?مراقستان / ایرانشهر کوچک ?


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


زبان و فرهنگ مراقی(مراغی) های الموت، مردمانی با فرهنگی کهن و نگهبان فرهنگ ایرانشهری/ایرونِ شاهری
لینک ورود به کانال?
https://telegram.me/maraghestan

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


ایران را چرا باید دوست داشت؟

تورج دریایی

امروز صبح، همکار گرامی‌ام، دکتر حسین کمالی، مطلب دلچسبی نوشته بود که حرف بسیاری از ما دورماندگان از ایران بود. یادکرد او از محمدعلی فروغی سبب شد این مطلب را بنویسم و نیز به سراغ نوشتهٔ این مرد بزرگ بروم و بخوانم: "ایران را چرا باید دوست داشت؟"

در قسمتی، فروغی نوشته بود: "از این گذشته از ایرانیان هرگاه فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و به جبر یا به اختیار به ممالک دیگر مهاجرت کرده‌اند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بوده‌اند."

اگر فروغی امروز زنده بود، یقیناً آه می‌کشید از اینکه می‌دید اوضاع نامساعد ایران ما چگونه برای بعضی‌ها موقعیتی فراهم کرده تا به نرخ روز نان بخورند و برای رسیدن به مال و مکنتی خرد کتاب‌ها بنویسند و فیلم‌‌ها بسازند تا ثابت کنند ایران در این چند دهه ویرانه‌ای بیش نبوده و ملاها ملک و ملت را بلازده کرده‌اند.

شاید این افراد فکر می‌کنند که اگر برای دوستان فرنگی‌مان از مصائب و فلاکت‌ها بگوییم، آنها با بمب‌های قرن بیست ‌و یکمی ایران را گلستان می‌کنند. یا شاید خیال می‌کننند فرنگی‌ها دلشان برای ما جهان سومی‌ها بسوزد و همان کاری را انجام دهند که برای عراقی‌ها و افغان‌ها و سوری‌ها و مردم لیبی‌ انجام دادند. خیلی‌ها طعم بمباران را چشیده‌اند اما شاید تجربهٔ هرج‌ و مرج و نا امنی را نداشته‌اند. این را می‌توان از دوستان همسایه که فرنگی‌ها برایشان دمکراسی آورده‌اند پرسید.

شاید هم فکر می‌کنند که با سر دادن آه و ناله در تریبون‌های فرنگی به زبان‌های فرنگی، به آنها اعتنا می‌کنند و، مانند سیرکی که حیوان‌ها را در آن می‌چرخانند، آنها را نیز در تورهای امضای کتاب در دانشگاه‌ها و کتاب‌ فروشی‌ها و فستیوال‌های فیلم دور می‌گردانند تا به جایی برسند و مطرح شوند. یعنی به حساب بدنامی کشورشان و فرهنگ و تمدن ایران ‌زمین خودشان را از نردبام ترقی بالا بکشند.

بسیاری از ما ایرانیان، به‌ سبب وقایع این چهار دههٔ اخیر صدمه دیده‌ایم. خانوادهٔ من نیز استثنا نبوده: از باختن ملک و املاک گرفته تا دستگیری و زندان اعضای خانواده و توهین و فشار و .... به یاد دارم چند سالی پس از اینکه از فرنگ به ایران برگشته بودم، در سال سوم راهنمایی، ناظم ما هر روز چند تنی از ما را به جلوی صف می‌آورد و با لحن تحقیرآمیزی می‌گفت که چرخ انقلاب ما را خرد خواهد کرد و پایان‌بندی حرف‌های گهربارش هم تکبیر مرگ بر آمریکا بود. به ما اتهام غربزدگی می‌زدند و انواع فشارهای روحی را هم باید تحمل می‌کردیم. حال آیا رواست که من این‌همه را به انگلیسی بنویسم؟ برای چه بنویسم و برای که؟ که آخر چه شود؟

من هرگز حاضر نیستم که این داستان‌ها را در ساز و دهل کنم و به زبان فرنگی بنویسم که ای وای بر ما چه گذشته است، مگر آنکه در این حدیث پند و اندرزی باشد که دیگران بیاموزند. اگر ما مشکلی با خودی داریم باید خودمان آن را حل کنیم. اگر طرف ما خشونت می‌ورزد با خشونت متقابل کار حل نمی‌شود. به‌عنوان یک تاریخدان می‌توانم بگویم مشکل خاورمیانه با تکرار و تعدد خشونت حل نخواهد شد. خارجی‌ها نیز دلشان فقط برای کشور خودشان می‌سوزد و منافع خودشان مهم است.

ای کسانی که در خارج نشسته‌اید! این‌همه از ایران بد ننویسید و بد نگویید. اگر دائماً از ملاها شکایت دارید، دست‌کم انتظار نداشته باشید نام ایران بر زبان فرنگیان به تحقیر آلوده نشود و ایرانیان را غارنشین نشمارند. اگر ایران بد است، در عوض، دستی بالا بزنید و به اندازهٔ سواد و توانایی خود کمی کمک کنید که آباد شود. اگر مثل من معلم هستید بنویسید و به دانشجویان کمکی کنید. اگر پزشک هستید پزشکی کنید و به بیچارگانی که پول دوا و درمان ندارند در ایران برسید. اگر مدرسه کم است مدرسه بسازید. البته می‌دانم که کسانی هستند که این کارها را انجام می‌دهند و من نیز حقیقتا به آنها احترام می‌گذارم.

دوستان! ایران این گونه آباد می شود!

@Maraghestan


بر بالینِ خرمشهر

فریدون مشیری

در زمانِ از دست دادنِ خرمشهر

دردا که بر بالینِ خرمشهر، اینک / از همرهانِ اشناِ دیگر کسی نیست
در آسمانش زان همه خورشیدِ تابان / دیگر بجز بالِ سیاهِ کرکسی نیست...
ای هر کجایِ این خراب افتاده یِ یک روز آباد / ای پاوه، ای سقز، مریوان، ای مهاباد
ای مشهد و شیراز و تبریز و صفاهان / فرداست می بینی، که خیلِ دادخواهان
از جای برخیزند و بستیزند، چالاک / در انتقامِ خونِ پاکِ بی گناهان

فریدونِ مشیری

برگرفته از: ایران و با پنج سخن سرا (سروده‌هایِ میهنی و ایران گرایانه شادروان فریدونِ مشیری)، چاپخشِ مهر و ابر، 1386 خورشیدی، رویه یِ133 و 134.

***

یک نَفَسِ تازه

در روزهایی که خرمشهر در دستِ بیگانگان بود.

