کویر مزینان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


معرفی زادگاه معلم شهید انقلاب، دکتر شریعتی مزینانی ؛
سخنان حکیمانه ی دکتر شریعتی و تصاویری از طبیعت ،ابنیه ی باستانی و مراسم دینی آیینی کویر مزینان .
ادمین @dastmorad

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


💎حسين پناهي گفت :

به مکه که رفتم، خيال ميکردم ديگر تمام گناهانم پاک شده است، غافل از اينکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هايم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود!...
درمکه ديدم خدا چند ساليست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خويش ميگردند!...
در مکه ديدم هيچ انساني به فکر فقير دوره گرد نيست، دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خويش را بزدايد، غافل از اينکه آن دوره گرد، خود خدا بود!...
درمکه ديدم خدا نيست و چقدر بايد دوباره راه طولاني را طي کنم تا به خانه خويش برگردم! درهمان نماز ساده خويش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم!
آري شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه اي است که خدايي در آن نيست...
@mazinansdesert


تحمل ظلم در خور آزاد مردان نیست
بلکه سزاوار بندگان است ، که مُردن برای آنان بسی بهتر از زنده ماندن است زیرا نه از خود می توانند دفاع کنند و نه از دوستان و خویشان خود، بلکه ناچارند همواره دشنام و ناسزا بشنوند و دم برنیاورند.

#افلاطون

🌿مجله فرهنگی کویر مزینان
@mazinansdesert


خبرهای فوری مهم 🔖 dan repost
حمله پائولو کویلیو نویسنده کیمیاگر به رضا پهلوی
🔹خفه شو. ساواک مُرده،اگر کودتایی مانند آنچه در ۱۹۵۳ سیا ترتیب داد را بخواهی، ایرانیان درحمایت از کشورشان صف‌آرایی میکنند/خبرآنلاین
@khabar_fouri




