What the hell am I doing here?


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


بُهت
ISXP
Ew? t.me/HidenChat_Bot?start=5615478111

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


اوجی|oog🌿🦊 dan repost
+مگه قرار نبود درسا شیرین باشن؟!🍒📝

_شاید تاریخ انقضاشون گذشته...📆🕸🤌

اوجی|🌿🦊
https://t.me/mehrafarin1616






I hope you got hit by the boogie
They keep it all under my bed
Our mouth goes in, got the money
Move it, move it all under my bed
Oh, my pops used to say I'm a chumpy
They keep it all under my bed
Them girls and I can't fight it
And it's something I can put in my bed
I hope you got hit by the boogie
But that was justified by the pay
Our mouth goes in, got the money
Move it, move it all under my bed
I really hope you got hit by the boogie
That'd be the fee of my pay
Then it gets funny, do you feel me?






ایرادی ندارد عزیزم، به هر حال که حسرتش بر دلم میماند.


Tacenda dan repost


I'm laughing on the outside
Crying on the inside
'Cause I'm so in love with you
They see me night and daytime
Having such a gay time
They don't know what I go through
I'm laughing on the outside
Crying on the inside
'Cause I'm still in love with you
No one knows it's just a pose
Pretending I'm glad we're apart
But when I cry, my eyes are dry
The tears are in my heart, oh
My darling, can't we make up?
Ever since our breakup
Make believe is all I do
I'm laughing on the outside
Crying on the inside
'Cause I'm so in love with you
I'm laughing on the outside
Crying on the inside...




گاهی خودِ واقعیمان از این فردی که به اجبار برای خود ساخته ایم بهتر است، گاهی تصویری که از خود در گذشته داشتیم با تمام عیب و نقص هایش از این شخصِ ناخوشاند که اکنون اینجا است بهتر است، گاهی تفاوتِ لبخند هایی که در گذشته میزدی با لبخند های توئه حال در گفتار قابل تشخیص نیست، گاهی لباسی که در گذشته بر تن میکردی دلنشین تر از لباس و پوششی بود که حال داری، گاهی علاقه یِ خود با موسیقی ای که در گذشته گوش میدادی با آنچه حال میشنوی در منافات است، و گاهی این خودت هستی که باید خودت را با خود گذشته مقایسه کنی.. شبی در شب های نه چندان دور در یک مکان خاص و مَبهوت، در موقعیتی ناشناس و غیرمنتظره، در مکانی که آن شب گویا از افکار مُقدَس پر شده است به آن حجم از جُنون میرسی که تازه متوجه میشوی چه موجودِ شَرمساری از خودت ساختی، شاید این موجود را دیگران دوست باشته باشند ولی این انسان آن کسی نیست که تو در گذشته ها آن را دوست داشتی، این انسان تو نیستی، این تصویر مبهم از خودت را نمیشناسی! متوجه میشوی خودت را بخاطر دیگران تغییر دادی و چقدر از خود واقعی ات دور شدی.. متوجه میشوی برای اینکه دیگران دوستت داشته باشند تبدیل شده ای به کسی که خودت از خودت بیزاری، خودت را شبیه افرادی که ازشان متنفر هستی کردی تا فقط از اَمثالِ آنها باشی، و حال خودت هم خودت متنفری.
گاه پی بردن به خود واقعی یعنی خوشبختی، یعنی آرامش، یعنی یک لبخند از تَهِ دل، یعنی واقعیت.. یعنی حقیقت.. یعنی رویا، یعنی آینده، شور، هیجان و.. و گاهی این فقط خود واقعی انسان هست که انسانی را میسازد، گاهی خود واقعیمان هستیم که شاید هر چند عیب های قابل اصلاحی داشته باشیم اما مهم این است که با خودمان سازگاریم و خودمان را طَلَب میکنیم.. گاهی انکار کردن خودمان از خودمان یعنی یک قدم به سوی تباهی، “آنچه هستید را از خودتان انکار نکنید”.


، dan repost
حس میکنم از درون درهم پاچیدم و تقریبا تهیه.


زمانی میرسد که آخرین سیگارِ خود را میکشید، برای آخرین بار سوارِ ماشینتان میشودید و برای آخرین بار اهنگِ دلخواهتان را گوش میدهید، زمانی خواهد رسید که برای آخرین بار صدای بارشِ باران را خواهید شنید، به بالا آمدنِ ماه نگاه میکنید، گرمایِ تَن کودکی را که در اغوشتان خوابیده حس میکنید و زمانی میرسد که برای آخرین بار عاشق میشوید، روزی از همین روزها برای آخرین بار غذا میخورید و اندکی پس از آن آخرین دَمِ زندگی خود را فُرو میدهید.. ناگذیر در میابیم که هر بار دست به کاری میزنیم ممکن است آخرین بارِمان باشد؛ پی بردن به این موضوع اهمیت و شور و حرارتی را اِنکار میدهد که در غیر این صورت هرگز حسش نمیکردیم...


ما خوشحال ترین افسرده های جهانیم؛
ما زندگی هامون رو به هدر دادیم و بچگیمون زیر پاهامون له و خاکستر شده، خودمون نابود شدیم و به هلاکت رسیدیم، ما تمام شده ایم اما نمیخواهیم که تمامش کنیم، ما هنوزم امیدواریم به اون‌ نوری که شاید روزی توی تاریک ترین نقطه های زندگیمون ببینیم، امیدواریم به اون دستی که شاید روزی مارو از خودمون نجات بده و در قلبش رو به رومون باز کنه، بله ما امیدواریم؛ امید به اون روزایی که شاید بلخره برای اولین بار فقط و فقط با لبخند سر شه و شب هاش رو با گریه و نور مهتاب به اتمام نرسونه، امیدواریم به اون روزی که شاید چرخه ی زندگیمون ثابت بمونه و برای همیشه در یک راستا قدم برداریم، ما امیدواریم به اون روزی که شاید بعد از رفتنمون اسم ما هست که ماندگار میمونه بر دل‌ها و اون یاد ما هست که براش ترانه ها و خاطره ها نوشته میشه، و بله، این ما هستیم؛ و گاهی فقط این ما نیستیم که “ما” رو میسازیم، گاهی “ما” فقط و فقط به “من” نیاز نداریم، گاهی فقط “من” نیست که میتونه آینده ای رو برای “من” بسازه، گاهی، ما مکمل یکدیگریم.

۱۴۰۲/۰۳/۰۹ - Tuesday - 2023 30 May


شلوغ! dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


Tacenda dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


Here I'm standing on the seashore
She is gone, now she's gone
All the angels praying for me
As I fall, as I fall
While I'm melting in the rain
Deep in pain, she is so far
Will we ever meet again
As friends, after so long?
To my nightmare with the devil
I'll go strong, I'll go strong
All my friends now try to save me
What a joke, what a joke
While I'm melting in the rain
Deep in pain, she is so far
Will we ever meet again
As friends, after so long?
While I'm melting in the rain
Deep in pain, she is so far
Will we ever meet again
As friends, after so long?
While I'm melting in the rain
Deep in pain, she is so far
Will we ever meet again
As friends, after so long?




Noma’lum dan repost
تویی که فکر میکردی ادما لیاقت مهربونی و لبخند و توجه دارن حقته که از بالای خیالای مسخرت با مغز بخوری زمین و ببینی ادمیزادو جون به جونش کنی یه جونور پست حقیره که از ازار دیدن بقیه لذت میبره


یکم دیگه پاهام بلرزه میتونم باهاشون پرواز کنم

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

62

obunachilar
Kanal statistikasi