اِی خشمِ به جان تاخته توفانِ شَرَر شو. / اِی بُغضِ گُل اَنداخته فریادِ خطر شو.
اِی رویِ براَفروخته، خود پرچمِ رَه باش! / اِی مُشتِ براَفروخته، اَفراخته‌تر شو.
اِی حافظِ جانِ وطن از خانه برون آی / از خانه برون چیست که از خویش به در شو.
گر شعله فرو ریزد بِشتاب و مَیَندیش / وَر تیغ فرو بارد اِی سینه سپر شو!
خاکِ پدران است که دستِ دگران است! / هان اِی پسرم، خانه نگهدارِ پدر شو.
دیوارِ مصیبت‌کده‌یِ حوصله بشکن، / شرم آیدم از این همه صبرِ تو، ظَفَر شو!
تا خود جگرِ روبهکان را بدرانی / چون شیر درین بیشه سراپای جگر شو.
مسپار وطن را به قضا و قدر اِی دوست / خود بر سرِ این، تن به قضا داده قَدَر شو!
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است، / در یک نفسِ تازه اثرهاست، اثر شو!
ایرانیِ آزاده، جهان چشم به راه است / ایرانِ کهن در خطر افتاده، خبر شو!
مشتی خَس و خارند، به یک شعله بسوزان / بر ظلمتِ این شامِ سیه فام سحر شو!

1359 خورشیدی
فریدونِ مشیری

برگرفته از: ایران و با پنج سخن سرا(سروده هایِ میهنی و ایران گرایانه شادروان فریدونِ مشیری)، چاپخشِ مهر و ابر، 1386 خورشیدی، رویه67 و 68.

@Maraghestan


به انگیزه سوم خرداد ماه روز آزادسازی خرمشهر

شاد باد ، شاد باد ، شاد باشيد
اي شهيدان راه ايران که به قرنها
در دل دشتها ، کوهها و درياهاي ميهن
به خون خود کفن پوشيده و خفته اید
نام شما و ياد شما، افتخار ماست و درس زندگي ما

از مجموعه اشعار تو را ایران می‌نامم
دکتر هوشنگ طالع

ايران
ترا ، خوزستان مي‎نامم
با نخل‎هاي سوخته ،
و شهر‎هاي به خون خفته .
ترا که ،
شمشير رستم به چنگ داري ،
و خفتان سياوخش ، بر تن
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسه زنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .
خوزستان
ترا ، قفقاز مي‎خوانم .
گنجه و باکو ،
شکي و شيروان ،
تفليس و ايروان ،
در بند و شيشه .
و تفنگ «شمل» ،
که هنوز فضا از بوي باروت آن ،
مالامال است .
نظامي و سخن بلند خاقاني بزرگ :
برديده من خندي ، کاينجا ز چه مي‎گريد
خندند بر آن ديده ، کاينجا نشود گريان

خوزستان
ترا ، خوارزم مي‎نامم .
فرارود و سير دريا
و ريگ‎هاي آمويِ چونان پرنيان
سمرقند ، بخارا و فرقانه
خجند و زر افشان .
رودکي ، کمال و پورسينا ،
و هزاران نام آور ديگر

خوزستان
ترا هرات مي‎نامم .
بلخ و باميان ،
و «پنج‎شير» ، هزاران شير .
ترا ، زابل و کابل مي‎نامم ،
مهراب و زال ، تهمينه و رودابه

خوزستان
ترا ، سيستان مي‎خوانم .
يعقوب دشمن شکن ،
رستم و سام نريمان ،
و « فرخي» ، با کاروان حله .

خوزستان
ترا کردستان مي‎نامم ،
مهاباد ، حلبچه و شهر زور ،
پنچوين ، سنندج و کرکوک ،
تا آن دور دست‎هاي دور . . .
و « ملاي پير»1 ،
که هنوز گرمي دستانش ،
در دستانمان است .

خوزستان
ترا ، خليج‎فارس مي‎خوانم .
آن نيلي مواج ،
گه خروشان و گه آرام ،
ترا « بحرين» مي‎نامم ،
منامه و محرق ، احسا و قطيف

خوزستان
ترا تخت جمشيد مي‎نامم
و آن مردان سنگي با فرهنگ
قامت افراشته بر فراز قرون
ترا ، مشهد مرغاب مي‎نامم ،
کوروش بزرگ ،
و نخستين منادي آزادي بشر

خوزستان
ترا ، شيراز مي‎نامم
رکن‎آباد و مصلي
بهار و عطر شکوفه‎هاي بادام و زرد آلو
حافظ ، تجلي‏گه روح « همه ايراني »
و سعدي شيرين گفتار ،
سرو ناز و لاله‎هاي خونين کفن .



خوزستان
ترا ، مولاي بلخ مي‎خوانم .
و آن « ني» که هنوز،
شکايت گوي
جدايي هاست .
خانگاه و زاويه ،
سماع و شعرناب ، و عروج تا به مبدا .

خوزستان
ترا ، « توس» مقدس مي‎نامم .
مقدس‎ترين خاک جهان ،
سرزمين کاخ نظم بلند ،
اي بي‎گزند از باد باران ، (2)
اي « پارسي ويج »

خوزستان
ترا ، « ايران ويج» مي‎نامم .
ترا ، همه‎ي ايران مي‎نامم .
در تو ،
هيرمند و اروند ،
سند و سپيدرود ،
کارون و آموي ،
دجله و کورش و ارس ،
البرز و الوند ،
هندوکش و زاگرس ،
در هم آميخته‎اند .
مرا نيز رخصتي ده ،
تا بر شمشيرت بوسه‎زنم ،
و گرد رزم ، از خفتانت بسترم .

___
1ـ برادر هم رزم ، روانشاد ملامصطفي بارزاني ، رهبرپارت دموکرات آن سوي مرز که گفت :
« هر کجا کرد زندگي مي‎کند ، آن جا ايران است» .
2ـ پي افکندم از نظم کاخي بلند که از باد و باران نیابد گزند(فردوسی).