مجله اجتماعی دکتر شریعتی dan repost
@dr_shareati
✨📖👓
بخش دوم

🔵 امروز کسی صدای مردم را نمی‌شنود و آنها بیش از گرسنگی از همین «ناشنوایی سازمان‌یافته» به تنگ آمده‌اند. طبیعی است وقتی مردم از بلندگوهای رسمی بزغاله، بیگانه و حرام‌خور خوانده می‌شوند و از طرف روشنفکران رسمی سیب‌زمینی‌خور، لات، گدا و کرکس خطاب می‌شوند، شعارهایشان هم مشتی کلمات بیهوده از سر «خشمِ بی‌هدف» تعبیر می‌شود...
🔵 وظیفه و تخصصِ چه کسانی است که هدف این کلماتِ به ظاهر بی‌هدف را اکو کند؟ باید باور کنیم که روشنفکرانِ ما نظریات و تئوری‌های علوم انسانی را که در دانشگاه‌ها به خورد دانشجویانشان می‌دهند نفهمیده‌اند!؟ یا آنقدر از مردم جدا و کنده شده‌اند که گویی در جامعه‌ی خودشان زنگی نمی‌کنند و شرایط واقعی مردم خودشان را درک نمی‌کنند؟ یا منافع و شرایط خود آنهاست که اجازه نمی‌دهد با مردم و مسئولین صادقانه، دلسوزانه و فراتر از منافع جناحی‌یشان حرف بزنند؟
🔵 از نظر شخص من مردم این روزها اشتباه می‌کنند. هر گونه آشوبی در نهایت به زیان آنها خواهد بود. مردمِ به جان آمده، کمترین «سرمایه» برای جاخالی دادن را دارند. بیشتر اصلاح‌طب‌ها، کرکس‌وار جا را به زیان آنها خالی خواهند کرد و همه بار و آوار ناشی از این آشوب‌ها بر شانه‌های ناتوان خودِ آنها تحمیل خواهد شد. خاصه آنکه دشمنانِ تمامیتِ ارضی ایران، از رجوی‌ها و سلطنت‌طلبان گرفته تا جاهلان آمریکایی و مرتجعین سعودی مترصد کوچکترین فرصت برای عرض اندام هستند. اما چه رفته است بر روشنفکرانی که یک عمر در ویترین لفاظی‌هایشان، کلمه‌ی «مردم» زینتِ زبان و لقلقه اندیشه‌یشان بود؟
🔵 دولت باید از گم شدن حلقه‌های اتصالِ خود و مردم، از اینکه مردم حاضر نیستند به حرف هیچ شخصیت سیاسی‌ای در شرایط فعلی اعتماد کنند و با رضایت قلبی به خانه‌ها برگردند متاسف باشد. دولت‌مردان، باید توضیح دهند بودجه‌های را که می‌بایست صرف مشروعیت‌سازی نظام جمهوری اسلامی و دفاع از ارزش‌ها و هویتِ ملی می‌کرده‌اند کجا خرج نموده‌اند که یک کانالِ تلگرامی با این سطحِ نازل خبرسازی و دروغ‌پراکنی توانسته است امنیت ملی کشور را تهدید کند. اما روشنفکران ما هم باید توضیح بدهند که بودجه‌های کلانی را که صرف مطالعه‌ی فرهنگ و هویت و ارزش‌های ایرانیان کرده‌اند، مقالاتِ داخلی و خارجی که خود به رشته‌ی قلم درآورده یا کتاب‌هایی که با بودجه‌های عمومی منتشر کرده‌اند چه تاثیر واقعی، ملموس، مستقیم و مثبتی بر زندگی مردم داشته است.
🔵 امروز بیش از هر وقتی نیاز به روشنفکران فراجناحی که بدون منفعت‌طلبی سیاسی به مسئولان بفهمانند زبان گفت و شنودِ با مردم در شرایط آشوب، استیصال، و طغیانِ جمعی خشونت نیست احساس می‌شود. کسانی که به مردم بیاموزند که خشونت، خود آنها را بدل به چیزی می‌کند که از آن متنفراند. امروز بیش از همیشه، به کسانی نیاز داریم که همچون شریعتی، مردم را بفهمند، خودشان را قسمتی از مردم، و مردم را قسمتی از خودشان بدانند، به رازها و نیازهای روحی و معیشتی آنها آشنا باشند و بتوانند به زبان مردم حرف بزنند و اعتماد آنها را جلب کنند. مردم در حال حاضر در حال تمرین مطالبه‌گری هستند. متاسفانه این تمرین با روش‌های مقطعی و زودگذر، پرهزینه و خطا، و در غیاب احزاب یا روشنفکرانِ صادق و فداکار با جهت‌بخشی بیگانگان و معاندان همراه شده و کشور را به لبه پرتگاه برده است. امیدوارم روشنفکران ما نیز دست از این آشوب و هرج و مرج، از نوشتن مقالات صرفا علمی و بی‌خاصیت برداشته و به جای نوشتنِ بی‌هدف برای هیچ کس، به جای خودارضایی‌هایِ علمی در دانشگاها، از پشت میزهای تحقیقاتی اتاق‌های شخصی‌یشان بیرون آمده و شروع به تمرین کنند. تمرین حضور صادقانه، درک، فهم وحرف زدن به زبان و برای مردم؛ تمرین خوردنِ نانِ شریف.

#مرتضی_کریمی


مجله اجتماعی دکتر شریعتی dan repost
@dr_shareati
✨📖👓
بخش اول

✅ جای خالی «شریعتی» در دفاع از «ایده مردم»!

