mojtaba najafi(مجتبی نجفی)


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


mojtabatelegram2017@gmail.com
دلنوشته های یک مهاجر

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


✅" شهروند معترض را به رسمیت بشناسید"

🖊مجتبی نجفی

✅بیانیه حزب اعتماد ملی به دبیرکلی مهدی کروبی و بیانیه 16 چهره اصلاح طلب بعد از سردرگمی اولیه اصلاح طلبان به مواضع منسجم طیفی از این جریان منجر شده است. مخرج مشترک بیانیه ها بر حق اعتراض شهروندان ایرانی مطابق با اصل 27 قانون اساسی و فصل سوم قانون اساسی استوار شده است. در این بیانیه ها تصریح شده نظام سیاسی ایران " نیازمند پالایش و درمان " است. بر "گسست‌های سیاسی و اجتماعی و دوگانگی در مدیریت اجتماعی کشور" تاکید شده و تقویت نهادهای مدنی و صنفی مطالبه شده و عدم انتساب اعتراض های مردمی به عامل خارجی را خواستار شده است.
✅روح این دو بیانیه بر به رسمیت شناختن " شهروند معترض" استوار شده،عدم شناسایی شهروند معترض ریشه بحران هایی است که امروز کشور را در معرض خطرات امنیتی جدی قرار داده است. شهروند معترض،کلیدواژه است. به رسمیت شناختن آن به معنای دادن فضای تنفس به سندیکاها و انجمنها، رفع محدودیت احزاب مستقل و منتقد، رها کردن دکمه فیلترینگ از شبکه های اجتماعی و تامین امنیت اهالی رسانه است. اعتراض شهروند معترض تنها در قالب آزادی این نهادهاست که به رسمیت شناخته می شود.
✅واکنش محافظه کاران به اعتراض های اخیر ناامید کننده است. بر فضای باز به عنوان یکی از بحران های فعلی تاکید می شود اما امام جمعه تهران مشکل را فضای مجازی به عنوان یکی از نمودهای اساسی عرصه عمومی می داند، یعنی می خواهد همین حداقل فضا از شهروندان سلب شود. دبیرکل مجمع تشخیص مصلحت در ناشیانه ترین موضع، اعتراض ها را به خانواده صدام حسین نسبت می دهد. چه پیروزی بزرگ تر از بقایای حزب بعث که بر توانایی خود در بسیج معترضان در بیشتر از 70 شهر ایران تاکید کنند؟ مقامات قضایی بر سازماندهی اعتراض توسط ماموران سیا تاکید می کنند . چه ضعفی بزرگتر از این که سازمان های جاسوسی امریکا بتوانند کشور را در طول یک هفته ناآرام کنند؟
✅در تحلیل محافظه کاران آنچه غایب است "مردم معترض" است و این غیبت نشات گرفته از نادیده گرفتن شهروند معترض است که احساس تبعیض و تحقیر می کند.
✅معترضان چه از لشکر بیکاران باشند، چه از لشکر تحقیر شدگان، چه قربانیان تبعیض باشند از"ندیده شدن" رنج می برند. سوای برخی اقدامات خشن و غیر قابل قبول، آنها حضور خود را در خیابان تحمیل کردند تا بگویند هستیم و می خواهیم دیده شویم. انکار وجود معترصان بدترین پاسخ ممکن به یک بحران است.
✅روحانی در نخستین واکنش تاکید کرد مردم فضای باز می خواهند. این فضای باز هم در گرو به رسمیت شناختن حق اعتراض آنهاست. بازداشت طیف گسترده ای از دانشجویان نشان از رویکرد سخت افزاری به یک مسئله امنیتی دارد. " جمع کردن" راهکاری دم دستی و موقتی است. سرکوب سبزها در سال 88 به رغم تاکید محافظه کاران بر واکسینه کردن نظام از اعتراض ها جواب نداد. واکسینه کردن یک نظام سیاسی آن هم با مختصات جامعه ایرانی که در تاریخ معاصرش با جنبش ،انقلاب و شورش شاخصه بندی می شود غیر ممکن است. دولت روحانی به جای بازداشت دانشجویان، فیلترینگ شبکه های اجتماعی برای به رسمیت شناختن حق اعتراض تلاش کند. موفقیت این تلاش با نخبه گرایی ممکن نیست نیازمند "بازگشت به نیروی مردم" است.
✅" عدم شناسایی " و "ندیده شدن " محرک جنبش های بزرگ اجتماعی است. اعتراض های اخیر اگر چه شاخص های یک جنبش اجتماعی را ندارد اما از ظرفیت های گسترده شدن در آینده ای نامشخص برخوردار است. تبعات این گسترده شدن مبهم و ناشناخته است.
✅شناسایی شهروند معترض در خیابان (مطابق با اصل 27 قانون اساسی )، نهادهای مدنی( سندیکاها، احزاب انجمن های رسمی و غیر رسمی ) و انتخابات آزاد میسر است.
✅"شهروند معترض"باید به رسمیت شناخته شود تا از او "مسئولیت شهروندی" هم مطالبه شود. وقتی اعتراض شهروندی نادیده گرفته شود راه برای فرار ازتحقق مسئولیت های شهروندی هم باز می شود.
گفتمان اصلاح طلبی می تواند فعالیت خود را حول محور به رسمیت شناختن حق شهروند معترض سامان دهد. این گفتمان تلفیقی از رویکرد های پارلمانتاریستی و خیابانی مطابق با قانون اساسی است و برای تحقق این مطالبه نیازمند مذاکره و گفتگو در سطوح عالی قدرت و بسیج نیروی اجتماعی است.
✅با فلیترینگ شبکه های اجتماعی، گشتهای بسیج در محله ها،برجسته کردن دشمن خارجی برای نادیده گرفتن شهروند معترض، بحران ها عمیق تر می شوند. همبستگی ملی زمانی میسر است که شهروندانی که دیده نشده اند دیده شوند و به عنوان شهروند "مسئول و پرسشگر" به رسمیت شناخته شوند.


