سنگ...


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


خواه کم
خواه هیچ..
مریم سادات حسینی (تکیه ای)...
@mh_sang

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


الامان ای جوخه
ماشه را نچکان
هنوز اندکی شب است..

#بهرام_اردبیلی
@mh_sang


شب تاریخ دلتنگی‌ست
و تو شبِ منی..

#محمود_درویش
@mh_sang


به غریزه بود
که مزرعه را
در‌ تو می دید
و گیلاس را
در دهان هفده ساله ات

می نشیند در خود
با خرمن صدایش
و یکی یکی
تو را برمیدارد
_دُر دُر گوش های
عرب را بفروش های
به یک من گوشت های
های های هوی هوی

بادبه دور افتاده در صدایش..

با ماه رسیده در اندام
آبان را
به خود دوخته
و نیش می زند
نیش می زند
به روحی
که در شاخه ها گیر کرده...

#سیده_مریم_حسینی(تکیه ای)

@mh_sang




از قلبم بیرون می‌زند. انگار چیزی به فواره خودش را به مغز برساند و در بهتی اندوهناک بگوید چقدر غریبیم از هم چقدر غریبیم به هم..
گفته بودی گربه های محله ی ما چاقند و گربه های مردنی کوچه مان را به سخره گفتی و با لهجه ی پایین شهری من حرف میزدی.. در رفتارت چیزهای زیادی رو به افت بودند چیزهای زیادی کمی می کردند.. بزرگی به چیست؟ به آنچه می گویی و هرگز ندیده ام به آنچه گفتی و هرگز نرویاندی؟
به ریشه هایم نگاه کن و نامم را در دهان شسته ات بتکان...

#سیده_مریم_حسینی(تکیه ای)
#درون_شب
@mh_sang


این یک نظریهٔ علمی جدید است که
همین چند روز پیش ثابت شده است :
می گوید مجموع وزن بدن مردم دنیا همیشه عدد ثابتی است ، منتهی نسبتش بین چاق و لاغرها نوسان می کند .
می فهمی ؟
درست مثل آونگ ساعت که تکان می خورد ، این را می گویند نوسان .
و آنوقت هرچه بر گوشت و وزن بدن عده ای افزوده بشود به همان اندازه از وزن و گوشت عدهٔ دیگری کاسته می شود .
به این حساب ، مقداری از عضلات و پیه و گوشت و دنبه من بیچاره هم اکنون در بدن توست و یا در بدن افراد هم وزن و هم طبقه ات..

#ملکوت
#بهرام_صادقی
@mh_sang


قله ی سنت ویکتوار
موجود در موزه ی هنر فیلادلفیا
@mh_sang


همه حالا دارند از خود می گویند.. گرهی یا اندوهی ست در جانها.. غیر از این اگر ببینی که مقابلت نشسته کسی و از تو می‌گوید و تو را می شنود در وهم میروی که فرد روبرو یا پیامبری ست صبور یا یک جاسوس.. :)

#من
خنده_با_نیما
سیزده دی
@mh_sang


چقدر در خلوت بمانی؟
برای این کار ترازویی در دست تو نیست. آن قدر که وقتی از خانه برای کار واجبی بیرون می آیی، راه و رسم حرف زدن و رفتار با مردم فراموشت شده باشد، از دیدار تو خیال کنند آدم دیوانه و پریشانی می گذرد. اما تو سیمای آن ها را روشن ببینی، مثل اینکه با تو از خودشان حرف می زنند..

#نیما
#بوطیقا
@mh_sang


_خون
از کوچه های شهر بالا رفته
و نفرین جنین های مرده
از چاه ها بیرون زده است
لک برداشته
پوست‌ زمین
و‌ نعش پسران ده ساله را
گور بر نمی دارد

جهان خرفتی
که دنبال زن صیغه ایست
و طول و عرض‌ خوابش ‌را
زنان شوهر دار می برند

خون
از کوچه های شهر بالا رفته
زنان آبستن
ملحفه های سفید می دوزند
با ویار ‌انار و نارنگی

چه رسیده اند
دانه به دانه گلوله ها
چه رسیده اند
نارنجک ها
در نارنجی این سپیده

خون
از دیوارهای شهر بالا رفته

جنگ‌جهانی چهارم است
بند پوتین مردی اگر پیدا شود
به آن غره می شوند
جنگ جها....

