أللَّھُـمَــ ؏َـجـِّل لِوَليِّكَْ ألـْفَرَج dan repost
🌴خاطرات کربلا🌴
📍قسمت بیست و پنجم (مسلم در کوفه)
☘خبر دادن پسر طَوعه از مخفيگاه مسلم بن عقيل
📙تاريخ الطبرى - به نقل از مجالد بن سعيد - :
چون صبح شد، ابن زياد جلوس كرد و اجازه داد مردم بر او وارد شوند.
آن گاه محمّد بن اشعث آمد.
عبيد اللَّه گفت: مرحبا به كسى كه دورويى ندارد و مورد اتّهام نيست! و او را كنار خود نشاند.
پسر پيرزن - كه مادرش مسلم بن عقيل را پناه داده بود - [نامش] بلال بن اُسَيد بود. او صبحگاهان نزد عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث رفت و به وى خبر داد كه مسلم بن عقيل نزد مادر اوست.
عبد الرحمان به نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد بود - آمد و با او درِ گوشى صحبت كرد.
ابن زياد پرسيد : چه گفت؟
محمّد بن اشعث گفت: به من خبر داد كه مسلم بن عقيل در يكى از خانه هاى ماست.
ابن زياد با چوبش به پهلوى محمّد زد و گفت : برخيز و هماينك او را بياور.
📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۳
الإرشاد: ج ۲ ص ۵۷
📘أنساب الأشراف :
چون مردم از اطراف پسر عقيلْ پراكنده شدند، ابن زياد درِ قصر را گشود و در مجلس حضور يافت.
كوفيان در مجلس وى حاضر شدند.
عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد حضور داشت - آمد و گزارش مسلم بن عقيل را به وى داد و محمّد بن اشعث نيز مطلب را به اطّلاع ابن زياد رساند.
📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۸
نيز
الأمالى، شجرى: ج ۱ ص ۱۶۷
☘حمله وحشيانه به خانه طَوعه براى دستگيرى مسلم
📗الفتوح :
عبيد اللَّه بن زياد به جانشين خود، عمرو بن حُرَيث مخزومى دستور داد كه سيصد مرد دلاور را به همراه پسر اشعث بفرستد.
محمّد بن اشعث حركت كرد تا به خانه اى رسيد كه مسلم بن عقيل در آن بود.
📚الفتوح : ج ۵ ص ۵۳
مقتل الحسين خوارزمى: ج ۱ ص ۲۰۸
📕الأمالى شجرى - به نقل از سعيد بن خالد - :
ابن زياد مردى از قبيله بنى سُلَيم را به همراه صد سواره به آن خانه فرستاد و مسلم را غافلگير كردند.
📚الأمالى شجرى : ج ۱ ص ۱۶۷
کانال 🌼امام مهدی(علیه السلام)🌼
https://telegram.me/joinchat/Axri3zvbAcI10fuvdbM9Og
📍قسمت بیست و پنجم (مسلم در کوفه)
☘خبر دادن پسر طَوعه از مخفيگاه مسلم بن عقيل
📙تاريخ الطبرى - به نقل از مجالد بن سعيد - :
چون صبح شد، ابن زياد جلوس كرد و اجازه داد مردم بر او وارد شوند.
آن گاه محمّد بن اشعث آمد.
عبيد اللَّه گفت: مرحبا به كسى كه دورويى ندارد و مورد اتّهام نيست! و او را كنار خود نشاند.
پسر پيرزن - كه مادرش مسلم بن عقيل را پناه داده بود - [نامش] بلال بن اُسَيد بود. او صبحگاهان نزد عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث رفت و به وى خبر داد كه مسلم بن عقيل نزد مادر اوست.
عبد الرحمان به نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد بود - آمد و با او درِ گوشى صحبت كرد.
ابن زياد پرسيد : چه گفت؟
محمّد بن اشعث گفت: به من خبر داد كه مسلم بن عقيل در يكى از خانه هاى ماست.
ابن زياد با چوبش به پهلوى محمّد زد و گفت : برخيز و هماينك او را بياور.
📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۷۳
الإرشاد: ج ۲ ص ۵۷
📘أنساب الأشراف :
چون مردم از اطراف پسر عقيلْ پراكنده شدند، ابن زياد درِ قصر را گشود و در مجلس حضور يافت.
كوفيان در مجلس وى حاضر شدند.
عبد الرحمان بن محمّد بن اشعث نزد پدرش - كه در مجلس ابن زياد حضور داشت - آمد و گزارش مسلم بن عقيل را به وى داد و محمّد بن اشعث نيز مطلب را به اطّلاع ابن زياد رساند.
📚أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۳۸
نيز
الأمالى، شجرى: ج ۱ ص ۱۶۷
☘حمله وحشيانه به خانه طَوعه براى دستگيرى مسلم
📗الفتوح :
عبيد اللَّه بن زياد به جانشين خود، عمرو بن حُرَيث مخزومى دستور داد كه سيصد مرد دلاور را به همراه پسر اشعث بفرستد.
محمّد بن اشعث حركت كرد تا به خانه اى رسيد كه مسلم بن عقيل در آن بود.
📚الفتوح : ج ۵ ص ۵۳
مقتل الحسين خوارزمى: ج ۱ ص ۲۰۸
📕الأمالى شجرى - به نقل از سعيد بن خالد - :
ابن زياد مردى از قبيله بنى سُلَيم را به همراه صد سواره به آن خانه فرستاد و مسلم را غافلگير كردند.
📚الأمالى شجرى : ج ۱ ص ۱۶۷
کانال 🌼امام مهدی(علیه السلام)🌼
https://telegram.me/joinchat/Axri3zvbAcI10fuvdbM9Og