آیا ممکن است ایران، سوریه شود؟
هادی کحال زاده
✍️فارغ از اینکه باید به ریشه‌های تحولات اخیر پرداخت، باید حق واقعی مردمی که در خیابان‌ها به فساد و تبعیض و فقر معترض هستند را نیز به رسمیت شناخت، و باید خطرات اوج گیری این تحولات، بدون کمک و مسولیت‌پذیری سایر بخش‌های جامعه‌ی ایران را یادآور شد.

✍️سوریه‌ای شدن ایران در صورتی می‌تواند تشدید شود که نیروهای اجتماعی از تحول‌خواهان، اصلاح‌طلبان، دانشجویان و .. صدای معترضان را نشنیده بگیرند و به سرکوب آن‌ها رضایت بدهند و به جای همدردی در زلزله‌ی سیاسی که رخ داده، حد فاصل دولت و حکومت و مردم معترض قرار نگیرند. در حقیقت تحولات اخیر، پتاسیل سوریه‌ای شدن دارد اگر از ترس سوریه‌ای شدن به سرکوب این تحولات رضایت بدهیم و در کاهش آلام دردمندان و مستضعفانی که جان به لب آمده‌اند نکوشیم و به یاری دولت برای کاهش مشکلات نشتابیم. قطعاً راه حل، کمک به دولت روحانی و فشار به حاکمیت برای اصلاح رویه‌هایی است که فقر و فساد و تبیعض را تشدید می‌کند.

اما چرا سوریه‌ای شدن ایران می‌تواند اتفاق بیافتد؟
✍️شرایط ایران: طی یکدهه اخیر فقر مطلق دوبرابر شده است و عملا اثر اولیه یارانه‌های نقدی در کاهش فقر مطلق به کلی از بین رفته‌است. بیش از ۹.۵ میلیون از جمعیت ۲۰ میلیونی جوان ایران خارج از بازار کار، بیکار یا ناامید از پیدا کردن شغل مناسب و پایداری هستند. این شرایط در شهرهای کوچک بشدت وخیم‌تر است. نه تنها چشم‌اندازی از بهبود اوضاع اقتصادی وجود ندارد که پیشرفت‌های اقتصادی دو سال اخیر و انتخابات اخیر هم امیدی برای این بخش از جامعه ایران (که می‌توان بین ۳۰ تا ۴۰ درصد جامعه ی ایران دانست) ایجاد نکرده است. فراموش‌شدگانی که جریانی نیز از جریانات رسمی کشور را به عنوان نماینده،همراه و پژواک دهنده ی صدای خود نمی‌یابند.

✍️بسیاری، سوریه را صرفا در تحولات سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ خلاصه می‌کند بدون توجه یا آگاهی از تحولات سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰.
از سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ سوریه درگیر یکی از سخت‌ترین خشک سالی‌های ۵۰ سال اخیر خود بود. بیش از ۷۵ درصد مزارع و ۸۵ درصد دام کشاورزان در این خشکسالی نابود شد. در نتیجه نزدیک به یک و نیم میلیون از جمعیت کشاورز این کشور مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ شدند. سومدیریت و ناتوانی دولت در کمک به کشاورزان، چاره ی جز مهاجرت به شهرهای بزرگ باقی نگذاشت. آنها در حاشیه‌ی شهرهایی ساکن شدند که بعدا آغازگر انقلاب علیه اسد شد و در کنار مهاجران لبنانی و فلسطینی، تحت دولتی سرکوبگر در فقر و تهدستی بدنبال لقمه ی نانی بودند. فقر، در بستری از سرکوب و مسولیت ناپذیری اپوزسیون غیرملی سوریه، فاجعه ی بزرگی آفرید.

