صاحب کارم و خانمش دوستای صمیمی من هستن ... میدونم که یه مشکل بزرگی براشون پیش اومده امروز با قیافه داغونو پر از غصه رفتم در مغازه چندتا کارتن بیارم صاحب کارم اصرار داشت که چی شده چرا ناراحتی فضا یه جور بود یک کلمه حرف میزدم جفتمون مینشستیم های های گریه میکردیم...