✅" شهروند معترض را به رسمیت بشناسید"
🖊مجتبی نجفی
✅بیانیه حزب اعتماد ملی به دبیرکلی مهدی کروبی و بیانیه 16 چهره اصلاح طلب بعد از سردرگمی اولیه اصلاح طلبان به مواضع منسجم طیفی از این جریان منجر شده است. مخرج مشترک بیانیه ها بر حق اعتراض شهروندان ایرانی مطابق با اصل 27 قانون اساسی و فصل سوم قانون اساسی استوار شده است. در این بیانیه ها تصریح شده نظام سیاسی ایران " نیازمند پالایش و درمان " است. بر "گسستهای سیاسی و اجتماعی و دوگانگی در مدیریت اجتماعی کشور" تاکید شده و تقویت نهادهای مدنی و صنفی مطالبه شده و عدم انتساب اعتراض های مردمی به عامل خارجی را خواستار شده است.
✅روح این دو بیانیه بر به رسمیت شناختن " شهروند معترض" استوار شده،عدم شناسایی شهروند معترض ریشه بحران هایی است که امروز کشور را در معرض خطرات امنیتی جدی قرار داده است. شهروند معترض،کلیدواژه است. به رسمیت شناختن آن به معنای دادن فضای تنفس به سندیکاها و انجمنها، رفع محدودیت احزاب مستقل و منتقد، رها کردن دکمه فیلترینگ از شبکه های اجتماعی و تامین امنیت اهالی رسانه است. اعتراض شهروند معترض تنها در قالب آزادی این نهادهاست که به رسمیت شناخته می شود.
✅واکنش محافظه کاران به اعتراض های اخیر ناامید کننده است. بر فضای باز به عنوان یکی از بحران های فعلی تاکید می شود اما امام جمعه تهران مشکل را فضای مجازی به عنوان یکی از نمودهای اساسی عرصه عمومی می داند، یعنی می خواهد همین حداقل فضا از شهروندان سلب شود. دبیرکل مجمع تشخیص مصلحت در ناشیانه ترین موضع، اعتراض ها را به خانواده صدام حسین نسبت می دهد. چه پیروزی بزرگ تر از بقایای حزب بعث که بر توانایی خود در بسیج معترضان در بیشتر از 70 شهر ایران تاکید کنند؟ مقامات قضایی بر سازماندهی اعتراض توسط ماموران سیا تاکید می کنند . چه ضعفی بزرگتر از این که سازمان های جاسوسی امریکا بتوانند کشور را در طول یک هفته ناآرام کنند؟
✅در تحلیل محافظه کاران آنچه غایب است "مردم معترض" است و این غیبت نشات گرفته از نادیده گرفتن شهروند معترض است که احساس تبعیض و تحقیر می کند.
✅معترضان چه از لشکر بیکاران باشند، چه از لشکر تحقیر شدگان، چه قربانیان تبعیض باشند از"ندیده شدن" رنج می برند. سوای برخی اقدامات خشن و غیر قابل قبول، آنها حضور خود را در خیابان تحمیل کردند تا بگویند هستیم و می خواهیم دیده شویم. انکار وجود معترصان بدترین پاسخ ممکن به یک بحران است.
✅روحانی در نخستین واکنش تاکید کرد مردم فضای باز می خواهند. این فضای باز هم در گرو به رسمیت شناختن حق اعتراض آنهاست. بازداشت طیف گسترده ای از دانشجویان نشان از رویکرد سخت افزاری به یک مسئله امنیتی دارد. " جمع کردن" راهکاری دم دستی و موقتی است. سرکوب سبزها در سال 88 به رغم تاکید محافظه کاران بر واکسینه کردن نظام از اعتراض ها جواب نداد. واکسینه کردن یک نظام سیاسی آن هم با مختصات جامعه ایرانی که در تاریخ معاصرش با جنبش ،انقلاب و شورش شاخصه بندی می شود غیر ممکن است. دولت روحانی به جای بازداشت دانشجویان، فیلترینگ شبکه های اجتماعی برای به رسمیت شناختن حق اعتراض تلاش کند. موفقیت این تلاش با نخبه گرایی ممکن نیست نیازمند "بازگشت به نیروی مردم" است.