✍️همانطور که همیشه حق با آن یک و نیم میلیون فقیر لب به جان آمده‌ی سوریه بوده و خواهد بود، اما مسولیت نیروهای سیاسی و ملی در چارچوب حکومت‌های سرکوبگر را نمیتوان نادیده گرفت. این شرایط مسولیت این نیروها رو دوچندان میکند.

✍️از ترس سوری شدن ایران، نمی‌توان امیدوار به سرکوب این اعتراضات بود. همه ی نیروهای سیاسی و خصوصا اصلاح طلبان و فراکسیون امید و جریان دانشجویی امروز می‌تواند مسولانه پیگیر مطابات و خواست معترضان همیشه محقق کشورمان باشد و به دولت برای ایجاد و سامان یک نظام رفاه اجتماعی و سیاست های اقتصادی فقر زدا کمک کند. پرسشگری و مسولیت پذیری نیروهای اجتماعی در کمک به دولت و حمایت از جمعیت فراموش شده ی ایران، تنها راه کاهش خطر سوری شدن این تحولات است.


جنبش می 1968 فرانسه و اعتراض های دی 96 ایران

🖊مجتبی نجفی

✅سخن گفتن از"می 1968 " فرانسه به هیچ وجه حامل هیچ مقایسه ای با تحولات ایران نیست. تنها یادآوری درسهای یک جنبش بزرگ است که جامعه فرانسه را تکان داد.
✅جنبش می 68 فرانسه بیشتر از هر چیز علیه روزمرگی بود. علیه چرخه خسته کننده "مترو کار خواب " با شعارهایی نظیر "ده سال حکومت (ژنرال دوگل) کافی است""ممنوع کردن ممنوع است""هر چه بیشتر عشق می ورزم بیشتر میل به انقلاب دارم و هر چه بیشتر انقلاب می کنم بیشتر عشق ورزی می خواهم" " سیاست از خیابان می گذرد""زیبایی در خیابان است""واقع بین باشید غیر ممکن را طلب کنید"...جنبش زمانی رخ داد که به رغم موفقیت دولت دو گل در تثبیت موقعیت فرانسه اما جامعه آن روز خسته بود. در روزگاری که "انسان تک ساحتی" هربرت مارکوزه،"انقلاب جنسی" ویلهلم رایش، "آنتی ادیپ" ژیل دلوز و فیلیپ گاتاری، بنیان های نظری نظمی را به چالش کشیده بود که با مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها، رشد آموزش، رواج مصرف گرایی و ظهور نسل جوان، جامعه فرانسه را آکنده از دگرگونی کرده بود.
✅جرقه جنبش از دانشگاه آغاز شد. اما بعد از مدتی جامعه کارگری را به میدان آورد و بزرگترین اعتصابات سراسری در فرانسه شکل گرفتند.
✅جنبش مه 68 تا مرز برانداختن "ژنرال دوگل" رفت. دوگل قهرمان فرانسوی بود که به رغم موفقیت هایش در پایان جنگ الجزایر، اعتباربخشی دوباره به دولت در این کشور و موفقیت های اقتصادی و احیای دیپلماسی فرانسه از حجم وسیع تظاهراتها واعتصاب ها خسته شده بود. در این جنبش بود که یکی از منحصربه فردترین ائتلاف ها بین روشنفکران منتقد سرمایه داری، دانشجویان و کارگران، فرانسه را به لرزه در آورد و جنبش " می "68 را بین المللی کرد.