@Maraghestan


جواد طباطبايي dan repost
🖇یادداشت دوم خطاب به خاتمی. بخش دوم


📋وقتی با مفاهیم علم پیچیده‌ای مانند سیاست به گونه‌ای بازی کنند که ما تاکنون کرده‌ایم و استادان دانشگاه مادر آن‌هایی باشند که هستند و همان‌ها رایزنان رجال سیاسی کشور نیز باشند، نیازی به گفتن نیست که کشور در بیراهه‌ای می‌افتد که افتاده است. اگر استادان حقوق اساسی کارمندان مسلوب‌العبارۀ دولت نمی‌بودند باید یکی از آنان می‌گفت که تا اطلاع ثانوی نمایندگی مجلس در ایران ملّی است کسی که ادعا کند نمایندۀ «خلق تورک» است حکم به ابطلال اعتبارنامۀ خود داده است

📎همه ادعاهای خاتمی نادرست است

ادعای رئیس جمهور اسبق مبنی بر این‌که فدرالیسم بهترین شیوۀ ادارۀ کشور است، به‌رغم ظاهر فریبنده و در مواردی درستی دارد، اما به گونه‌ای که رئیس جمهور اسبق بیان کرده هیچ چیزی در آن نیست که به لحاظ علم سیاست درست باشد. در یادداشت دیگری خواهم گفت که آن ادعا از بنیاد نادرست و در مورد ایران بی‌معناست، اما پیشتر نظر رهبر اصلاحات را به فتوای یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان فدرالیسم جلب می‌کنم.

📎ما ناشهروندان بی‌حقوق

علاقه‌مندان به نظریۀ فدرالیسم باید اسم جان جِی از پدران بنیادگذار ایالات متحده را شنیده باشند که از نویسندگان مقالات فدرالیست بود و، پس از تصویب قانون اساسی ایالات متحده، نخستین رهبر حزب فدرالیست و نخستین رئیس قوّۀ قضاییۀ آن کشور بود. او، در نامۀ دوم از مقالات فدرالیست نوشته است: «چنین می‌نماید که این کشور و این مردم برای یکدیگر آفریده شده‌اند و به نظر می‌رسد که ارادۀ مشیت به این تعلّق گرفته است که میراث مناسب و شایستۀ اتحاد برادری به دست مردمی برسد که در پیوندی استوار با یکدیگر وحدت پیدا کرده‌اند و هرگز در شماری از حاکمیت‌های در مخالفت و چشم هم چشمی با یکدیگر و بیگانه از یکدیگر پراکنده نشوند.» ملّتی که اعضای آن با نیرومندترین پیوندها چنین به یکدیگر وابسته‌اند، هرگز نباید به حکومت‌های بیگانه، نامأنوس و حسود به یکدیگر تقسیم شود». جان جی این عبارت را خطاب به مردم ایالات متحده نوشته، با این توضیح که «در هر مناسبتی، ما ملّت واحدی بودیم. هر شهروندی هر جایی می‌رفت از همان حقوق ملّی، امتیازها و حمایت یکسانی برخوردار بود. ما به عنوان یک ملّت وارد جنگ شدیم و صلح کردیم. ما به عنوان یک ملّت دشمن مشترکمان را نابود کردیم؛ به عنوان یک کلت در ائتلاف‌ها وارد شدیم، معاهده‌هایی را امضا کردیم، در قراردادها و توافق‌نامه‌هایی با دولت‌های خارجی وارد شدیم.» این مقاله در اکتبر 1787، اندکی پس از تدوین قانون اساسی ایالات متحده نوشته شده که هنوز شمار کمی از ایالات به اتحاد پیوسته بودند، اما با این همه جان جی از ملّت واحد امریکایی سخن می‌گوید. رئیس جمهور اسبق بیش از من اطلاع دارد که ما پیوسته فاقد امتیاز و حقوق بوده‌ایم و هرگز نیز شهروند نبوده‌ایم، اما به عنوان یک ملّت در برابر دشمنان مشترک، برادران عرب، ترک، مغول و افغان، پایداری کرده‌ایم. آیا بیشتر از این می‌توان ملّت واحد بود که ما بوده‌ایم؟

📎لزوم کنارگذاشتن خیاالبافی برای ناکجاآباد

ما ناشهروندان بی‌حقوق! آیا بهتر نیست، به جای خیالبافی‌های برای ناکجاآبادی که معلوم نیست مکان آن کجاست کمی به مردمی فکر کنیم که بیش از نیمی از آنان در سرزمینی ثروتمند زیر خط فقر به سر می‌برند؟ امکان تحقّق فدرالیسم در ایران بیشتر از امکان تحقّق مجلس و جمهوریت نیست! اگر هم توهمی داشتیم، با احمدی نژاد، در مقام ریاست جمهوری، و قاضی‌پورها در مقام نمایندۀ مردم آن توهّم زایل شد! این سخن گفتن نابجا از فدرالیسم، در حالی‌که بحرانی ژرف همۀ ارکان کشور را متزلزل کرده و اساس کشور تهدید می‌کند، تنها می‌تواند آبی به آسیاب کسانی بریزد که برای دریافت کوپن «دویست دلاری» صف‌ها کشیده‌اند (ر.ک. اسناد ویکیلیکس) و البته می‌تواند اندکی وجیه‌الملّگی نیز برای گوینده دست‌ـ وـ پا کند، اما حتیٰ اگر دفاع از فدرالیسم قربةً الی اﷲ باشد نتیجه‌ای جز از دست دادن بیشتر حقوق «شهروندی» و فروتر رفتن در باتلاق خط زیر فقر نخواهد داشت. ملّتی فقیر و فاقد حقوق نمی‌تواند دربارۀ مصالح عالی خود تصمیم درستی بگیرد🖊

💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي

@javadtabatabai


جواد طباطبايي dan repost
🖇یادداشت دوم خطاب به خاتمی. بخش نخست


📋یکی از مهم‌ترین ایرادهای گروه‌های بزرگی از کسانی که در دوره‌هایی از تاریخ ایران بر سرزمین و مردم آن فرمان رانده‌اند، پیوسته، این بوده است که چیز چندانی دربارۀ ویژگی‌های کشوری که بر آن فرمان می‌رانده‌اند نمی‌دانسته‌اند. در تاریخ ایران کم نبوده‌اند «خربندگانی» که به امیری رسیدند یا «فرزندان شمشیری» که با قتل و غارت بر تخت سلطنت تکیه زدند و تا برآمدن خربنده‌ای و فرزند شمشیری دیگر آن‌چه در توان داشتند بر رعیت خود بی‌رسمی‌ها کردند. اما این نیز از ویژگی‌های شگرف تاریخ ایران است که بسیاری از همین خربندگان نیز آن‌گاه که به امیری می‌رسیدند، در حدِّ توان خود، چیزی از ادب ایرانی و آداب ادارۀ این کشور پیچیده فرامی‌گرفتند. چنان‌که در جای دیگری با تکیه بر سخن عطاملک جوینی به اشاره توضیح داده‌ام، ایران پیوسته در معرض وزیدن باد بی‌نیازی خداوند بود و بسیار اتفاق می‌افتاد که سامان سخن گفتن نبود، اما سرو ایران در برابر وزیدن این بادها سر خم می‌کرد، ولی نمی‌شکست.