"اینجا بلند شدم و دهان پیشگو را مچاله کردم
پرت کردم
صدایی که هزاران چاقو داشت"


#سیده_مریم_حسینی(تکیه ای)

@mh_sang


و شب خیمه ی خیسی بود که هر جنبنده ای را، پیدا و ناپیدا به زیر بال گرفته بود..

#کلیدر
@mh_sang


غربت با غربت فرق دارد..
بعضی شان اندوه دارند و بعضی دندان..
مدام می گزند مدام می گزند
مدام...

#من
#سنگ
@mh_sang


می نشینم در جمع
با بیگانگی کلام
بیگانگی گوش
بیگانگی سر

غربت زاییده ای مادر

#مریم_سادات_حسینی
@mh_sang


صدایم کن
من از معاشرت دو قفس می آیم..

#رویایی


#انریکو_رو_بوستی
@mh_sang


آن وقت از بلاتکلیفی
در حفره ی چپ قلبم به چرت می افتی
تا تو را طبیعتی
سر راهی
بردارد..
درد
بی گمان تدریجی ست‌..
یک روز
که در قبر کوچک بغلی
چمباتمه می زند
و یک سال
طول می کشد

#بیژن_الهی
@mh_sang


نارنج مویه ها... dan repost
پرده ها را کشیده ام
با دستهای صلحم
و گفتم که بهتر است نبینی
مهار کنی زندگی را
در شکم ِ چسبیده ی جنگ..
صبح است پسرم در ساعت سه‌ ی شب
روی دیوار خورشید کشیده ام..
بیداری را گول زده ام
و گذاشته ام بمیری
پیش از صدای گلوله
قسم خورده بودم به چشمهات که..چه رنگی بودند؟
می ترسیدم
مثل مادرانِ واقعی
که شیون های واقعی دارند
گرسنگی بیداد می کند
شیشه ها شکسته اند
یخچال خاموش است
کوچه ی بالایی گورخانه شده
مدرسه گورخانه شده
من شجاع تر از همه بودم
از مادر حبیب
مادر حنیفه
و از تمام مادرانی که کتابهای کودکانشان را از برند
پرده ها را کشیده ام
تو را خاموش کرده ام
دکتر ها گفته اند
تو مرده ای
و با خیال راحت
از جنگ نمی ترسم..

#سیده_تکتم_حسینی

@t_hosseyni


به شادی بود لحظه اما تکه ای از روحم می‌چسبید به گوشه ی سقف.. به شره پایین می ریخت ، دست و پایش را جمع میکرد و باز می گریخت به همان گوشه ی سقف.. به آن تکه از روح که غمگین بود و شرمگین‌ چه باید گفت به آن تکه همان تکه که تنها دو بخش در سینه دارد و هر بخش هزاران بخش در هزاران در هزاران..
هر رهگذری که به سلام بایستد تکه ای از آن هزار می شود و آدمی هزار در هزار بخش دارد.. هزار در هزار تکه هایی که گاه تکه های دیگری هم می شوند..
اما تو اما تو و تو و تو و تو کدام تکه اید که به وسعت می شکنید به وسعت نور می پراکنید به وسعت غم می زدایید کدام تکه از اندوه کدام تکه از لبخند..

#شب_نوشت
#مریم_سادات_حسینی
@mh_sang


تنها صداست که می‌ماند dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
خانه سیاه‌ است (۱۳۴۲)

کارگردان فروغ فرخ‌زاد
تهیه کننده ابراهیم گلستان

برنده جایزه بهترین فیلم مستند در فستیوال فیلم آلمان غربی ١٩۶٢


- فروغ خوانی
@Reading_foroogh


در غم من هیچ جنبش نیست...

#پل_الوار

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

75

obunachilar
Kanal statistikasi