✅جامعه زمان فرانسه به رغم موفقیتها، از دوگل خسته شده بود. روحی تازه می خواست تا حیاتی خارج از مناسبات سرمایه داری رقم بزند. جنبشی سلبی شکل گرفته بود. می دانست چه نمی خواهد اما ناتوان از ترسیم مدل ایجابی بود. گروههای کوچک و جوان مارکسیستی سوار بر موج این خستگی جامعه جنبش را خشن کردند. تخریب و خشونت و ناامنی به داد ژنرال دوگل رسید که تا مرز استعفا و کنار رفتن پیش رفته بود. دو گل با گفتمان حفظ امنیت و جمهوری به میدان آمد نیروهای محافظه کار و ملی را سامان داد.از خطر نابودی جمهوری گفت و تظاهراتی را در خیابان شانزه لیزه سازمان داد. طبق ادعای گولیست ها یک میلیون و طبق ادعای پلیس فرانسه سیصدهزار نفر در این تظاهرات شرکت کردند.
✅پارلمان فرانسه منحل شد. گولیست ها در انتخابات جدید پیروز شدند. جنبش می 68 فرانسه از لحاظ سیاسی شکست خورد اما تا دهه ها آثار بزرگی بر جامعه فرانسه بر جای گذاشت. انتخابی شدن دانشگاهها، رفع محدودیت ها،تقویت آزادیهای اجتماعی ، تقویت گفتمان محیط زیستی، تقویت گفتمان ضداقتدارگرایی ، تحول در کلیسای کاتولیک،تقویت آزادی بیان و بحث های عمومی توجه بیشتر به عشق و زندگی و نفی چارچوب مکانیکی دنیای سرمایه داری همه از دستاوردهای بزرگ جنبش ناکام سیاسی اما پیروز فرهنگی و اجتماعی می 68 بود.
✅جنبش می "68 فرانسه، دو گل را تا مرز سقوط کشاند. شکست خورد اما دوگل فاتحانه در برابرش نایستاد .او معتقد بود باید اصلاح کرد در نتیجه از افزایش "مشارکت" گفت. دوگل درک کرده بودموفقیتش درمهار یک جنبش به معنای مقاومت سرسختانه در برابر خواسته های اصیل آن جنبش نیست. در نتیجه اصلاحات در دانشگاهها در شوراهای مناطق، کارخانه ها، تحول در سنا را پیشنهاد داد. وقتی در رفراندوم بر خلاف انتظارش مردم فرانسه به اصلاحاتش رای منفی دادند از قدرت استعفا کرد.
✅ از تبعات غیر مستقیم جنبش سبز پایان یکدست سازی قدرت و جلوگیری از فاجعه سقوط ایران بود. چون حاکمیت یکدست محافظه کار قادر است ایران را به مرز پرتگاه برساند. حرکت های اخیر در شهرستان های کوچک ویژگی جنبش را ندارند اما حاوی چند درس است. چگونه خشونت می تواند فراگیر کردن یک اعتراض به عنوان ویژگی یک جنبش سیاسی اجتماعی را عقیم کند . و این پرسش مطرح است تا چه اندازه دولت جریان های سیاسی و تحول خواه قادرند از دل این اعتراضات امتیازهایی به دست بیاورند مثل حق آزادی تجمع، اصلاح بودجه و شفافیت برای مبارزه با فساد و توسعه آزادیهای اجتماعی...
✅رسیدن به امتیازها هم مستلزم این است رهبران ایران به جای منتسب کردن ریشه اعتراض ها به دشمن خارجی به اصلاح و فضای باز تن دهند و جریان تحولخواه و احزاب سیاسی اصلاح طلب برای تحقق این مطالبات سیاست ورزی کنند.
✅ایران بیش از هر چیز برای اینکه سوریه لیبی یا هر مدل دیگری که شاخصه اش ناامنی و دخالت خارجی است نشود نیازمند فضای باز است. راه حل پاسخ به این اعتراض ها نه استبداد بیشتر که اصلاح بیشتر است همان پاسخی که حکومت فرانسه به جنبش 68 داد.