🖇مهاجران نافرهیخته عرب و ترک و مغول

وضع پرتعارض ایران چنان بود که گویی ایرانیان وظیفه داشته‌اند مهاجران نافرهیخته‌ای از عرب و ترک و مغول و افغانی را که این سرزمین را غارت می‌کردند ادب و آداب ایرانی بیاموزند. بسیار بوده است که ایرانیان به لحاظ نظامی مغلوب شده‌اند، اما با این همه پیوسته پیروز فرهنگی بوده‌اند. این نکته‌ای شگرف و شگفت‌انگیز است و هیچ کسی را که به هر صورتی بخواهد بر این سرزمین فرمان راند نمی‌رسد که این درس تاریخ ایران را فراموش کند. اگر بخواهم در یک جمله اصل مطلب را بیان کنم میتوانم بگویم که چهل سالی است که این درس فراموش شده است. اگر در چهار دهۀ گذشته، و حتیٰ بسیار پیش از آن، فضای گفتگویی در کشور برقرار می‌بود، شاید، کسانی این درس را به فرمانروایان کنونی نیز یادآوری می‌کردند، اما نیازی به گفتن نیست که اگر گوشی برای شنیدن نباشد آن‌چه به جایی نمی‌رسد فریاد است. دوباره، به این نکته برخواهم گشت.

🖇رئیس‌جمهور اسبق لغت‌باز

در این یادداشت کوتاه، به مناسبت اظهارات رئیس جمهور اسبق، دربارۀ «مطلوب‌ترین شیوه بودن فدرالیسم»، می‌خواهم بگویم کسانی که در دهه‌های اخیر در زیِّ رجال سیاسی کشور درآمده‌اند، از همان آغاز، چیز چندانی دربارۀ آن‌چه میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام «عمل دیوان» می‌خواند نمی‌دانستند و در این چهار دهه نیز بسیاری از آنان هیچ یاد نگرفته‌اند. بیشتر اینان اگر چیزی می‌دانستند، به تعبیری که میرزا علی امین‌الدوله دربارۀ سید جمال آورده، به «قوّۀ حافظه و لافظه» بوده و صاحبان این قوّه لغت‌بازان حرفه‌ای هم باقی مانده‌اند. در قلمرو سیاسات، رئیس جمهور اسبق، که به نظر من چیز چندانی دربارۀ ایران نمی‌داند، یکی از همین لغت‌بازان است.

🖇سخن بی‌مبنا گفتن بر پایه قوه لافظه

یکی از موارد این لغت‌بازی همان است که او در زمان ریاست نیز خطاب به جَمِّ غَفیری از رؤسای کشورهای اسلامی، که اغلب آن‌ها با کودتایی بر مسند ریاست نشسته بودند، سجع‌گونه‌ای میان جامعۀ مدنی و مدینةالنبی درست کرد و برهان قاطعی به دست علاقه‌مندان خود داد که بدانند رئیس جمهور محبوب آنان سیاست نمی‌داند. پیش از هبوط رئیس جمهور اسلامی وقت، و اطرافیان او، در پُست‌مُدرنیّت، کسی چنین خطای اسفناکی مرتکب نشده بود، اما به هر حال سیاست بر مبنای «قوّۀ حافظه و لافظه» الزاماتی دارد که سخن بی‌مبنا گفتن یکی از آن‌هاست.

🖇اتفاق شگفت حذف صفت «ملی» از مجلس

مورد جالب توجه در استفادۀ بی‌رویّه از مفاهیم اتفاق شگفتی است که در حذف صفت «ملّی» از مجلس افتاده و در مواردی نیز تالی‌های فاسدی داشته است. همۀ مجالس دنیا از این حیث «ملّی» هستند که در این کشورها عصر نظام‌های فئودالی به پایان رسیده و دولت و حاکمیت ناشی از ملّت است. اگر این وصف ملّی را برای برجسته کردن یک آرمان فراملّی از مجلس و دولت آن حذف کنیم، بر سر مجلس آن می‌آید که بر سر مجلس يازدهم آمد و نمانیدگانی مانند قاضی‌پور ادعا کردند که نمایندگان تورکستان هستند. البته، اگر در پشت پرده این بحران رفع و رجوع نشده بود، لابُدّ نمایندگان کوردستان بزرگ هم لایحۀ رفراندم برای استقلال کوردستان را به مجلس می‌بردند و استاد علوم سیاسی دانشگاه مادر هم به عنوان هوادار ازلی و ابدی حقوق بشر کار آنان را تصویب می‌کرد، شاید هم برای دفاع از آنان تفنگ برمی‌داشت!🖊

💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي

@javadtabatabai


نقل است که شاعری درمدحِ خواجه ای بخیل قصیده ای بگفت .وبرو خواند هیچ صله نداد یک هفته صبرکرد اثری ظاهر نشد قطعهء تقاضا بگفت وبگذرانید خواجه التفات ننمود بعد ازهفته ای هجو کرد خواجه خودرا به آن نیاورد شاعر بیامد وبردرِ خانهء او مربّع بنشست خواجه بیرون آمد اورا بدید که به فراغت نشسته است گفت :ای مُبرِمِ بی حیا ،قصیده گفتی هیچت ندادم قطعهء تقاضا آوردی پروا نکردم هجو گفتی خودرا به آن نیاوردم الحال به چه امید نشسته ای ؟گفت بدان امید که بمیری ومرثیه ات نیز گویم./ادب و حکمت

@Maraghestan


تنوع زیستی توجه جهانی و بحران ملی

یکم خرداد (22 می) از سوی سازمان ملل متحد در راستای افزایش آگاهی همگانی و بالا بردن سطح درک مردم جهان نسبت به مسائل مربوط به تنوع زیستی، به عنوان روز جهانی تنوع زیستی اعلام شده است. سازمان ملل در سال 1992 کنفرانسی را درباره حمایت از محیط‌زیست در ریودوژانیرو برگزار کرد که یکی از دستاوردهای آن انعقاد پیمان تنوع زیستی است که ایران هم این معاهده را در سال 1375 تصویب کرد و به آن پیوست.

