@littletaIksxلمیدن روی مبل بزرگ و پر زرق و برقی که برای مدل نقاشی داخل باغ گذاشته شده باعث شده تا کمرت خشک بشه،اما اهمیتی نمیدی و همچنان به درخشیدن جلوی نقاش هایی که با گونه های گر گرفته قلم های پر از رنگ رو روی بوم میکشن ادامه میدی...
بعد از غروب کردن نور گرم و لذت بخش خورشید و بیرون اومدن از سالن رقص؛ به اتاقت که برمیگردی سمور های سفید با خز های بلندشون رو که برای نجات دادن از تبدیل شدن به شالگردن و پالتو خربدیشون از توی تختت بیرون میان و با اشتیاق دور پات رو میگیرن،
نواز کردن کله های کوچیک پشمکی سموری که روی پات خوابیده و خوندن آخرین کتاب ترجمه شده از شرق زیر نور مطبوع شمع باعث میشه که خستگی به چشمهات غلبه کنن و میون خز های نرم و سفیدی که اطرافت رو گرفته ان به خواب بری...✨