سناریو مامی و ساب گرل پارت 1
نشست پایین پام و سرش رو گذاشت روی پام نگاهش کردم که چطور گوله شده بود و صورت نازشو روی پام گذاشته بود
دلم میخواست بلندش کنم و بغلش کنم. خم شدم و با دستام مثل یه بچه از
زیر بغلش گرفتم و بلندش کردم سرش رو مثل بچه ها نگه داشت و بهم نگاه کرد. چشماش توی
چشمام خیره بود و لب های خوشگلش آماده بوسیدن بودن حالت قرار گرفتن لباش روی هم خیلی خاص بود، لب پایینش یکم عقب تر بود و لب بالاش روی لب پایینش قرار داشت. دوست داشتنی و خوشکل بود، سرم رو جلو بردم و لباش رو بوسیدم. خودش رو بهم چسبوند و بغلم کرد. اجازه دادم
تو بغلم گوله شه و سفت چسبیدمش
بدن قشنگش رو به خودم فشردم و چند دقیقه ای رو توی
ارامش گذروندیم.
بعد نگاهش کردم وگفتم
+ امشب نوبت توعه توله کوچولو
مشتاق و با یکم اضطراب نگاهم کرد، دستم رو سمت لای پاش بردم و گفتم:
+ من یه کاری میکنم تو اصلا نفهمی چطوری ارضا شدی!
سرش رو با حالت خاص خودش تکون داد و از بغلم جدا شد. لحظه ی آخر یه تار از موهای فرفریم رو یواش بوسید و دلبری کرد
دستم رو پشتش کشیدم و با لبخند نگاهش کردم بعد بهش گفتم روی
میز دراز بکشه و پاهاش رو توی شکمش جمع کنه. مثل همیشه توی عرض کوچیک میز دراز کشید و
در حالی که نصف کونش بیرون از میز بود پاهاشو توی شکمش جمع کرد. همینطور که دستم بین پاش بود نوازشش می کردم.
بعد به سمت ویبراتور رفتم
ویبراتورو روشن کردم و اروم با انگشتم سوراخ کوچولوشو باز کردم و سر ویبراتورو داخلش کردم لرزید و تکون خورد. یکی از دستام رو به سمت سینش بردم و
نوکش رو محکم کشیدم
_جیفغغغغغ اییی مامانی میسوخه🥺
+اروم بچم
هر دردی یه لذتی داره.
و بعد ممه های کوچولوشو توی دستم گرفتم و تند تند مالیدم
تو حال خودش نبود و
به ناکجا اباد نگاه میکرد. ویبراتور دیگه ای رو بین پاش فیکس کردم و بعد با دوتا دستام سینه هاشو محکم مالیدم. نوک سینه راستش رو محکم کشیدم
_اییی آهه مانی دلد میگیله
تف کردم تو دهنش و اب دهنم رو همراه اب دهنش قورت داد و بعد
به وسط پاش رفتم که هنوز انقباض داشت. وسیله ها رو از داخلش درآوردم
بالای سرش رفتم و موهاشو نوازش کردم آروم بود و با خجالت به سقف خیره شده بود. انگشتم رو کشیدم بین پاش
+ دفعه بعدی که سرپیچی کنی این خانوم کوچولو گیره میخوره ها!
آب دهنش رو قورت داد و گفت:
- تشمممم قانوممم تشممم🥺
دستم رو به سمت واژنش بردم
+ این جا هم حسابی گاییده میشه!
لبش رو گاز گرفت و گفت:
- سلپیشییی نمیتوووونم قانومممم.
+ پس آماده ای دستور بعدی رو بهت بدم؟
نفس بلندی کشید و گفت:
- بلهههه قانومممم.
+ بلند شو و چهار دست و پا شو.
تا انجامش بده سراغ یخچال کوچیک گوشهی اتاق رفتم و از توی فریزر سطل یخ رو آوردم بیرون.
بهش گفتم:
+ یکی از یخ ها رو بردار.
با کنجکاوی نگاهم کرد و با دست راستش یکی از یخ ها رو برداشت. حالت ناپایداری داشت، چهار
دست و پا بود و زانوهاش تقریبا لبه ی میز بودن. چون یخ توی دستش بود نمیتونست دست راستش رو خوب روی میز بذاره و یه جورایی بیشتر وزنش روی دست چپش بود. گونش رو بوسیدم و گفتم:
+ دختر خوب.
با لبخند نگاهم کرد.
توی گوشش نجوا کردم:
- حالا با یخ خودت رو ارضا کن.
جا خورد و با دهن باز نگاهم کرد. منتظر شدم تا یک کلمه اعتراض کنه! نگاهم رو که دید سریع
گفت:
- تشمممم قانوم.
بعد یخ رو به سمت واژنش برد و روی اون گذاشت. از سردی یخ لرزید.
ناپایدار بود و خودش رو به سختی روی دست چپش نگه داشته بود
یخ سرد رو بهش میمالید و
صورتش نارضایتیش رو نشون میداد. همین طوریش هم بعد یک بار ارضا شدن سختش بود
بلافاصله ارضا بشه، چه برسه به این که بخواد با یخ ارضا شه. رفتم پشت سرش و بهش اسپنک
زدم
+ افرین دختر خوب. تندتر. میخوام تا پنج دقیقه دیگه ارضا شی.
- چشممم قانوممم🥺
لبخندی زدم و با رضایت به تقلا کردنش نگاه کردم. یه جوری با یخ خودش رو میمالوند که انگار ساله ارضا نشده و میخواد ارضا بشه. ولی خب... بی فایده بود. به سمتش رفتم و گفتم:
+ دهنت رو باز کن.
دهنش رو باز کرد و یه دونه یخ توی دهنش گذاشتم. چشمکی زدم و گفتم:
+ ادامه بده.
ساعت جلوش نبود و نمیدونست چقدر دیگه وقت داره. اعلام کردم:
+ فقط سه دقیقه وقت داری.
تکونی خورد و حالا با دست خالی خودش رو می مالید. یخ آب شده بود و دخترکم فکر کرده بود
خیلی زرنگی کرده، حالا میتونه بدون یخ خودشو ارضا کنه! جلو رفتم و یه یخ دیگه توی دستش قرار دادم.
بعد انگشتم رو روی سوراخ پشتش فشار دادم و گفتم:
+ دختر خوب گفتم با یخ ارضا میشی!
با ناامیدی و سرعت کمتر یخ رو بین پاش کشید.
+ دو دقیقه.
یخ رو روش میمالید و وول میخورد.
ادامه دارد......
🆔 :
@littleANDpets