@Maraghestan


انجمن یوزپلنگ ایرانی dan repost
۲۲ می (اول خرداد) روز جهانی تنوع زیستی است. سازمان ملل این روز را با هدف اطلاع رسانی و افزایش آگاهی نسبت به موضوع حیاتی حفظ تنوع زیستی نامگذاری کرده است؛ موضوع روز تنوع زیستی امسال 《تنوع زیستی ما، غذای ما، سلامتی ما》عنوان شده و بر این موضوع تاکید می‌کند که بدون حفاظت از تنوع زیستی، هم غذای انسان و هم سلامتی انسان روی کره‌ی زمین به مخاطره می‌افتد.
@IranianCheetahSociety


a user dan repost
به نام آفریدگار هستی
"اين تنها ملت ايران بعنى به وجود آورنده قانون اساسى و مشروطيت و مجلس و دولت است كه ميتواند در اينباره اظهار نظر كند لاغير.قانون ها،مجلس ها، دولت ها، همه براى خاطر مردم به وجود آمده اند نه مردم به خاطر آنها.وقتى مردم يكى از آن ها را نخواستند ميتوانند نظر خود را درباره آن ابراز كنند.در كشور هاى دموكراسى و مشروطه هيچ قانونى بالاتر از " اراده ملت" نيست..."
محمد مصدق
فرا رسيدن بيست و نهم ارديبهشت ماه مصادف با مبارك زادروز قهرمان ملى، اسطوره ميهن دوستى،و پوينده راه دشوار آزادى، استقلال، و سربلندى دكتر محمد مصدق بر همه باورمندانش خجسته باد.
اميد تفكر مصدق روشنگر راه او و راهش پر رهرو و هموار تر از هميشه باد.
هزاران بار ما را سوخت حريق حادثه تا مرز خاكستر،
ولى ما مرغ سيمرغيم كه از خاکستر خویش
میگشاید پر
الهه اميرانتظام
بيست و نهم ارديبهشت ماه
يكهزار و سيصد و نود و هشت


گفتار و شعری از زنده‌نام فریدون مشیری در آرامگاه دکتر محمد مصدق (احمدآباد - اردیبهشت 1377)
@mohammadmosaddegh


مصدق به روايت تاريخ و اسناد dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فیلمی منحصر به‌فرد از شعرخوانی و گفتار زنده‌نام #قریدون_مشیری درباره دکتر محمد مصدق
در #احمدآباد، به‌مناسبت فرخنده زادروز دکتر مصدق (29 اردیبهشت 1377)
@mohammadmosaddegh


مصدق به روايت تاريخ و اسناد dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#تسلی_و_سلام (فیلم نادر از #اخوان که از #دکتر_مصدق می‌گوید و می‌سراید)
سروده‌ای از #مهدی_اخوان_ثالث برای #دکتر_مصدق.
آخرین شب شعر زنده‌یاد #مهدی_اخوان_ثالث چندی پیش از درگذشت، در گوتنبرگ به یاد دکتر مصدق.
همراه با تصاویر دیگری از دوره نهضت ملی ایران.
دیدی دلا که یار نیامد
گرد آمد و سوار نیامد
ای نادر نوادر ایام
کت فرّ و بخت یار نیامد
آن کاخ ها ز پایه فروریخت
و آن کرده ها به کار نیامد.
@mohammadmosaddegh


مصدق به روايت تاريخ و اسناد dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فیلم و گفتار ناب دکتر محمد مصدق درباره توصیه مادر ایشان (نجم‌السلطنه):
«مادرم به سراغم آمد گفت تو باید بدانی که وزن اشخاص در جامعه به قدر شدائدی است که در راه مردم تحمل می‌کند. هر قدر در این راه به تو بیشتر تلخ بگذرد، هر قدر قوه مقاومت تو بیشتر باشد، مردم قدر تو را بیشتر می‌دانند.»
فیلم و گفتاری از روزهای دکتر مصدق در تبعید احمدآباد (چند ماهی پیش از جاودانگی) که پند مادر با با صدایی تؤام با بغض بیان می‌دارد.
تقدیم به همه رهروران پاک راه مصدق بزرگ که این پند را سرمشق پیکار سیاسی خود قرار داده و می‌دهند.
@mohammadmosaddegh


بیانیه جبهه ملی ایران به‌مناسبت زادروز دکتر مصدق
جشن ملّی زادروز دکترمحمد مصدق، روز «استقلال و آزادی» فرخنده باد.

۲۹ اردیبهشت زادروز «دکتر محمد مصدق» است. وی نه‌تنها پیام‌آور «استقلال» و «آزادی» و «حاکمیت ملّی» و «عدالت اجتماعی»، در ایران‌زمین، بلکه برای تمام ملل شرق و حتی تمام کشورهای استبداد و استعمارزده در سراسر گیتی است. جبهه ملّی ایران به‌عنوان خانه سیاسی دکتر مصدق، دو سال پیش از این، به‌مناسبت خجسته زادروز این مرد بزرگ تاریخ، پیشنهاد نام‌گذاری روز تولد او را به نام «روز استقلال و آزادی» در تقویم‌های ملّی مطرح ساخت.
دکتر محمد مصدق از ابتدای ورود به کارزار سیاست، تا پایان عمر، هیچ‌گاه از برپا نشاندن نهال آزادی و استقلال در این زادوبوم، ذره‌ای پای پس نکشید. همواره راست‌قامت و استوار به‌پای دارنده آن بود. چنان نَهضَتی را پی‌افکند که آن نهال، درخت تنومند و تناوری را به‌بار آورد «که از باد و باران نیابد گزند».
دکتر محمد مصدق، تنها در نظر به استقلال و آزادی باور نداشت. بلکه در عمل چه در صدارت، ولایت، وکالت، وزارت و دوران درخشان نخست‌وزیری دولت ملّی همواره مجری تمام عیار ارکان آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی، و نماد پاکی و پاک دستی بود. در بدو امر دولت، دکتر مصدق برای نَخُستین مَرتبه مصوبه‌ای تصویب کرد که هیچ فردی به‌صرف باور و عَرضه‌ی نظر نباید تحت پیگرد قرار گیرد.
دکتر مصدق آزادی و استقلال را دو روی یک سکه می‌دانست. هیچ‌کدام را مقدم بر دیگری نمی‌شمرد، بلکه مکمل هم می‌دانست. او معتقد بود که هیچ ملّتی بدون استقلال، روی آزادی را نخواهد دید. و نه بدون آزادی، مستقل خواهد بود. «آزادی و استقلال» را دو رکن اساسی مهم بنا کننده «حاکمیت ملّی» و «دموکراسی» می‌دانست. او «استقلال ملّی» را شرط قوام و دوام و اعتلای حیات ملّی ایران‌زمین می‌دانست. از همین روی تعیین‌کننده سیاست ملّی و سرنوشت ملّت را مستقل از هر مداخله‌ی منفعت‌طلبانه‌ی قدرت‌ها، در درون میهن و توسط آحاد ملت ایران می‌دانست.
نشانه‌ی مهم استقلال‌طلبی وی نهادینه کردن ملّی شدن صنعت نفت، بود. مصدق با طرح‌ریزی و پایه‌ریزی نَهضَت بزرگ ملّی شدن صنعت نفت، طومار سلطه‌گری و استعماری بریتانیای کبیر را نه در ایران، بلکه در جهان، در هم پیچید. نظریه «موازنه منفی» دکتر مصدق که برای تثبیت اصل استقلال بنا شده، بر این باور است که این نظریه تنها در روابط بین‌الملل نقش ندارد، بلکه قدرت‌های خارجی با دست‌یازی به سلطه‌گری، زمینه را برای استبداد (داخلی) فراهم می‌کنند. بنابراین استبداد، معلول اصلی این مداخل‌ جویی‌های قدرت‌های خارجی است.
نهضت ملّی دکتر مصدق و الگوهای فکری وی همچنان پیشاروی ماست. دکتر مصدق ضمن اعتقاد به سیاست بی‌طرفی، توأم با صلح، رفتار مسالمت‌آمیز و آشتی‌جویانه، شفاف، برابر، دموکراتیک در چارچوب حقوق ملّی در عرصه بین‌المللی، با تمامی ملل جهان باور داشت. از این حیث هیچ‌گاه میز مذاکره و گفت‌و‌گو با آمریکا، حتی انگلیس و روسیه را رها نکرد. آنان را به مذاکره‌ای شفاف در چارچوب حقوق بشر و حقوق بین‌الملل فرا می‌خواند. فرار از گفت‌وگو و مذاکره را ناتوانی یک دولت ملّی و پنهان‌کاری در روابط را در تضاد با حاکمیت ملّی و دموکراسی می‌دانست.
جبهه ملّی ایران اکنون راه درست عبور از بحران‌های عدیده‌ای که کیان ملی وطنمان را تهدید می‌کند، راه و الگوی دکتر محمد مصدق یعنی راه «آزادی و استقلال» را بدیل اصلی و جدی می‌شناسد. بنابراین ضمن ارج نهادن این روز بزرگ ملّی، راه و روش دکتر محمد مصدق را که همانا «استقلال و آزادی» و «حاکمیت ملّی» است، اصول راهنمای عمل خود دانسته و می‌داند و این روز فرخنده یعنی زادروز آن بزرگ‌مرد تاریخ را به ملت بزرگ ایران شادباش می‌گوید. درود فراوان به دکتر محمد مصدق؛ پایدار باد راه او که همانا برپایی «استقلال و آزادی» است.
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی
در محیط طوفان زای، ماهرانه در جنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
فرخی ز جان و دل می‌کند در این محفل
دل نثار «استقلال»، جان فدای «آزادی»

شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی

@Maraghestan




۲۸ اردیبهشت ماه، روز گرامیداشت حکیم عمر خیام گرامی باد.

https://t.me/iranboom_ir/28182


خیام نیشابوری - دکتر محمد‌علی اسلامی ندوشن
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16504-khayyam-neishabor-eslami-nodushan.html


شاهنامه بر اشعار خیام تأثیر‌گذار بوده است
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/712-shahnameh-tasir-bar-khayam.html


خیام را وجدان آگاه ایران درباره‌ی تاریخ گذشته‌اش می‌توان دانست
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/714-khayyam-vojdan-iran.html


خیام از نگاه علامه جعفری
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/731-khayam-jafari.html


به نام نامی خیام تازه کن جان را
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2293-be-nami-khayam.html


به مناسبت انتشار کتاب خیام کیست اثر دکتر شیرین بیانی - خیام، قله رفیع خرد و عشق
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/4809-khayam-ghole-rafi-kherad-eshgh.html


رباعیات هیچ شاعری چون خیام به مسائل علمی نپرداخته است
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10676-1392-08-09-20-24-02.html


تأملی در دیدگاههای دکتر دینانی در کتاب «هستی ومستی»؛ نگاه جدید به زندگی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10743-ketab-hasti-masti.html

خیام را بشناسیم
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11614-khayam.html


بارگذاری آهنگ «من بی می ناب زیستن نتوانم» با صدای استاد شجریان
http://www.iranboom.ir/resaneh/shenidary/16500-download-shajarian-robaeiat-khayam-mp3.html


درباره تقویم جلالی چه می‌دانید؟
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/15323-darbare-taghvim-jalali-che-midanid-9404.html


نصب تندیس خیام در در دانشگاه اوکلاهما آمریکا
https://t.me/iranboom_ir/22549

#خیام

@Maraghestan


جواد طباطبايي dan repost
🖇توصیه ای به آقای خاتمی

📋من نیز مانند بسیاران دیگری سخنان آقای محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق، دربارۀ مطلوب بودن الگوی فدرالیسم برای ایران را، که در جمع اعضای شورای شهر ایراد شده بود، با شگفتی فراوان در رسانه ها خواندم. در آن سخنان آمده بود : «مطلوب ترین شیوۀ حکومت مردمی ادارۀ فدرالی است». من درست نمی توانم بفهمم که چرا رئیس جمهور پیشین، که باید بداند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، خطاب به اعضای شورای شهر دربارۀ مسائل کلان حاکمیتی کشور چنین مطلب مهمی را مطرح کرده است؟

📎صلاحیت نداشتن رئیس‌جمهور اسبق
آقای رئیس جمهور اسبق باید بداند که تصمیم گیری در چنین مواردی به هیچ وجه در صلاحیت اعضای شهر نیست که مردم برای ادارۀ امور جاری شهر انتخاب می کنند و برحسب تعریف اگر صلاحیتی داشته باشند باید رسیدگی به امور جاری شهر باشد و، به این اعتبار، صلاحیتی برای مداخله در امور کشور ندارند. وانگهی، خود آقای رئیس جمهور اسبق چه صلاحیتی دارد که چنین بحث مهم حاکمیتی را با گروهی که آن ها نیز در موارد فاقد صلاحیت هستند در میان گذاشته است. با پایان دوره ریاست جمهوری رئیس جمهور نیز شهروندی بیش نیست و اگر نظری داشته باشد باید آن نظر را مستدل بیان کند و پاسخ بگیرد، اما بیان چنین مباحثی، در چنین سطح عامیانه ای، در مناسبت های سیاسی در شأن رجل سیاسی نیست.

