🔺یادداشت #بابک_صابری نویسندهی کتاب کودک برای درگذشت دهقان فداکار...
⚫️ ریزعلی و قهرمانهای کودکیام...
واقعا یادم نیست در کودکی چه قهرمانهايی داشتم. «تارزان» و «زورو» حتما بودند. اما «بتمن» و «سوپرمن»، نه! فکر کنم کلاس ما به اینها نمیخورد. تارزانِ جنگلی میتوانست اهل هر جایی باشد. اما اینرا مطمئن هستم که مهمترین قهرمان پانزده سال اخیر عمرم، «ریزعلی خواجوی» بود. برای همین از درگذشت او عمیقا متاسف هستم.
وقتی دخترهای دوقلویم کوچک بودند، مدتها هر شب از من داستان «ریزعلی» میخواستند. طبیعتا با داستان قطار شروع شد ولی چهقدر؟ کمکم «ریزعلی» به همهی مسائل میپرداخت. مثلا «ریزعلی و واکسیناسیون» برای شبی که قرار بود فردایش واکسن بزنند. «ریزعلی و مادام کوری»، «ریزعلی در بدن»، «ریزعلی در کاخ توپکاپی»، «ریزعلی و هواپیماربایی» و بیش از صد موضوع مختلف دیگر.
دخترها هیچوقت داستانهای خودم را نخواستند و کمکم فهمیدم چه چیزی در تیپولوژی «ریزعلی» برایشان جذاب است.
«ریزعلی» فداکاری و سادگی را با هم داشت.
مأمور «007» نبود. «جیمز باند» هم نبود. و این جذابترش میکرد.
روحش شاد. شنیدم اسم اصلیاش «ازبرعلی» بوده. پدر و مادرش میخواستند درس بخواند، همهچیز را «ازبر» کند و کسی شود. او درس نخواند و خودش درس شد. حتی اسمش را هم فداکاری کرد...
@KoudakanPublication