🔵 کدام یک از ما حاضر است به خاطر یک گرسنه بمیرد؟ مساله این است... می‌دانم چقدر از شریعتی حرف زده شده است. لهِ و علیه‌اش. نمی‌خواهم از شریعتی حرف بزنم. آن هم در این شرایطی که ذهن روشنفکران ما از تنِ جامعه هم «ناآرام‌تر» است. شریعتی مهم نیست، اما کلمه دیگری مهم است که از قضا با حرفِ شین شروع می‌شود؛ شرف!
🔵 شریعتی یکی از افراد قبیله من است، مهمترینش. من یک تعصب وفادارانه به شریعتی دارم، وفادار به خواندن و گذشتن از اندیشه‌اش! اما شریعتی چیزی داشت که قابل گذر کردن نیست، چیزی که امروز گم شده‌
روشنفکری و آکادمی ما است.
آنچه می‌خواهم اینجا بنویسم با روش‌شناسی‌ای خوداعتراف‌گونه است. اسم فرنگی و آبرومندانه‌ای هم دارد؛ اتواتنوگرافی! خودمردم‌نگاری؛ پایین آمدن از تختِ استادی ناظر بر واقعیت، مشارکت در ساخت واقعیت اجتماعی، صرف نظر کردن از بازی با آمار و ارقام به ظاهر بی طرف و پرداختن به زندگی و تجربیات و احساسات زیسته‌ی خودِ مالف. می‌خواهم یک داستان تعریف کنم، داستانی واقعی، از منبعی دست اول. من از یک محله‌ی «جرم‌خیز» (به تعبیر همان جامعه‌شناسانِ دامن به خاک نیالوده‌)، و از خانواده‌ای با سرمایه‌ی اقتصادی متوسطِ رو به پایین، و سرمایه‌ی فرهنگی و اجتماعی پایین‌تر از آن توانسه‌ام امروز کسی بشوم، جز آن که قرار بود بشود. من هرگز نتوانستم نیلوفری باشم که به یمنِ ارشادهایِ شریعتی از لجن سرکشیده باشد، اما توانستم به لطفِ حضور شریعتی چند گام از لجن‌زاری که در آن غوطه‌ور بودم فاصله بگیرم، و همه زندگی‌ام را مدیون همان چند قدم کوچک هستم. شریعتی در آن دورانِ بی‌پدری معنوی و فرهنگی، تنها و تنها منادیِ نجات‌بخشِ من بود. این کلماتِ او سالها بر دیوار بالای سر من بود:
🔵 «ای جوان، تو می‌دانی و همه می‌دانند که زندگی از تحمیلِ لبخندی بر لبان من، از آوردنِ برقِ امیدی در نگاه من، از بر انگیختنِ موجِ شعفی در دل من عاجز است. تو می‌دانی و همه می‌دانند که شکنجه دیدن بخاطر تو، زندانی کشیدن بخاطر تو، و رنج بردن بپای تو تنها لذتِ بزرگِ زندگی ِمن است! از شادی توست که من در دل می‌خندم، از امیدِ رهائی توست که برقِ امید در چشمانِ خسته‌ام می‌درخشد، و از خوشبختی توست که هوای پاکِ سعادت را در ریه‌هایم احساس می‌کنم. نمی‌توانم خوب حرف بزنم، نیروی شگفتی را که در زیر این کلمات ساده و جمله‌های ضعیف و افتاده پنهان کرده‌ام، دریاب! دریاب! من تو را دوست دارم. همه زندگیم و همه روزها و همه شب‌های زندگیم، هر لحظه از زندگیم بر این دوستی شهادت می‌دهند، شاهد بوده‌اند و شاهد هستند. آزادی تو مذهب من است، خوشبختی تو عشق من است، و آینده تو تنها آرزوی من»...
🔵 نه سِحرِ قلمِ شریعتی، نه جادویِ کلامش، یا استواری ایدئولوژی‌اش، نه ژست‌های روشنفکرانه و مدلِ سیگار کشیدنش، نه کچلیِ سرش و نه هیچ چیز دیگری که جوان‌های داغ و پر شور آن روزها را مجذوب و منقلب می‌کرد مرا تحت تاثیر شریعتی قرار نداده است. همچنین شریعتی میراثی باقی نگذاشته است که امثالِ من از آن منتفع شویم. اما شاید فقط باید یک بی‌پناهِ فکری، معنوی و فرهنگی باشید تا درک کنید از چه حرف می‌زنم و بدانید که چقدر حیاتی است در آن شرایط بی‌کسی و تنهاییِ ساختاریافته، کسی بی‌مزد و منت، خودش را وقف شما، آینده و خوشبختی شما کرده باشد و صمیمانه یقین‌هایش که هیچ، تردیدهایش را هم به شما در میان گذاشته باشد. چه کسی حتی هنوز بعد از چهل سال، صادقانه‌تر از شریعتی، فرازها و نشیب‌های روحی‌اش را به تمامی در اعترافاتی روسو-گونه، تو بخوان اتواتنوگرافانه! با مردم در میان گذاشته است؟
🔵 اما داستان من و شریعتی در شرایط کنونی چه اهمیتی دارد؟ شریعتی حتی برای خودش هم اهمیتی نداشت که اگر داشت، حالا حداقل یکی از آن صندلی مصلحت نظام را پر کرده بود، یا یکی از آن کرسی‌های «مصلحتِ دانشگاهی» را. پس چرا از شریعتی می‌نویسم؟ به خاطرِ «ایده‌‌ی مردم». می‌شود درباره‌ی درست بودن یا خطا بودن اندیشه‌ی ‌شریعتی تا بی‌نهایت بحث کرد. اما آنچه در آن روزهای سخت، گرمابخش زندگی‌ام بود نه صرفِ اندیشه‌ی شریعتی بلکه حضور همدلانه، منش و روش او بود.
🔵 امروز می‌بینیم که می‌شود تمام تئوری‌های توصیفی و تحلیلی درباره‌ی مردم را از بر بود، و حتی در دانشگاه‌ها تدریس کرد، اما در عمل، در میان مردم نبود، و حتی در مقابل آنها ایستاد. درمیان مردم بودن، به معنای تایید و تبعیت از مردم نیست. به معنای دادن وجهه‌ای معصومانه به مردم، که منجر به مصادره، ساده‌سازی، و تکثرزدایی از این واژه می‌شود هم نیست. اما چگونه می‌شود بدون بودن در میان مردم، آنها را فهمید، از آنها‌ آموخت و در صورت نیاز آگاه یا در مواقعی راهنمایی‌یشان کرد؟