📎اصلاحات و افسادات
من به این اعتبار اخیر این دو سه یادداشت را می نویسم تا به رئیس جمهور پیشین یادآوری کنم که مصالح عالی کشور را فدای منافع گروهی که او رهبری آنان را بر عهده دارد و فساد و عدم کاردانی بسیاری از آنان به جایی رسیده است که خود آقای خاتمی مجبور شده است اعتراف کند : «بعید است مردم با حرف ما در انتخابات آتی شرکت کنند» نکند! من اضافه می کنم : آقای خاتمی بعید نیست، حتمی است! شما به عنوان رهبر اصلاحات حتما شعارهای مردم را شنیده اید و این نکته را باید بفهمید که اصلاحات نیازمند نظریه ای برای افسادات است، یعنی باید دانسته باشید که در کجاها کار را خراب کرده اید، فسادهای اطرافیان شما کجاها و تا چه حدی بوده است؟ آن‌چه بعید می نماید این است که شما و اصلاح طلبان هنوز تصور درستی از بیراهه ای که رفته اید ندارید و برای جبران همین فقدان فهم درست است که هر بار برای گرفتن رأی مردم از مصالح عالی کشور مایه می گذارید و هر بار هم همان اشتباه های پیشین را مرتکب می شوید.

📎نقطه سیاه کارنامه اصلاح‌طلبی
پیش از آن‌که به بحث فدرالیسم برسم که اطمینان دارم به واقع متوجه نشده اید چه گفته اید و گفته های شما چه تالی های فاسدی می تواند داشته باشد، به یک مورد دیگر اشاره ای می کنم تا یکی از نقطه های سیاه کارنامه دوستان شما را یادآوری کرده باشم. در آبان ماه 1395، حکومت وقت ناگهان برنامه ای برای آموزش زبان های محلی رونمایی کرد که در زمان صدرات شخص شما و در دستگاه وزیر علوم اصلاحات در سال 1382 توسط یکی از پانترک های معروف نوشته شده بود. آن رونمایی به دلایل انتخاباتی و جلب نظر مردم استان های کردنشین و آذری زبان انجام شده بود.

📎لزوم پس گرفتن سخن نسنجیده
من به آن مناسبت توضیح دادم که چنین مایه گذاشتن از مصالح عالی کشور بعید است برای نامزد ریاست جمهوری رأیی بیاورد. آن مقاله را در همین جا بار دیگر منتشر و نظر شما را به آن جلب می کنم. در پست های دیگری اشاره هایی نیز به مضمون سخنان شما خواهم آورد. به عنوان یک شهروند، که اندکی بیشتر از شما در این مباحث فکر کرده و بویژه این‌که سیاست باز نیست، از شما می خواهم که این سخنان را محترمانه پس بگیرید و به اطرافیان خودتان هم توصیه کنید که وارد این مباحث نشوند🖊

🔸 جواد طباطبایی. واشینگتن. 28 اردیبهشت 1398. 18 می 2019

💡كانال اختصاصي نشر آثار و آراء جواد طباطبايي
@javadtabatabai


‍ استاد شجریان و دولت بی‌زوال

من معمولاً به صحبت‌های نمایندگان مجلس توجهی ندارم چرا که سخنان اغلب آنان، از سر آگاهی عمیق از مشکلات واقعی کشور نیست و تأثیرگذاری‌شان هم از پرتاب سنگی در تاریکی فراتر نمی‌رود و عموماً هم به هدف نمی‌خورد!
از این رو، اگر به نطق اخیر الیاس حضرتی واکنش نشان می‌دهم، از باب تعلق او به خانوادۀ مطبوعات کشور است و نه سمت نمایندگی‌اش در مجلس.
نطق حضرتی البته در مجموع بد نبود، اما زبانی که او در مورد استاد محمد رضا شجریان به کار گرفت، همۀ تلاشش در دیگر زمینه‌ها را نیز هدر داد. منظورم از زبانی که او در بارۀ شجریان به کار گرفت صرفاً آن عبارت "در حال مردن " نیست، بلکه نوع نگاه او به هنرمند و اصحاب قدرت و نسبت بین آنهاست. ظاهراً حضرتی می‌پندارد که اگر وزیر ارشاد از استاد شجریان عیادتی به عمل آورَد، مثلاً لطفی به استاد می‌شود، در حالی که ماجرا کاملاً به عکس است! هنرمندان اصیل و بویژه شخصیتی در حد و اندازۀ محمد رضا شجریان، نه نیازی به صاحبان موقعیت و جاه و مقام سیاسی دارند و نه رغبتی به دیدار با آنها در خود می‌بینند! حضرتی در واقع باید از استاد شجریان درخواست می‌کرد که برای حضور مقام‌های دولتی در منزل خود به یکی دو تن از آنها هم وقت دهد تا این بندگان خدا نیز از چند عکس یادگاری بی‌نصیب نمانند!
به گفتۀ حافظ شیراز:
دولتی را که نباشد غم از آسیب و زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است!
به گمانم الیاس حضرتی این بیت از شعر حافظ را نخوانده است، اگر خوانده بود، جای دولت صوری و دولت واقعی را اشتباه نمی‌گرفت.

احمدزیدآبادی

پ‌ن:
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است
دوران هیچ سلطنتی پایدار نیست


@Maraghestan


تمهیدات ترامپ در خلیج فارس برای جنگیدن است یا جلوگیری از جنگ؟

احمد گنجی

🌿 ناو هواپیمابر آبراهام لینکن، هواپیمای بی 52، موشک های پاتریوت، ناو جنگی آرلینگتون، از یک سو و درخواست ساده ترامپ از ایران که کافی است به من زنگ بزنند و متعاقب آن دادن شماره تلفن از سوی دیگر!

🌿 شاید و به ظاهر، در کنار هم قرارگرفتن این داده ها در طی چند روز بر پیچدگی اوضاع حکایت دارد و به همین دلیل است که طیفی از تحلیل ها و گمانه زنی ها را باعث شده است.
اما واقعیت چیست و چگونه باید به این موضوع نگریست تا بتوان نتیجه منطقی از آن به دست داد. قبل از نتیجه گیری باید چند نکته را یاد آوری کرد.

1⃣ عقل نظامی حکم می کند که اگر جنگ برنامه ریزی شده  با کشور متخاصم در دستور کار نیست، باز هم باید آمادگی لازم حتی برای احتمال ضعیف نیز در دستور کارباشد.

2⃣ برخی مواقع تولید و به رخ کشیدن جنگ افزارهای خطرناک و کشتار جمعی برای جنگیدن نیست بلکه تضمینی است که جنگی شروع نشود. حتما همه باور داریم که تا کنون سلاح هسته ای در نزد دارنده های این ابزار خطرناک توانسته از جنگ مستقیم این کشورها جلوگیری کند و برای همین است که بعد از حدود هفت دهه هنوز جنگی بین دارندگان سلاح اتمی صورت نگرفته است. شاید اغراق نباشد که بگوییم اگر پاکستان و هند سلاح هسته ای نداشتند تاکنون وارد جنگ جدی و تمام عیار شده بودند و روابط و وضعیت این دو کشور شرایط متفاوتی از امروز داشت.

