به شرابِ ارغوانی مشکن خمار ما رابه نسیم مهربانی بنشان غبار ما را
گل باغ دوستی را به سرشک پروراندم
تو به باد
غَمْ سپردی همه برگ و بار ما را
تو که ساغر لبت را به لبم نمیگذاری
به تبسمی سحر کن *شبِ انتظار ما را
به نسیم نوشخندی دل همچو غنچه وا کن
به شکوفهی نگاهی برسان بهار ما را
تو درین سیاه شبها به فروغ باده مانیکه به مهر مینوازی دل
بیقرار ما را
🖋فریدون مشیری
🔗
@khomkhane1 💔