سلام سلام
خوب هستید؟
امیدوارم که سلامت باشید.
سه روزه به خودم استراحت دادم به کار های مختلف دیگه ای سر خودمو گرم میکنم.
عذاب وجدان ندارم چون نیاز بود به این تفریح و ارامش از فردا یک مهر دوباره روال برنامه ریز مغزم شروع میشه و خوشحالم چون این بی برنامگی همیشه خوب نیست .
اتاق تکونی کردم و واقعا خسته شدم،لباس هام جا نمیشه ولی لباسی برا پوشیدن هم ندارم-_-
خلاصه که کتاب هارو چیدم و دوباره بوی تازگی اتاقم گرفت و باید برم عود هم بخرم و امیدوارم بتونم انتخاب کنم!
بعد به یک موضوعی امروژ رسیدم اقا یعنی چی وقتی من از یک مشکلی میگم طرف میگه اینکه چیزی نیست من از تو بدنم و فلان و بیسار، یعنی اگر من بگم تصادف کردم فلج شدم میگه اینکه چیزی نیست من تصادف کردم مردم🤦🏻‍♀️
و چقدر بده نمیشه راحت صحبت کرد و بدون اینکه یکی به زور القا کنه "من بدبخت ترم" بتونی درد و دل کنی ...
و چند تا دقتر هم امروز رفتم گرفتم خب لوازم تحریر و لوازم ارایشی یک ذوق خاصی داره که من همین ذوق رو از کریستال فروشی هم میگیرم*،*
و یک مشکل درسی برام پیش اومده امیدوارم زود تر براش راه حل پیدا کنم
از نظر احساسی هم سعی میکنم خوب باشم و زیادی فکر نکنم تا دوباره مشکل برای خودم بسازم•٬•
الانم میخوام براتون اشپزی بنویسم و خودم هنوز گشنه ام و واقعا خسته ام و نمیتونم چیزی درست کنم ...
و در اخر بگم دارم گم میشم و باید دوباره بگردم به دنبال خودم..