#مرتضی_کریمی


"آگاهی دادن " رمز موفقیت و تمدن


در سريال معلم دهكده؛ نامزد معلم ازش ميپرسه شما كه قاضی بوديد چرا رها كرديد و معلم شديد؟

ايشون جواب ميدن:
چون وقتی به مراجعينم و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق می شدم
می ديدم كه اونها كسانی هستند كه یا آموزش نديده اند
و يا آموزشی که دیده اند درست نبوده و به خودم گفتم: به جای پرداختن به شاخ و برگ بايد به اصلاح ریشه بپردازیم.

و ما چقدر به معلم دانا بیش از قاضی عادل نیازمندیم
برای فرزندانمان قصه هایی بگوییم که بیدار شوند نه قصه هایی که به خواب فرو روند
بیداری وجدان و خرد دلنشین تر از خواب است


مجله ی فرهنگی "کویر مزینان "


و برادر! علی تمامی عمرش را بر روی این سه کلمه گذاشت:
مظهر بیست و سه سال تلاش و جانبازی و جهاد برای ایجاد یک ایمان، در درون وحشی‌های متفرق؛ و بیست و پنج سال سکوت و تحمل برای حفظ وحدت مردم مسلمان در برابر امپراطوری رم و ایران؛ و همچنین پنج سال کوشش و رنج برای استقرار عدالت و برای اینکه همه عقده‌ها و کینه‌های ما را با شمشیر خویش بیرون کشد و آزادمان کند.
نتوانست! نتوانست! اما توانست مذهب و پیشوایی و سیادتی را برای همیشه- به من و ما، برادر- اعلام کند. مذهب عدل و مذهب رهبری خلق؛ و سه شعار گذاشت که همه هستی خود و خاندانش را فدای این سه کرد:
مکتب، وحدت، عدالت.
مجله ی فرهنگی کویر مزینان


اکنون برادر! در وضع و عصر جامعه‌ای زندگی می‌کنم که باز من و هم نژادان و هم طبقه هایم به او نیازمندیم. او بر خلاف حکیمان دیگر، بر خلاف نوابغ و اندیشمندان دیگر- که اگر نابغه‌اند مرد کار نیستند و اگر مرد کارند، مرد
اندیشه و فهم نیستند و اگر هر دو هستند، مرد شمشیر و جهاد نیستند و اگر هر سه هستند، مرد پارسایی و پاکدامنی نیستند و اگر هر چهار هستند، مرد عشق و احساس و لطافت روح نیستند؛ و اگر همه هستند، خدا را نمی‌شناسند و خود را در ایمانشان گم نمی‌کنند و خودشان هستند- مردی است در همه ابعاد انسانی، همچون یک کارگر- همچون من و تو- کار می‌کند و با همان پنجه‌هایی که آن سطرهای عظیم خدایی را بر کاغذ می‌نویسد، پنجه در خاک فرو می‌برد، چاه می‌کند، قنات احداث می‌کند و در شوره زار، آب برمی‌آورد.
درست یک کارگر، اما نه در خدمت این و آن و نه در خدمت خویش؛ در دل قنات ناگهان فریاد می‌زند: بالایم بکشید. و چون به بالای قناتش می‌آورند، سر و رویش را گل پوشانده است آب فواره می‌کشد و در آن بیابان سوزان پیرامون مدینه، نهر جاری می‌شد. «بنی هاشم» خوشحال می‌شوند، اما او در همان حال- نفس نگردانده- می‌گوید: «مژده بر وارثان من که از این آب یک قطره نصیب ندارند». که بر من و تو وقف کرده است، برادر!
آری این چنین بود برادر..شمع
مجله ی فرهنگی کویر مزینان