اصلاح طلبی به کف خیابان برگردد

🖊مجتبی نجفی

✅اصلاح طلبی در ساختارهای حکومت محدود نمی شود.خانه اصلی اصلاح طلبی در عرصه عمومی است . اصلاح طلبان طیف وسیع ورنگارنگی هستند که تنها به فعالان سیاسی و احزاب سیاسی محدود نمی شوند. تمام کنشگران در عرصه عمومی که برای زیست بهتر، اصلاح روندها و تحقق مطالبات مدنی تلاش می کنند در پارادایم اصلاح طلبی جای می گیرند.
✅اصلاح طلبان در اعتراض های اخیر شوکه شدند. بدون برنامه و نامنسجم موضع گرفتند. زمانی که بسیاری انتظار موضع مشخص و صریح داشتند مشغول شناسایی عامل تحریک معترضان بودند . به مرور زمان از طریق تک چهره هایی بر اصل 27 قانون اساسی تاکید کردند. خشونت را نفی کردند و خواستار مقابله با فساد شدند
✅در تحلیل های اولیه اصلاح طلبان اصالت به" توطئه" علیه دولت داده شد در حالی که اصالت با ماهیت مطالبات و اعتراض ها و شرایطی است که به نارضایتی منجر شده. این شرایط یک دفعه حاصل نشده است. رنانی مدتها قبل از انسداد سیاسی و پیوندش با لشکر بیکاران و فقیران ، مدنی از تشدید بحران های اجتماعی و افت شاخص های رفاهی درایران، راغفر اقتصاد دان از فساد افسارگسیخته و سرمایه داری رفاقتی دکتر کاشی از گسل های بزرگ اجتماعی گفته بود. بسیاری دیگر نسبت به رشد خطر فساد، تحقیر و تبعیض و ناامیدی اجتماعی هشدار داده بودند.
✅شناخت نیروهای سیاسی اصلاح طلب از شهرستان های کوچک و حاشیه نشین اندک است. بخشی از مشکل به محدودیتهای احزاب و بخشی به بی برنامگی آنها بر می گردد. این مشکل باعث شده ارتباط با این قشر از جامعه که درگیر بحران های فراوان اقتصادی اجتماعی فرهنگی هستند سخت شود و زبان گفتگو با مردم عادی در بین احزاب اصلاح طلب ما وجود ندارد. احزاب اصلاح طلب به شهرستان های کوچک سفر کنند و اردو برگزار کنند، با مردم آن شهر از نزدیک گفتگو کنند تا درک فقر و نبود عدالت اجتماعی راحت تر شود. به خصوص اینکه اعتراض های اخیر نشان داد ایران فقط تهران و اصفهان نیست درود و تویسرکان هم هست.
✅در جنبش سبز یکی از مطالبات مهم به رسمیت شناختن حق حضور خیابانی طبق اصل 27 قانون اساسی بود. بعد از سرکوب جنبش سبزو از انتخابات 92 به بعد، فوبیای خیابان چه از جانب حاکمیت و چه از جانب برخی احزاب اصلاح طلب باعث شد تا ساحت مهمی از عرصه عمومی ایران به فراموشی سپرده شود. این مطالبه در لا به لای پیروزیهای نسبی انتخاباتی از سال 92 گم شد.
✅خیابان ترس ندارد. حق همه شهروندان است اعتراض خود را ازمسیرهای مختلف بیان کنند. یکی از راههای اعتراض خیابان است. اگر حق حضور خیابانی از احزاب تشکل ها سندیکاها سلب شود این حضور به واسطه انباشت عصبانیت و حس تحقیر شدن در شکل رادیکال و خشونت آمیزش محقق می شود.
✅اصلاح طلبی نیاز دارد از مقام نظاره گری به کنشگری برسد. ایفای این نقش نیازمند حضور موثرتر در عرصه عمومی است. کشور به بازه های زمانی اننخابات محدود نشده جامعه سیال و پویاست مطالبه دارد. تعطیلی مطالبه گری، قانع شدن به ممانعت از ورود تندروها به قوه مجریه و مقننه بی توجهی به تحولات بطن جامعه شرایط شوک برانگیز امروز را رقم زده است.
✅اصلاح طلبان برای احیای نقش آفرینی خود نیازمندند از فرصت اعتراض های روزهای اخیر استفاده کنند. اول به صورت صریح بر حق اعتراض مطابق با اصل 27 قانون اساسی تاکید کنند. حق اعتراض خیابانی به اندازه حق رای و انتخابات آزاد مهم است. دوم بر مطالبات اصلی مردم معترض صحه بگذارند. مسئول اصلی چنین وضعیتی حاکمیت است که راههای اعتراض را بسته به معضل فساد بی توجه بوده و فضای باز فرهنگی سیاسی را برای پویایی جامعه ایجاد نکرده است. حاکمیت باید در برابر این مطالبات مورد پرسش جدی قرار بگیرد و وعد ه های عملی و برنامه مشخص برای حل این مشکلات ارائه دهد.
✅اصلاح طلبان باید خشونت را در هر شکل آن صریح محکوم کنند. هم برخورد با معترضان محکوم شود هم بر اعتراض مدنی مسالمت آمیز به دور از هر گونه خشونت تاکید شود. برای معترضین تبیین شود فضای خشن زمینه را برای فراموشی وبی توجهی به مطالبات اصلیشان فراهم می کند. بسیاری از معترضان احساس کرده اند راه حلی برای معضل فساد و تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو وجود ندارد. ناامیدی آنها در شرایطی رخ داده که چشم انداز روشنی برای رفع فساد وجود ندارد. طبیعی است شیوه های خشونت آمیز اعتراض، تخریب اموال عمومی باید نقد جدی شود اما با دلشکستگان خستگان و ناراضیان از وضعیت موجود همدلی شود.
✅اصلاح طلبی فقط به صندوق رای نیاز ندارد، فقط به مذاکره با هسته سخت قدرت و حضور در ساختار قدرت نیاز ندارد. اصلاح طلبی بیش از پیش نیازمند حضور با برنامه در عرصه عمومی است. اصلاح طلبی که با کف خیابان، با زبان عادی مردم، با فقر و بیچارگی مردم پیوند نخورد از درک مطالبات مردم ناتوان می شود، غافلگیر می شود و هاج و واج نظاره گر تحولات می شود.


