ولی من از ادامه دادن خستم
همیشه به همه میگم باید ادامه بدی،قوی باشی،هر اتفاقی افتاد نباید خودت رو یادت بره نباید پا پس بکشی
همیشه اونی بودم که همه جوره از خانوادش دفاع و حمایت کرده،شده سرشون آسیب ببینم،کتک بخورم،توهین بهم بشه،تحقیر بشم
هیچوقت نذاشتم گزندی به خانوادم برسه
خانوادم همه چیزمن،میدونی؟
من وقتی مامانم اشک میریزه جون میدم
وقتی داداش کوچیکم میاد میگه تو مدرسه معلمم ناراحتم کرده میخوام مدرسه رو روی سر معلمه خراب کنم
وقتی داداش بزرگم از سختی ازموناش میگه،میاد میگه حس میکنم کم اوردم،میخوام او لحظه کل وجودم رو بدم که فقط ادامه بده و کم نیاره
وقتی بابام بهم میگه ادم بچش همه چیزشه جیگرم براش کباب میشه
خیلی میترسم از روزی که آدمای عزیز زندگیم دوسم نداشته باشن
خانواده همه چیزه،همه چیززز
واس همینه همیشه جلوشون قویم،همیشه اون بچه پرروام که به قول مامانم از پس همه چیز برمیام نیاز به هیچکسی ندارم
چون توان دیدن ازار دیدنشون رو ندارم
ولی واقعا بعضی وقتا کم میارم،کمااینکه شایدم الانم کم اوردم،دلم تکیه کردن میخواد
دلم روز بی دغدغه میخواد
دلم میخواد حامی باشم نه مشکل
روزا که پشت هم میان و میرن بیشتر میفهمم
روحم درد میکنه یعنی چی!