روز آخر ک از خونه ام رفتم بابام انقد حالم و بد کرد ک ی قسمت از خونه و آشپزخونه موند الان اونارو مرتب کردم برا شام عشق جان گف ک مرغ بزارم گذاشتم ک الان میخوام برم برنج رو ک خیس کردم بپزم و سالاد درس کنم...
ولی ته دلم دیگ خوشحال نیس نمیدونم چرا😢
ولی ته دلم دیگ خوشحال نیس نمیدونم چرا😢