى، لوکیشن هایى جان دار، دیالوگ هایى محکم و به یاد ماندنى و سرنوشت هایى عجیب تو دل این کتاب به انتظار خوانده شدن نشستند.

@ketabus 🚌


امید عافیت آنگه بود موافق عقل

که نبض را به طبیعت شناس بنمایی

بپرس هر چه ندانی که ذل پرسیدن

دلیل راه تو باشد به عز دانایی

#شعر از سعدی

@ketabus 🚌


#کتابخانه 😍

کتابخانه پارک اسپانیایی در کلمبیا تقریبا خارج از شهر و در کنار محله فقیر نشین ساخته شده است. سه ساختار تخته سنگ مانند ساختمان این کتابخانه را تشکل داده‌اند که باعث می‌شود ساختمان کتابخانه متفاوت‌تر از خانه‌های کناری به نظر برسد. معمار این بنا در طراحی آن توجه ویژه‌ای به پنجره‌ها داشته و آ‌ن‌ها شکل و شمایل عجیبی دارند و هدف وی از انجام چنین کاری تمرکز بیشتر بر روی جامعه فقیر و ساخت زندگی بهتر برای آن‌‌ها بوده است و وی در این خصوص می‌گوید:

ما می‌خواستیم ذهن مردم را به سمت جامعه فقیر ببریم و از شرایط خودشان دور کنیم.

@ketabus 🚌


4⃣ انتخاب قالب، مهمترین گام

یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه،مهمترین بخش طنزنویسی است.طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده می شود.این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا می کند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیه ام مناسب برای چه قالب،ظرف یا ژانری است؟کدام بهتر جواب می دهد؟آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب می دهد(چندان که بهرام صادقی در"با کمال تاسف"،"وسواس"و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است)یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم(چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد،تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر می آید و با آن بیشتر هماهنگ است.

صادق هدایت ایدۀ هجو کلیۀ مظاهر قدرت را در قالب روایت تاریخی "توپ مرواری" برد که بی شک ایدۀ او جز در آن قالب قابل پرداخت نبود.این قالب را پیش از آغاز نگارش کتاب ،حساب شده انتخاب کرده بود و به دوستانش گفته بود که می خواهم یک روایت تاریخی بنویسم،چون حرفهایم را در قالب دیگری نمی توانم بیان کنم .کافی است به یاد قلعۀ حیوانات یا 1984 جورج اورول بیافتید تا به اهمیت انتخاب قالب مناسب برای یک ایده و سوژه و تاثیر آن در ماندگاری اثر داستانی طنزپی ببرید.اورول 1984 را با هدف نقد سیاستهای استالین نوشت ولی قالب و پرداخت چنان قوی بود که اثر از زمان و مکان خاصی فراتر رفت و جاودانه شد.
#نکات_نویسندگی ✏️

@ketabus 🚌


🗞 ایبنا چیست ؟

خبرگزاری کتاب ایران، اولین و تنها خبرگزاری تخصصی کتاب است که فعالیت خود را به‌طور رسمی از ۲۴ آبان ماه ۱۳۸۵ آغاز کرده‌است.
این خبرگزاری، زیر نظر خانه کتاب فعالیت می‌کند.
هدف از این فعالیت، اطلاع‌رسانی خبری در حوزهٔ کتاب و کتابخوانی و سایر موضوعات مرتبط نظیر چاپ، نشر و گرافیک است.

(تصویر از صفحه امروز سایت)
@ketabus 🚌


#چرا_کتاب ⁦🗝️⁩

@ketabus 🚌


حالا شما این تمرین را با
(دست بالای دست بسیار است )
انجام دهید
و اگر دوست داشتید برای ما بفرستید😊
@ketabus


#بازخوانی_تمرین
_نگاهی نو به سراپا چشم👀 شدن😁_
یک روز صبح کله سحر بلند شدم که کامرو بشم اما کامروا که نشدم هیچ گلی هم به سبزه ام آراسته شد دوتا چشم زشت و بد حالتم که اصل به چشم بقیه خانواده نرفته بود کم بود حالا هزار تای دیگر هم دراورده بودم و راستی راستی سراپا چشم شده بودم
وقتی مامان من را دید زهله اش اب شد و ریخت کف اتاق
من دست های جشم دارم را روی سرش گذاشتم تا که شاخ هایی که ممکن است از تعجب دربیاید را در نیامده سر جایشان فرو کنم
مامان سریع آزارتیزار کرد تا علاج واقعه ای که قبل از وقوع نکرده را بعد از وقوع بکند و قضیه را تا به نوشداروی بعد سهراب نرسیده جمع و جور کند
پس مرا پیش دکتر برد
دکتر که به صبر کردن تا حلوا شدن غوره خیلی اعتقاد داشت سر صبر توی همه چشم های من چراغ قوه انداخت
و بعد جوری که انگار به ته دنیا رسیده گفت
مشکل سراپا چشم شدن توی حوزه تخصصی من نیست باید سراغ برادر ادیبم بروید
و ما هم به جاده زدیم تا به کتابخانه اقای ادیب رسیدیم
اقای ادیب اینقدر توی کتابش غرق شده بود که مجبور شدیم از تیوپ استفاده کنیم و بیرون بکشیمش
اقای ادیب چشمهایش را گرفت که مبادا چهارتا بشوند و گفت چه بلایی سرت امده؟ از وقتی به دنیا پشت پا زدم و در اینجا ساکن شدم چنین چیز عجیبی ندیدم
مامان پرسید: منظورتان از وقتی است که کنج عزلت گزیدید؟
اقای ادیب گفت نه از وقتی با فضاپیمای شخصی ام به فضا رفتم و پا پاشنه پا به ونیا لگد زدم
و مامان شیرفهم شد
اقای ادیب همه کتابهایش را گشت و از انجایی که جوینده یا بنده است راه حل را یافت و به من گفت راه حلش این است که دیده سفید کنی تا چشم های اضافی ات خشک شوند ک بیوفتند
پرسیدم یعنی چشمهایم را با رنگ سفید کنم؟
اقای ادیب گفت :نه استثنا این دفعه باید اینقدر منتظر بمانی تا دیده سفید کنی و علف زیر پایت سبزشود
من هم کارم شده بود منتظر ماندن و منتظر ماندن منتظر ماندن برای هیج و پوچ و کم کم زیر پایم علف سبز شد از ان مدلی که به مذاق بزی شیرین می آید
و یک روز کله سحر راستی راستی کامروا شدم چون فقط دوتا چشم بابا قوری خودم روی صورتم باقی مانده بود و من نزدیک بود از خوشحالی بترکم که خوشبختانه نترکیدم و تا اخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردم

👤کیمیا باقری
@ketabus🚌


#تمرین_نویسندگی
#نکات_نویسندگی
به دنبال ضرب المثل ها و کنایه ها بروید. چون بهترین منبع برای نوشتن اند .
این جملات دو پهلو به شما اجازه میدهند تا بازی های کلامی بکنید.
ضرب المثل ها برای عوض کردن جو داستان و دراوردن زبان(مدل حرف زدن) کارکتر هایتان بسیار مفید است.
چه کار کنیم؟🤔
تمرین: یک ضرب المثل یا کنایه انتخاب کنید و به شیوه متفاوتی از ان استفاده کنید . مثلا سراپا چشم شدن را در نظر بگیرید یا سراپا گوش شدن و فکر کنید کسی سراپا چشم دراورده👀👁👁👁👁👀 و سعی کنید مشکلات این فرد را توصیف کنید😊
در زیر نمونه از این تمرین را میخوانیم.
@ketabus 🚌




هفته‌نامه‌ی دوچرخه ? dan repost
هفته‌نامه‌ی دوچرخه، شماره‌ی ۱۰۰۰، پنج‌شنبه نهم مردادماه ۱۳۹۹، ضمیمه‌ی روزنامه‌ی شماره‌ی ۸۰۰۱ همشهری 👇

🚲 @docharkheh_weekly


هفته نامه دوچرخه
ضمیمه نوجوان روزنامه همشهری به شماره هزارم رسید😊😍
@ketabus
@docharkheh_weekly


3⃣ ایده اولیه، حس تضاد

یک اثر طنز هم مثل هر اثر داستانی دیگری با یک ایدۀ اولیه همراه است، تصویری هر چند گنگ از یک ناپایداری که در ذهن حک شده است.این ایده، درداستان طنز همیشه با حس تضاد پیوند می خورد. هر اثر طنز،یک کشف است:کشف یک تضاد در محیط درون یا پیرامون هنرمند که به زبان می آید و قالب داسنان به خود می گیرد.شما در داستان طنز،باید ابتداتضادی را حس کنید تا آن را در قالب روایت بازگو کنید وکار را پیش ببرید.این تضاد می تواند در ذهن و فکر شما رخ دهدوحاصل یک حس درونی باشد،و یا ممکن است متاثر از محیط پیرامونی تان باشد.هر اثر طنز،از درک این تضاد آفریده می شود.سپس بر اساس آن،پیشبرد داستان،شخصیت سازی ،نتیجه گیری و...رخ می دهد.البته هر تضادی ممکن است به آفرینش طنز منجر نشود ولی وقتی با این حس در قالب و با زبانی نو "بازی " کنید،به طنز می رسید.
#نکات_نویسندگی ✏️

@ketabus 🚌


#معرفی_کتاب 📚
نام نویسنده: فریبا خانی
مناسب برای #نوجوان

فکر می‌کنی خواندن دفترچه خاطرات یکی دیگه مزه داره؟

من سوزن قورت دادم. نترسید ماجرای سوزن قورت دادن هم با بلعیدن یک عالمه پنبه ختم به خیر می‌شود.

این مجموعه داستان، برای آشنایی بیشتر خواننده با شیوه‌های مختلف روایت خاطرات است و نویسنده به خوبی توانسته در قالب داستان این خاطرات را خواندنی و جذاب کند.

در این کتاب، همان‌طور که خاطرات توی ذهن ما دور و بر موضوعات مختلف می‌چرخد، داستان‌ها با تم و موضوعات مختلف گردآوری شده اند. برخی از آن‌ها خاطرات خود نویسنده است، پس حس و حال طبیعی‌تر و جزئیات دقیق‌تر دارد یا شاید خاطراتی که خیلی خوب به داستان تبدیل شده.

برخی شنیده‌ها و حکایت‌هاست که در حد همان خاطره مانده است. نویسنده‌ی این کتاب در هر داستان سراغ شخصیت متفاوتی می‌رود تا ما هم همراهش شویم و یادمان باشد این خاطرات می‌تواند مال هر کسی باشد.

خواندن این سری کتاب‌ها به مخاطب اهل ذوق کمک  می‌کند که چطور بنویسد وکدام ایده‌ها قابل پردازش‌اند.

@ketabus 🚌

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

423

obunachilar
Kanal statistikasi