تو با کلی اورتینک کردن و اسرار دوستات بالاخره چایلدو به رستوران توی سومرو دعوت میکنی
و بهش میگی که میخوای باهاش یه مقدار درباره موضوعی حرف بزنی و نیلو هم برای اینکه پشتیبانت باشه یواشکی رو یکی از میزا نشسته بود و داشت نگاهت میکرد
تو به چایلد کاملا مستقیم گفتی که ازش خوشت میاد چون همیشه باهات خیلی مهربونه و کمکت میکنه
چایلدم در جواب به اعترافت کاملا محترمانه ردت میکنه و میگه که تو تایپ اون نیستی و دنبال همراه یا معشوق نیست و برای این باهات مهربون بوده که فکر نکنی ادم بدیه و همین رفتارو با همه داره
بعد ازینکه اینارو بهت گفت تورو توی شوک میزاره و میره بعد ازینکه چایلد رفت بیرون نیلو میاد دستتو میگیره و میبرتت بیرون و میره دنبال چایلد تو بهش میگی که بس کنه ولی اون محکم دستتو گرفته و ولت نمیکنه بعدش میره روبه روی چایلد وایمیسته و یه سیلی بهش میزنه
چایلد همینطوری نگاهش و نیلو هم عصبیه
توهم میبینی اوضاع خرابه دست نیلورو میگیری و از اونجا فرار میکنین
بعد ازینکه از چایلد دور شدین تو به نیلو میگی که سوتفاهم شده و چایلد کاملا محترمانه گفت برو گمشو(ردت کرد) و نیلو خجالت زده بابت رفتارش ازت معذرت خواهی میکنه و میگه میخوای بریم یه جایی که حواست پرت بشه؟
و تورو میبره به خونش تا باهم خوراکی بخورین و باهم برقصین
https://t.me/kuraii_sora