📚 عنوان مقاله: «واکاوی برخی مضامین فرهنگی و اجتماعی در کارنامۀ ادبی – فکریِ غلامحسین ساعدی» 📚
تعداد صفحات: ۴۴ صفحه
سال انتشار: بهار و تابستان ۱۴۰۱
«سرونامه»، گاهنامه علمی تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی، سال دوم، شماره ۳ و ۴
گردآورنده: #حسین_کمالوند
📕چکیده📕
#غلامحسین_ساعدی (1364- 1314) پزشک، نویسنده و داستاننویس ایرانی شناخته شدهایست که در آثارش، همواره نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی حساسیت بارزی از خود نشان داده است. وی که بسیاری از آثارش را با نام مستعار «گوهر مراد» منتشر کرده، گرایشات چپِ تودهای داشته و همواره به «ادبیات متعهد» پایبند مانده است. او با تکیهبر مشاهدات مردمنگارانهاش (که ماحصل آن سه تکنگاری معروف «ایلخچی»، «خیاو» و «اهل هوا» است) و با بهرهگیری از سبک «رئالیسم جادویی»، یکی از مشهورترین صاحبنظران در ژانر ادبیات اقلیمی (اقلیم جنوب) ایران بهشمار میآید. ساعدی همواره از یک طرف نسبت به حیاتِ تهیدستان و مناطق حاشیهای-روستایی حساس بوده و مسائل و مصائب آنها را با زبانی منتقدانه مطرح کرده و از طرف دیگر نیز، نگاهی منتقدانه نسبت به زیستِ کلانشهری و حیات مُدرن داشته است. در این مقاله، با تکیهبر روش تحقیق اسنادی- کتابخانهای، برخی مضامین فرهنگی و اجتماعی (از قبیل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و نسبت میان آنها، استعمار، نقد زندگی مدرن و کلانشهری، نقش روشنفکران و ...) در برخی آثار ساعدی (مانند عزاداران بَیَل، ترس و لرز، دَندیل، چوب بدستهای وَرَزیل، آِیِ بی کلاه، آیِ با کلاه، آشغالدونی و...) واکاوی شده است. ادعای محوری و مرکزی مقاله حاضر این است که ساعدی نگاهی منتقدانه و بدبینانه نسبت به نقش روشنفکران، زندگی مُدرن و استعمار داشته و همچنین وی علیرغم روانپزشک بودن، آگاهانه یا ناآگاهانه واجد یک بینش اجتماعی ساختاگرایانه است که میتوان یک مدل فرهنگی از آن استخراج کرد: مدلی که با تأثیرپذیری از الگوهای مارکسیستیِ منتقد نسبت به توسعۀ ناموزون، با تأکید بر دیالکیتک ساختار جغرافیایی - اقلیمی (مرکز، پیرامون، مرکز-پیرامون) و ساختار اقتصادی، این دو را واجد نیروی تعیّنبخش دانسته (زیر ساختار) که ساحت فرهنگ و سوبژکتیویته (رو ساختار) را محدود و متأثر میکنند.
🆔آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی🆔
https://t.me/last_Flaneur ☜
تعداد صفحات: ۴۴ صفحه
سال انتشار: بهار و تابستان ۱۴۰۱
«سرونامه»، گاهنامه علمی تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی، سال دوم، شماره ۳ و ۴
گردآورنده: #حسین_کمالوند
📕چکیده📕
#غلامحسین_ساعدی (1364- 1314) پزشک، نویسنده و داستاننویس ایرانی شناخته شدهایست که در آثارش، همواره نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی حساسیت بارزی از خود نشان داده است. وی که بسیاری از آثارش را با نام مستعار «گوهر مراد» منتشر کرده، گرایشات چپِ تودهای داشته و همواره به «ادبیات متعهد» پایبند مانده است. او با تکیهبر مشاهدات مردمنگارانهاش (که ماحصل آن سه تکنگاری معروف «ایلخچی»، «خیاو» و «اهل هوا» است) و با بهرهگیری از سبک «رئالیسم جادویی»، یکی از مشهورترین صاحبنظران در ژانر ادبیات اقلیمی (اقلیم جنوب) ایران بهشمار میآید. ساعدی همواره از یک طرف نسبت به حیاتِ تهیدستان و مناطق حاشیهای-روستایی حساس بوده و مسائل و مصائب آنها را با زبانی منتقدانه مطرح کرده و از طرف دیگر نیز، نگاهی منتقدانه نسبت به زیستِ کلانشهری و حیات مُدرن داشته است. در این مقاله، با تکیهبر روش تحقیق اسنادی- کتابخانهای، برخی مضامین فرهنگی و اجتماعی (از قبیل فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و نسبت میان آنها، استعمار، نقد زندگی مدرن و کلانشهری، نقش روشنفکران و ...) در برخی آثار ساعدی (مانند عزاداران بَیَل، ترس و لرز، دَندیل، چوب بدستهای وَرَزیل، آِیِ بی کلاه، آیِ با کلاه، آشغالدونی و...) واکاوی شده است. ادعای محوری و مرکزی مقاله حاضر این است که ساعدی نگاهی منتقدانه و بدبینانه نسبت به نقش روشنفکران، زندگی مُدرن و استعمار داشته و همچنین وی علیرغم روانپزشک بودن، آگاهانه یا ناآگاهانه واجد یک بینش اجتماعی ساختاگرایانه است که میتوان یک مدل فرهنگی از آن استخراج کرد: مدلی که با تأثیرپذیری از الگوهای مارکسیستیِ منتقد نسبت به توسعۀ ناموزون، با تأکید بر دیالکیتک ساختار جغرافیایی - اقلیمی (مرکز، پیرامون، مرکز-پیرامون) و ساختار اقتصادی، این دو را واجد نیروی تعیّنبخش دانسته (زیر ساختار) که ساحت فرهنگ و سوبژکتیویته (رو ساختار) را محدود و متأثر میکنند.
🆔آدرس کانال پرسهزنیهایی در جامعهشناسی🆔
https://t.me/last_Flaneur ☜