عمو خلیل ،......خدا قوت .......
کجایی .... ؟
به قول نیما یوشیج ....
چایت را بنوش
نگران فردا مباش !
از گندم‌زار من و تو، مشتی کاه می‌ماند برای بادها...
کویر مزینان


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
از نقطه ای برخواسته ام ...کویر....جایی که آبادی نیست....شریعتی


✳️فروش منزل مسکونی در مزینان
منزل متعلق به جناب آقای محمد شریفی ۲۰۰مترزمین ۱۶۰متر زیربنا ؛ نیم اسکلت ۳ خواب پارکینگ تمام کاغذدیواری نماسنگ گرانیت شیک ؛ ۸ سال ساخت باقیمت کارشناسی باب میل شمابه فروش می رسد
۰۹۱۵۱۷۳۹۷۰۱


بشر جانوری است تودرتو و دروغگو و ساختگی و ترسناک برای دیگر جانوران، آنهم نه چندان به خاطر زورش که به سبب حیله گری و زیرکی‌اش!

#فردریش_نیچه
مجله ی فرهنگی کویر مزینان


.

[ برادر ] .... و ناگهان دیدم که در کنار فرعون‌ها و قارون‌ها- که بر بردگیمان می‌خریدند و به بیگاریمان می‌کشیدند- دیگرانی نیز به نام جانشینان این پیامبران سرکشیدند، روحانیان رسمی.
از فلسطین گرفته تا ایران، تا مصر، تا چین، تا هر جا که جامعه‌ای و تمدنی هست در کنار این اهرام و این قصرهای بزرگ، برای ساختن معابد، پرشکوه باید سنگ می‌کشیدیم.
و بعد، نمایندگان خدا و جانشینان این پیامبران، ما را دستبندی دیگر زدند و به نام زکات غارتی دیگر کردند و به نام جهاد در راه دین، به میدانهایی دیگر فرستادند، تا جایی که ناگزیرمان می‌کردند که در برابر خدایان در مذبح معبدها و در کنار بتها، کودکانمان را قربانی کنیم.
نمی‌دانی برادر، که تمامی معبدها انباشته از خون فرزندان معصوم ماست و ما هزاران سال- بدبخت‌تر از تو و سرنوشت تو- گور و قصر و معبد ساختیم و خدایان در کنار فرعون‌ها و در کنار قارون‌ها و نمایندگانشان باز به جانمان افتادند!
سه پنجم همه افلاک ایران را موبدان خداوند و اهورا! از ما گرفتند و ما برای آنها رعیت و برده و «سرو» بودیم و چهار پنجم همه زمینهای فرانک را کشیشان خداوند از ما گرفتند.

آری این چنین ......دکتر شریعتی .بخش اول
مجله ی کویر مزینان


احسان!
از هواپیما باید پرواز آموخت، توده‌های ابر هرچه انبوه‌تر و عظیم‌تر، اوج پرنده پولادین بال هوشیار- که تجسم عینی طیران معنوی روح آدمی است- رفیع‌تر، هواپیما همواره بر فراز ابرها می‌پرد، پرواز در زیر تابش مستقیم آفتاب، هرچه از جاذبه زمین و فشار هوا و تیرگی ابرهای کافر دورتر و بالاتر پرواز راحت‌تر، لذت‌بخش‌تر و مطمئن‌تر و در برابر بلندترین کوهها، شدیدترین طوفانها و آشفته‌ترین جریانهای جوی، آسیب‌ناپذیرتر! پرواز در روشنی خورشید، با دو بال! و جت با نیروی انفجارهای پیاپی و مدام در خویش، قدرت معجزه‌آسای «دفع از خویش» که جاذبه خاکی و دنیاگرای فروکشنده را می‌بُرد، فشار مقاومت هوا و غلظت سنگین جو را می‌شکند و می‌گشاید و به گونه پرتابی گلوله‌وار انعکاسی به پیش می‌راند.
دو بال، بال نخستین؛ ابوذر، که بر پهلوی چپت روییده است و اینک بال دوم- مولانا- را برایت می‌فرستم، به امید آنکه در آن هوای غلیظ و آسمان ابری دور از آفتاب غربت غرب علی‌رغم آن جاذبه نیرومند زمینی، پروازی راحت، خوش، هماهنگ و مطمئن، در اوج داشته باشی، بر فراز تمامی جریانهای جوی و طوفانهای شکننده خطرناک جوی و در قلب خورشید، سینه آسمان پاکی که وحی می‌بارد!
بابا علی 30/12/55
نامه یه احسان .دکتر شریعتی

