خدایا این کنکور چی بود که اینقد منو افسرده کرد؟:) چییی بود که من دوس ندارم حتی دیگه از در خونه پامو بزارم بیرون؟ یعنی حتی تهشم برسم به یه رتبه خوب و دانشگاه خوب می ارزه؟ می ارزه که منه پرانرژی رو اینجوری گوشه گیر کرد؟ چی بود که نمیتونم یه لحظه بهش فکر نکنم. اونقد از لحاظ روحی و ذهنی خسته ام کرده که نمیتونم بگم چقد:)اونقد از این روند زندگی که با درس شبم صب میشه صبم شبم صب میشه خسته ام که خدا میدونه. از اینکه اینقد همه رو من زومن از اینکه از غریبه و آَشنا منو میبینن میپرسن عه پشت موندی؟ هیچی نگرفت برات؟ که قسم میخورم 90 درصدشونم فقط هدفشون اینه نیش زبون بزنن:) اون وقتایی که بعد از 13 ساعت درس خوندن از کمر درد نمیتونستم بخوابم اون وقتایی که سر کتابام گریه ام میگرفت اون وقتایی که از استرس تراز قلم چیم تپش قلب میگرفتم اون وقتایی که از استرس زیاد کارم به بیمارستان میکشید چرا یه نفرشون نبودشون؟ 3 ماه از کنکورم گذشت ولی تو هنوز باید پیگیر باشی و به من زنگ بزنی و باعث بشی حال من اینجوری خراب شه:) هنوز پیگیر باشی بگی عه چطور قبول نشدی تو این همه خوندی این همه زرنگ بودی . هنوز بابامو ببینی هرجوری شده بحث کنکور منو وسط بیاری . انگار دارم تو جهنم زندگی میکنم فقط خدا لعنتتون کنه که اینجوری باعث شدین من از زندگیم سیر بشم:)