اول از همه برای اعتقاد عجیب و ترسناک حقیقتش چیزی به ذهنم نمیرسه:/
ولی برای داستان ترسناک از این دراما ها زیاد تو زندگیم اتاق افتاده که ۲ موردش رو میگم...
اولیش مال وقتیه که ۲ سال ۸ ماهه بودم مامانم میگه چون یه پارک نزدیک خونمون بوده و عموم همیشه منو میبرده اونجا بازی راهشو یاد گرفته بودم یروز خودم یواشکی رفتم اونجا
چون یه حوض خیلی بزرگ داره برم ماهی هاش رو ببینم و اینکه...
من خودم یادم نمیاد اما مامانم گفت تا عصر دنبالت گشتیم تو پارک پیدات کردیم
باغبون اونجا نگه ات داشته بود پیش خودش:)
گفت بهمون گفته اگه نرسیده بودم بهش افتاده بود تو آب و مرده بود شانس آوردید:))
ولی برای داستان ترسناک از این دراما ها زیاد تو زندگیم اتاق افتاده که ۲ موردش رو میگم...
اولیش مال وقتیه که ۲ سال ۸ ماهه بودم مامانم میگه چون یه پارک نزدیک خونمون بوده و عموم همیشه منو میبرده اونجا بازی راهشو یاد گرفته بودم یروز خودم یواشکی رفتم اونجا
چون یه حوض خیلی بزرگ داره برم ماهی هاش رو ببینم و اینکه...
من خودم یادم نمیاد اما مامانم گفت تا عصر دنبالت گشتیم تو پارک پیدات کردیم
باغبون اونجا نگه ات داشته بود پیش خودش:)
گفت بهمون گفته اگه نرسیده بودم بهش افتاده بود تو آب و مرده بود شانس آوردید:))