✅توطئه خارجی و حقوق مردم

🖊مجتبی نجفی
✅ما تهدید خارجی داریم جدی هم هست اما بزرگتر از تهدید خارجی نشنیدن صدای مردم معترض است. حاکمیت به صدای مردم گوش دهد. خواسته زیادی نیست.
✅بودجه برای نورچشمی ها و نهادهای بی خاصیت حیف و میل نشود. نهادهای خارج ازکنترل دولت که در اقتصاد ایران ایران تاثیرگذارند مالیات بدهند. نظامی ها از دخالت در اقتصاد و سیاست دست بردارند و به پادگانها برگردند. آزادی های فردی و عمومی افراد محترم شمرده شود. قوه قضاییه اصلاح ساختاری شود.
✅ معترضان هم عصبانیت خود را کنترل کنند و از آشوب، خشونت و تخریب خودداری کنند و مطابق قانون عمل کنند. اما خیابان و تجمع حق آنهاست. سالها این حق به بهانه های مختلف گرفته شده. وقت آن رسیده حاکمیت حق اعتراض را به رسمیت بشناسد و فضا را برای آزادی عمل احزاب تشکل ها سندیکاها باز کند .
✅می خواهید از دخالت قدرت های خارجی و توطئه شان مصون باشید حقوق مردم را سرکوب نکنید. حاکمیت را تشویق به احقاق حقوق طبیعی مردم بکنید. اجماع ملی نشاط ملی و کاهش فاصله بین دولت و ملت بزرگترین سلاح در برابر هر توطئه خارجی است.@modjtabanajafifrance


⭕️راهکاری جز به رسمیت شناختن اعتراض ها وجود ندارد

✍🏼عباس عبدی

🔺عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب و تحلیل گر مسائل سیاسی به «جامعه فردا» گفت: اتفاق های چند روز اخیر در شهرستان ها و تهران مانند وقوع زلزله های با قدرت اندک است. خیلی ساده، ممکن است یک گسل کوچک فعال شود و زلزله ای با ریشتر پایین را به وجود بیاورد اما به سهولت می تواند گسل های دیگری را فعال کند. بنابراین جامعه ای که این امکان برایش وجود دارد که انرژی داخلی خود را تخلیه کند، کمتر دچار چنین بحران ها و مشکلاتی می شود. به همین دلیل در جوامعی که امکان بروز اعتراض ها وجود دارد، ممکن است هر هفته و هر ماه شاهد اعتراضاتی باشد که نهایتا یا منجر به نتیجه می شود و یا اینکه بی نتیجه باقی می ماند اما نکته مهم این است که در چنین جوامعی بروز اعتراضات تبدیل به بحران نمی شود.

🔺 بنابراین باید پذیرفت که اتفاقاتی که از چند روز پیش در ایران آغاز شده است از اساس ریشه اجتماعی دارد و از سوی دیگر وجود مشکلات عدیده اقتصادی به آن صبغه اقتصادی نیز بخشیده، ریشه هایی که واقعی هستند و غیر
قابل کتمان.

🔺 اما اینکه چرا این اعتراض ها تا امرزو بروز پیدا نکرده؛ به سخت گیری های قبلی جناحی بر می گردد که امروز مقابل دولت ایستاده است. آغاز اعتراض ها از مشهد خودش پیام روشنی دارد.

🔺 در چنین شرایطی وظیفه حکومت، احزاب و مردم این است که از آنچه که فکر می کنند درست است، دفاع کنند و ملاحظه کاری را کنار بگذارند و ایرادها و انتقاداتی که وجود دارد را بپذیرند و بیان کنند. اما در این میان باید به روشنی به مردم گفت که نارضایتی از شرایط موجود یک بحث است و چگونه و با چه هزینه ای از این شرایط عبور کردن و چه چیزی را جایگزین آن کردن، یک بحث دیگر است. در واقع این دو موضوع دو مقوله کاملا متفاوت است که باید مورد توجه قرار گیرد و برای جامعه تبیین شود.
دیدن یک بیمار که روی زمین افتاده و از درد زجر می کشد یک مسئله است و اینکه من حق داشته باشم به عملی اقدام کنم که مدعی هستم او را بهبود می بخشد اما بجایش منجر به بدتر شدن حالش و یا معلول و فوت شدنش شود، بحث دیگری است.

🔺 با توجه به شرایطی که وجود دارد هیچ راهکاری جز به رسمیت شناختن همه اعتراضات موجود در جامعه برای حکومت وجود ندارد. حکومتی که همه اعتراضات موجود در جامعه را به رسمیت بشناسد به طور طبیعی ظرفیت حل ان مشکلات را هم در خود به وجود خواهد آورد. بنابراین برای عبور از این شرایط نخستین قدم به رسمیت شناختن اعتراض ها و سمس تلاش برای حل آنهاست.