مجله فرهنگی کویر مزینان


احسان شريعتی Ehsan Shariati dan repost
@ یادداشت‌های سبک توئیتی -۲- :

«ضرورت هشیاری ملی-مردمی»

چندیست که جناحی از حاکمیت در ساخت-و-پاختی پنهانی با عناصری از شاه‌اللهی‌ها (با پشتوانهٔ ترامپی)، به عرض اندام آن‌ها میدان می‌دهد تا در دو زمینهٔ بدیل‌سازی نظری (احیای امپراطوری صفوی-ساسانی)، و اقدامِ عملی، حرکات اعتراضی عدالت‌خواهانهٔ مردم علیه گرانی، فساد، اختلاس، فلاکت، اختلاف هولناک طبقاتی و ..، را با طرح شعارهای سلطنت‌طلبانه-شووینیستی، منحرف سازند و تصاحب کنند.
از زمان انقلاب بدینسو نیز، اگر نیروهای آگاهِ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب، به‌جای مصلحت‌اندیشی‌ها، یا محاسبه‌گری‌های کوته‌بینانهٔ سیاسی‌کارانه-پراگماتیستی، به‌موقع، در برابرِ چنیین انحراف‌های نظری، چرخش به راستِ اقتدارگرای شبه‌فاشیستی، یا گرایش‌های ارتجاعی-استبدادی، ایستاده بودند، کار به اینجاها نمی‌کشید!
سرنوشت «بهار عرب» هنوز پیش روی ماست ...
***


💠در نظام اسلامی همه مسئول هستند.

🖋 در نظام اسلامى فقط يك مقام غير مسئول است كه آن هم خداست. اوست كه: (لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون) بقيه همه مسئول اند. پيغمبر و امام هم در آن درجاتى كه غير مسئول اند به دليل اعتقاد به عصمت آنهاست؛ اما اين چه ربطى دارد به ديگران؟ بقيه همه مسئول اند. هيچ زيربناى اجتماعى از آن زيربناى شوم خطرناكتر نيست كه انسانى، يا انسانهايى، بتوانند هر چه مى خواهند بكند بى آنكه بشود بر آنها خرده گرفت و بى آنكه بشود از آنها بازخواست كرد. مسئوليت در جامعه اسلامى مسئوليت متقابل است. همه نسبت به يكديگر مسئول اند.
.
📚 شهید بهشتی، کتاب بایدها و نبایدها، ص ۱۷۰
.
#شهید_بهشتی


احسان شريعتی Ehsan Shariati dan repost
@ دوستان عزیز، از پی مشکل تکنیکی پیش‌آمده، از این پس (در آستانه سال نو مسیحی) به این کانال (با آی-دی تلفنی دیگر) منتقل می‌شویم. لطفا به این کانال جدید بپیوندید. با عرض معذرت. ا.ش.
كانال رسمي احسان شريعتی مزينانی
https://t.me/ehsanshariatimazinani2018


اگر به ظالم رو بدهی و بگذاری که یک انگشت به حق تو تجاوز کند، به هزار انگشت هم اکتفا نخواهد کرد! این خود ما انسان ها هستیم که می بایست حریم خود را بزرگ درنظر بگیریم


#چارلز_دیکنز


مجلس ترحیم زنده یاد شیخ حبیب اله عسکری مزینانی ،عصر آدینه ی امروز در مهدیه ی مزینانی ها، با حضور بی بدیل همشهریان مزینانی ،بر گزار شد.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

545

obunachilar
Kanal statistikasi