✅" عدم شناسایی " و "ندیده شدن " محرک جنبش های بزرگ اجتماعی است. اعتراض های اخیر اگر چه شاخص های یک جنبش اجتماعی را ندارد اما از ظرفیت های گسترده شدن در آینده ای نامشخص برخوردار است. تبعات این گسترده شدن مبهم و ناشناخته است.
✅شناسایی شهروند معترض در خیابان (مطابق با اصل 27 قانون اساسی )، نهادهای مدنی( سندیکاها، احزاب انجمن های رسمی و غیر رسمی ) و انتخابات آزاد میسر است.
✅"شهروند معترض"باید به رسمیت شناخته شود تا از او "مسئولیت شهروندی" هم مطالبه شود. وقتی اعتراض شهروندی نادیده گرفته شود راه برای فرار ازتحقق مسئولیت های شهروندی هم باز می شود.
✅گفتمان اصلاح طلبی می تواند فعالیت خود را حول محور به رسمیت شناختن حق شهروند معترض سامان دهد. این گفتمان تلفیقی از رویکرد های پارلمانتاریستی و خیابانی مطابق با قانون اساسی است و برای تحقق این مطالبه نیازمند مذاکره و گفتگو در سطوح عالی قدرت و بسیج نیروی اجتماعی است.
✅با فلیترینگ شبکه های اجتماعی، گشتهای بسیج در محله ها،برجسته کردن دشمن خارجی برای نادیده گرفتن شهروند معترض، بحران ها عمیق تر می شوند. همبستگی ملی زمانی میسر است که شهروندانی که دیده نشده اند دیده شوند و به عنوان شهروند "مسئول و پرسشگر" به رسمیت شناخته شوند.
🖊مجتبی نجفی
✅بیانیه حزب اعتماد ملی به دبیرکلی مهدی کروبی و بیانیه 16 چهره اصلاح طلب بعد از سردرگمی اولیه اصلاح طلبان به مواضع منسجم طیفی از این جریان منجر شده است. مخرج مشترک بیانیه ها بر حق اعتراض شهروندان ایرانی مطابق با اصل 27 قانون اساسی و فصل سوم قانون اساسی استوار شده است. در این بیانیه ها تصریح شده نظام سیاسی ایران " نیازمند پالایش و درمان " است. بر "گسستهای سیاسی و اجتماعی و دوگانگی در مدیریت اجتماعی کشور" تاکید شده و تقویت نهادهای مدنی و صنفی مطالبه شده و عدم انتساب اعتراض های مردمی به عامل خارجی را خواستار شده است.
✅روح این دو بیانیه بر به رسمیت شناختن " شهروند معترض" استوار شده،عدم شناسایی شهروند معترض ریشه بحران هایی است که امروز کشور را در معرض خطرات امنیتی جدی قرار داده است. شهروند معترض،کلیدواژه است. به رسمیت شناختن آن به معنای دادن فضای تنفس به سندیکاها و انجمنها، رفع محدودیت احزاب مستقل و منتقد، رها کردن دکمه فیلترینگ از شبکه های اجتماعی و تامین امنیت اهالی رسانه است. اعتراض شهروند معترض تنها در قالب آزادی این نهادهاست که به رسمیت شناخته می شود.