🔺گفتگو با جامعه فردا


✅آنچه مقدس است حق اعتراض مردم است

مجتبی نجفی

✅طبق اصل 27 قانون اساسی حق تجمع و اعتراض مردم به رسمیت شناخته شده، نسبت دادن اعتراض های مردمی به عوامل بیرونی فضای امنیتی ایجاد کرده و زمینه را برای سرکوب حق اعتراض فراهم می کند.
✅حاکمیت باید ظرفیت خود را برای به رسمیت شناختن حق حضور خیابانی مردم افزایش دهد. این یکی از مطالباتی بود که در جنبش سبز هم مطرح شد.خطرناک ترین اعتراض ها بعد از اختناق، فشار و سرکوب رخ دهند.
✅در برابر اعتراض نباید دو گانه برخورد کرد. حق مردم مشهد است به اختناق فرهنگی (لغو کنسرت ها و محدودیت ازادیهای فرهنگی و خصوصی ) وضعیت وخیم معیشتی(رشد بیکاری و گرانی ) اعتراض کنند.
✅ما با بحران های عدیده ای روبرو هستیم. اگر حاکمیت قصد دارد از آشوب و هرج مرج جلوگیری کند باید به اصلاحات ساختاری تن دهد. دولت روحانی و انتخاب های 92 ، 94 و 96 جلوی فاجعه را گرفت اما در برابر حجم بحران ههای موجود این اصلاحات قطره هایی در برابر دریاست.
✅اعتراض های مشهد هشداری جدی به دولت است که از روزمرگی و انفعال خارج شود. دولت باید زمینه را برای ایجاد اصلاحات رادیکال تر فراهم کند. اقتصاد ایران به بیماری عفونی دچار شده و با مُسکن و مواد تخدیری قابلیت درمان ندارد.
✅حاکمیت چاره ای ندارد میدان را برای جامعه مدنی باز کند. حل این همه بحران محیط زیستی اقتصادی فرهنگی جز با میدان به دادن سازمان های مردم نهاد و استفاده از ظرفیت های کارشناسی در کشور ممکن نیست. با این بروکراسی فاسد و مدیریت پیر سرماخوردگی هم مداوا نمی شود چه برسد به سرطان.
✅بدترین نوع مواجهه با اعتراض ها تشدید فضای امنیتی است. در کشوری که زلزله امانش را بریده و آلودکی نفس شهرهایش را گرفته و بیکاری ، فساد و نابرابری رو به افزایش است راهکارهای امنیتی علیه شهروندان معترض تشدید کننده بحران است.
✅همه گروههای مرجع باید بپذیرند ما در دوران جدیدی زیست می کنیم. در عصر شبکه های اجتماعی کنترل و سرکوب اعتراض های مردمی غیر ممکن است. هنر گروه های مرجع باید هدایت اعتراض های به سمت و سوی اصلاحات ساختاری باشند.
✅جامعه ایران از تنوع خاصی برخوردار است. در جامعه ای شبکه ای زیست میکنیم. رشد اعتراض در چنین جامعه ای به خصوص با حاد شدن وضعیت اقتصادی طبیعی است. از مواجهه با اعتراض نباید هراسی داشت.اعتراض را به رسمیت بشناسیم تا به آشوب و هرج و مرج یا یاس و نامیدی مطلق منتهی نشود.
✅ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی نشان داد تنها دولت مخاطب اعتراض نیست. مردم به سیاسی کردن و استفاده ابزاری از دین اعتراض دارند، به شیوه هزینه منابع مالی، بی توجهی به حاشیه نشین ها، فقر و بی عدالتی و رشد فساد معترضند. در این اعتراض ها حق را به مردم بدهیم بدون اینکه به دام عوامگرایی بیفتیم.
✅وظیفه دولت روحانی سنگین تر است. روحانی در انتخابات 96 شعارهایی داده و انتظار مردم این است برای تحقق این شعارها تلاش کند و از انفعال پرهیز کند. با سفیدنمایی اوضاع نمی توان پاسخگوی مطالبات مردم شد. امروز شعارها علیه فساد و اختلاس است. دولت روحانی باید برای مبارزه ریشه ای با فساد حاکم بر کشور از سطح شعار فراتر رود، برنامه خود را مستقیم با مردم مطرح کند تا حداقل امیدواری ایجاد شود.
✅وضعیت موجود قابل دوام نیست. سرکوب اعتراض و تشدید اختناق مشکلات امنیتی جدی برای کشور ایجاد می کند. حاکمیت باید به مردم بها بدهد.اقتصاد ایران نیازمند شفافیت است تا از تبعات بحران فساد کم شود . لازمه این شفافیت میدان دادن به جامعه مدنی ،ایجاد فضای امن رسانه ای برای برخورد با فساد و البته مهم تر از همه اصلاح ساختاری در قوه قضاییه است.
✅طبیعی است در هر اعتراضی موج سواری می شود. سو استفاده می شود اما آنچه مقدس است به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم است. به شعور و احساس مردم احترام بگذاریم و به جای انکار به فکر چاره ای برای این همه بحران باشیم.
@modjtabanajafifrance


