نَعناعِ مَن:)


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


با فنجان قهوه ای که هرگز سرد نمیشد بر روی نیمکت نشسته بودم و بخار قهوه و دود سیگار جلوی دید را گرفته بود،به شهر زیر پا خیره شده بودم که چگونه زیر بارشِ برف دفن میشد و سراسر سفید میگَشت.
یادم نمی آمد کدام زمستان بود،کدام فنجان قهوه،تنها چیزی که به یاد داشتم آخرین بوسه بود و دانه های برفی که بر روی مژه های پرپشت او می‌نشستند و چقدر زیبا بود تماشای گونه های او که از شدت سرما به سرخی می‌زدند و لبخندی که از صورت او محو نمیشد؛لبخندی که نور و گرما را مهمانِ قلب کوچکم میکرد~

Helen-
18/10/1401


با طلوع خورشید اعدام شد،خورشید خود را مقصر دانست...


دیدمش گفتم منم،نشناخت او...

-شهریار


در سکوتِ دادگاه سرنوشت عشق برما حکمِ سنگینی نوشت.گُفته شد دل داده ها از هم جدا...وای بر این حکم و این قانونِ زشت....


قلب هایمان‌ برای هم میتپید،اما نشد...


سلام بچه ها،به نام خدای رنگین کمان،درود به مردم شریف ایران، من مهرشاد شهیدی هستم،توی پرونده زده بود متهم احراز پشیمانی نکرد و من اینطوری بودم که دقیقا،من میخام برم دادسرا،ولی بچه ها ناموصا کمک،چند وقت دیگه عروسیمه نذارید بمیرم،یه دلم میگه برم برم یه دلم میگه نرم نرم،با بچه ام صحبت کردم حالش خوب بود گفتن بزودی آزاد میشه،من تشنمه میشه یکم بهم آب بدین،بابا به مامان چیزی نگو،ولی من پدر و مادر ندارم.


کاش موذن خفه بشه و دیگه اذان نگه.


ای کاش سکوت ما،گوش های جهان را کر میکرد.


بوی نعنا؟
هه‌،اشتباه نکن دارلینگ تو دیگه بوی نعنا نمیدی
بوی آخرین قدم هایی‌ که داری کلبه کوچیک‌ و سرد و تاریک قلبم و ترک می‌کنی میدی.


عطرِ تَنِت و از کی داری مخفی میکنی؟
از من؟منی که عطرِ تو رو توی سینه ام نفس میکشم؟


5:05
روزی میرسد که تو ام درد خواهی کشید،درست روزی که دگر من نمیخواهمت!


رابطه مامانم با رفیقم صمیمی تر و بهتر از منه.


+متاسفم ژنرال...
این دفعه منم که دوستت ندارم.
-دروغ گفتن و هم یاد گرفتی اوژنی؟
+دروغ نگفتم.
-پس به چشمهام نگاه کن و بگو دوستم نداری.
-لعنتی، بهم بگو دوستم نداری.
+تنهام بذار ژنرال...
بذار خودم و بدون تو بسازم.
-ولی اوژونی،تو‌ من و می‌پرستیدی...
+متاسفم ژنرال...تو دیگه ستاره ات‌ توی آسمونم خاموش شده....


-تا جایی که یادمه ادعای کافری داشتی!
+کافر هم... خدای خودش رو داره!
- خدای تو... کیه؟!
+... این بحث همینجا باید تموم شه قبل از اینکه بگم!
-تو زاده شدی تا لاس بزنی!


چند سال دیگه آلزایمر دستش و می‌ذاره رو شونم و شاید تمام شعر های هوشنگ ابتهاج و مولانا و سهراب یادم بره شاید داستان دزیره و ناپلئونش یادم بره اما یادم نمیره که آغوشت بوی نعنای‌‌‌ تازه میداد،یادم نمیره رنگ و طعم لبات مثل یه شرابِ سرخ و شیرین چند ساله اس.


Anyway, my love is no longer in your heart, but why does my heart still beat for your love?


من موقعی فهمیدم که کنارت موندن یه رویای محاله که تک ستاره ام توی کهکشان چشمات خاموش شده بود.
من موقعی فهمیدم من و نمیخای که خورشید ام‌ توی آسمونِ چشمات دیگه نمی‌تابید.


I don't care at all, why am I trying so hard?


؛


هیچ وقت نفهمیدم اقتصاد کجای زندگیم به دردم میخوره که باید بشینم درسش و بخونم،من اقتصاد و موقعی دوست دارم که پول تو دستم بیاد،نه موقعی که وقتی دزد بیاد خونم دلش به حالم بسوزه برام پول بذاره بعد بره

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

17

obunachilar
Kanal statistikasi