✅واکنش محافظه کاران به اعتراض های اخیر ناامید کننده است. بر فضای باز به عنوان یکی از بحران های فعلی تاکید می شود اما امام جمعه تهران مشکل را فضای مجازی به عنوان یکی از نمودهای اساسی عرصه عمومی می داند، یعنی می خواهد همین حداقل فضا از شهروندان سلب شود. دبیرکل مجمع تشخیص مصلحت در ناشیانه ترین موضع، اعتراض ها را به خانواده صدام حسین نسبت می دهد. چه پیروزی بزرگ تر از بقایای حزب بعث که بر توانایی خود در بسیج معترضان در بیشتر از 70 شهر ایران تاکید کنند؟ مقامات قضایی بر سازماندهی اعتراض توسط ماموران سیا تاکید می کنند . چه ضعفی بزرگتر از این که سازمان های جاسوسی امریکا بتوانند کشور را در طول یک هفته ناآرام کنند؟
✅در تحلیل محافظه کاران آنچه غایب است "مردم معترض" است و این غیبت نشات گرفته از نادیده گرفتن شهروند معترض است که احساس تبعیض و تحقیر می کند.
✅معترضان چه از لشکر بیکاران باشند، چه از لشکر تحقیر شدگان، چه قربانیان تبعیض باشند از"ندیده شدن" رنج می برند. سوای برخی اقدامات خشن و غیر قابل قبول، آنها حضور خود را در خیابان تحمیل کردند تا بگویند هستیم و می خواهیم دیده شویم. انکار وجود معترصان بدترین پاسخ ممکن به یک بحران است.
✅روحانی در نخستین واکنش تاکید کرد مردم فضای باز می خواهند. این فضای باز هم در گرو به رسمیت شناختن حق اعتراض آنهاست. بازداشت طیف گسترده ای از دانشجویان نشان از رویکرد سخت افزاری به یک مسئله امنیتی دارد. " جمع کردن" راهکاری دم دستی و موقتی است. سرکوب سبزها در سال 88 به رغم تاکید محافظه کاران بر واکسینه کردن نظام از اعتراض ها جواب نداد. واکسینه کردن یک نظام سیاسی آن هم با مختصات جامعه ایرانی که در تاریخ معاصرش با جنبش ،انقلاب و شورش شاخصه بندی می شود غیر ممکن است. دولت روحانی به جای بازداشت دانشجویان، فیلترینگ شبکه های اجتماعی برای به رسمیت شناختن حق اعتراض تلاش کند. موفقیت این تلاش با نخبه گرایی ممکن نیست نیازمند "بازگشت به نیروی مردم" است.
✅" عدم شناسایی " و "ندیده شدن " محرک جنبش های بزرگ اجتماعی است. اعتراض های اخیر اگر چه شاخص های یک جنبش اجتماعی را ندارد اما از ظرفیت های گسترده شدن در آینده ای نامشخص برخوردار است. تبعات این گسترده شدن مبهم و ناشناخته است.
✅شناسایی شهروند معترض در خیابان (مطابق با اصل 27 قانون اساسی )، نهادهای مدنی( سندیکاها، احزاب انجمن های رسمی و غیر رسمی ) و انتخابات آزاد میسر است.
✅"شهروند معترض"باید به رسمیت شناخته شود تا از او "مسئولیت شهروندی" هم مطالبه شود. وقتی اعتراض شهروندی نادیده گرفته شود راه برای فرار ازتحقق مسئولیت های شهروندی هم باز می شود.
✅گفتمان اصلاح طلبی می تواند فعالیت خود را حول محور به رسمیت شناختن حق شهروند معترض سامان دهد. این گفتمان تلفیقی از رویکرد های پارلمانتاریستی و خیابانی مطابق با قانون اساسی است و برای تحقق این مطالبه نیازمند مذاکره و گفتگو در سطوح عالی قدرت و بسیج نیروی اجتماعی است.
✅با فلیترینگ شبکه های اجتماعی، گشتهای بسیج در محله ها،برجسته کردن دشمن خارجی برای نادیده گرفتن شهروند معترض، بحران ها عمیق تر می شوند. همبستگی ملی زمانی میسر است که شهروندانی که دیده نشده اند دیده شوند و به عنوان شهروند "مسئول و پرسشگر" به رسمیت شناخته شوند.