3⃣ همانطور که قبلا نوشتم باز هم تاکید می کنم که بنظرم فعلاً جنگ برنامه ریزی شده در دستور کار آمریکا و ایران قرار ندارد اما این بدان معنی نیست که یک حماقت ، اشتباه محاسبه و یا حتی خود باوری بیش از حد نمی تواند طرفین را به یک جنگ ناخواسته و خارج از کنترل وارد نماید.

4⃣ آمریکایی ها همانطور که بر توان نظامی خود در منطقه می افزایند، همچنان از ترجیع بند "مذاکره" در هر اظهار نظری استفاده می کنند و بصورت واضح این پیام را به افکار عمومی و جامعه بین الملل منتقل می کنند که قصد ما جنگ نیست و آرایش عظیم نظامی ما برای دفاع از منافع ما و متحدین ما می باشد.

5⃣ در طرف ایران اما داستان به شکل دیگری است که آن را به دو دسته می توان تقسیم کرد:

- مقامات رسمی ایران بعد از به تعلیق در آوردن بندهایی از برجام که حتی با واکنش منفی طرف های اروپایی برجام نیز مواجه شد، تقریباً مواضع متعدل تری گرفته اند و سعی می کنند که سطح تنش را بالا نبرند.

- در فضای غیر رسمی و از سوی تندروهای داخلی و بویژه از سوی برخی جریانات مشکوک شرایط جور دیگری است. در همین رابطه اخیرا فردی مقاله ای را در شبکه های اجتماعی منتشر کرده و طی آن ضمن حمله به کسانی که حرف از تعامل و مذاکره می زنند، به شکل معنا داری به یاد مقامات ما می آورد که کشور ما با توجه به داشتن متحدین شبه نظامی در منطقه خاورمیانه و موفقیت های ناشی از جنگ سوریه،  فرصت خوبی دارد تا ضربه لازم را به منافع آمریکا در منطقه بزند!

🌿 این همان خطری است که همه دلسوزان باید به آن توجه کنند و با بیان و قلم خود هشدار دهند تا کشور وارد چنین منجلاب و باتلاقی نشود.
به جد میتوان گفت چنین افرادی همان جان بولتون های داخلی ایران هستند که قصد تکمیل نمودن پازل موردنظر تندروهای آمریکا را دارند.

توضیح ضروری:
توضیحات فوق بدین معنی نیست که شرایط موجود بین ایران و آمریکا وضعیت مناسبی است و ادامه این روند مطلوبِ نظر است. باید بپذیریم زمان به ضرر ایران در حرکت است چرا که آمریکا با اعمال شدید ترین تحریم ها در حال بهره برداری از اقدامات خود می باشد و در مقابل، جمهوری اسلامی دارد تاوان سنگینی بابت این تحریم ها می پردازد.

⚽️ کوتاه سخن اینکه:
امروز روز فعال کردن به اصطلاح هسته های خفته در منطقه نیست بلکه روز بیدار کردن وجدان عمومی مردم سراسر جهان برای جلوگیری از یک جنگ فاجعه بار برای دوطرف منازعه و کل منطقه است.لذا در مقابل خواست اقلیت جنگ طلب، اکثریت صلح طلب باید بر طبل تعامل و صلح بکوبند.

🌿 خطر اصلی، ایده های افراطی و جنگ افروزانه بولتون های خارجی و داخلی می باشد نه ناو جنگی و هواپیمای بمب افکن. ترامپ نشان داده که با یک توئیت چند کلمه ای میتواند بولتون را از سیستم خود خارج نماید، آیا در طرف دیگر قضیه چنین کنترلی بر بولتون های وطنی وجود دارد؟/مطالعات آمریکا


@Maraghestan


امیرحسین خنجی dan repost
♦️تلواسه فردوسی برای سرودنِ شاهنامه،
...
🔸به نظر می رسد که فردوسی در سنین جوانی که سُرایش شاهنامه را آغاز کرده خواندنِ متونِ پهلوی نمی توانسته است.
در چند بیت که او در آغاز داستان بیژن و منیژه نهاده است می بینیم که زنِ فردوسی پهلوی خوان بوده و دفترهای متون پهلوی را برای فردوسی می خوانده و فردوسی به نظمِ پارسی درمی آورده است.

♦️این بیتها بازنمای انگیزه فردوسی برای سُرایش شاهنامه است،و توان پنداشت که نخستین سروده او در شاهنامه باشد.

🔹او می گوید که:
✨🍷✨
"شب بود،گیتی را تیرگی گرفته بود،هیچ ستاره ئی سوسو نمی زد،نه بهرام پیدا بود نه کیوان نه تیر،انگاری جهان را با شَوَه(با دوده چَربی)قیراندود کرده بودند.
از ماه نیز باریکه ئی پیدا بود انگاری بیشینه آن را اندود و سیاه کرده بودند تا نور نتابانَد.
به هر سو می نگریستی اهریمن در نظرت ظاهر می شد که همچون سیه مارِ دهن گشوده بود.
باغ و راغ و دشت و گلشن انگاری تبدیل به دریای قیرگون شده بود. بادِ سردی هم اگر بر می خاست تو گوئی برای پراکندنِ گَرده زغال بود.
تیرگی چنان بود که نه نشیب را می شد تشخیص داد نه فراز را. مرغان را زبان بربسته بود و هیچ آوائی از آنها بر نمی خاست.
تو گوئی سپهر نیز به خواب رفته و از رفتن وامانده بود یا از رفتن می هراسید.
از این شبِ سیاهِ طولانی دلِ من به سختی گرفته بود. در آن دل تنگی که مرا بود برپاخاستم و به قصدِ قدم زدن در باغ بیرون شدم و خروشیدم.
یارِ خوب چهرِ سروبالای ماهروی مهربانم آمد و شمع و باده و نار و ترنج و بهی و چنگ آورد و بزمی آراست شاهنشهی،چنگ نواختن و سرود خواندن گرفت و گفت:
"باده بنوش تا داستانی از دوران باستان برایت بازگویم."
گفتم:"بیاور داستان و بخوان،ای بُتِ خوب چهر".
گفت:"ای جفتِ نیکی شناس! من از دفترِ پهلوی بازمی گویم و تو به شعر اندر آر".
🍷✨🍷
✍دکتر امیرحسین خنجی
📕تاجیکستان پاره تنِ ایران زمین،صص۴۱و۴۲
#فردوسی
#شاهنامه
#سروده
#امیرحسین_خنجی
#تاجیکستان
#ایران_زمین
#ایرانشهر
〰〰〰〰〰〰
📚کتابها و نوشتارهای دکتر امیرحسین خنجی؛
🆔 @Khonjibook
🆔 @Khonjibook

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

159

obunachilar
Kanal statistikasi