به تازگی کمپینی برای تغییر بودجه به نفع مردم در داخل کشور راه اندازی شده که از نمایندگان درخواست کرده بودجه های غیر ضروری نهادهای مذهبی خاص، افراد خاص نزدیک به محافل قدرت را حذف تا نیازهای مردم در الویت باشند. در حال حاضر وظیفه هر شهروندی با هر گرایش سیاسی که دلسوز کشورش هست حمایت از این کمپین است. آقای مصباح یزدی یا هر آیت الله دیگری خیلی دوست دارند عقایدشون رو تبلیغ کنند برند دنبال جذب منابع خصوصی دستشون رو از جیب مردم بیرون بیارند. هر موسسه ای از هر گرایشی چپ یا راست هم می خواد دین تبلیغ کنه، قاری تربیت کنه، مفاتیح الجنان چاپ کنه، سمینار نماز برگزار کنه دست کنه تو جیب خودش نه جیب مردم. اولویت ما مقاوم سازی شهرها در برابر زلزله هست، رفع آلودگی ، مقابله با تبعات حاشیه نشینی، کاهش بحران های اجتماعی و بیکاری و توسعه بهداشته. شما هم آزادید اولویت های شخصیتون رو پیگیری کنید اما نه از جیب شهروند بیکار ایلامی یا سیستان بلوچستانی. از جیب خودتون خرج کنید.(لینک امضای نامه درخواست از دولت و مجلس برای تغییر بودجهhttps://t.me/joinchat/Br86nEW4N2pBclSNvDdpIg


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
سیاست خارجی ماکرون چند سویه راهبردی داره : حفظ امنیت فرانسه، دیپلماسی در خدمت توسعه اقتصادی با نگاه عملگرایانه و احیای سیاست خارجی مستقل فرانسه. اظهارات له یا علیه ایران باید در این چارچوب بررسی بشه.


راوی که ما را به قضاوت می خواند

🖊مجتبی نجفی
(خلاصه ای از مقاله ای قدیمی در مورد زنده یاد حسین شاه حسینی که امروز به سوی دیار باقی پر کشید)

✅باید روایت را دوباره تعریف کرد تا به جایگاه شاه حسینی پی ببریم. روایت تنها بازگویی خاطره ها نیست بلکه زنده کردن تاریخ مرده است، روایت، صحنه صحنه رویدادهایی که به زمان پیوسته اند را زنده می کند. راوی مخاطبش رابه بحثی عمومی دعوت می کند، دستش را می گیرد و به قلب رویدادها می برد. راوی به تاریخ بُعدی انسانی می دهد؛ از احساس ها، پیروزی ها، شکست ها، حسرت ها و افسوس ها می گوید. راوی با قصه هایش مخاطبش را به اندیشیدن به آنچه که باید “می شد اما نشد” و آنچه که باید “نمی شد اما شد” فرا می خواند.
✅روایت اصولا یک فراخوان است، فراخوانی برای پرسش در مورد رویدادهایی که رخ دادند و آهنگ طبیعی زمان را بر هم زدند. شاه حسینی یک روای تمام عیار است؛ او تنها سیر حوادث را نمی گوید بلکه بیشتر از همه احساس ها را به تصویر می کشد. او تجربیاتی شاید تکرار نشدنی را همخوان می کند، تجربیاتی از تاریخ پر درد ایران، تاریخی که گر چه مبداش به سال های طولانی تری قبل از او می رسد اما بخشی از روایتش را بر عهده مردی گذاشته که اکنون عصا زنان همه جا حاضر می شود تا از چرایی شکست ها و پیروزی ها سحن بگوید.
✅هیچ کس جای شاه حسینی نیست تا احساس فتح ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد را درک کند، هیچ کس جای او نیست تا تلخی جدایی آیت الله کاشانی از محمد مصدق را حس کند. هیچ کس جای او نیست ناکامی دولت موقت را در سال های نخست انقلاب و دهه شصت پر حادثه را درک کند. شاه حسینی وقتی روایت می کند اجزای تاریخ را به تصویر می کشد. او زبان آکادمیک ندارد اما به خوبی زبان مردمی را فرا گرفته برای همین روایت هایش مخاطبش را میخ کوب می کند.

✅تکه تکه زندگی شاه حسینی با مهم ترین تحولات این مرز و بوم پیوند خورده است زندگی او سکانس های فیلمی هستند که تاریخ هفتاد ساله این مملکت را به تصویر می کشند.
✅روایت های تلخ شاه حسینی هر چند بیشتر حول محور نهضت ملی وکودتای ۲۸ مرداد می گذرد اما او خود به خوبی تاریخ بعد از انقلاب را نیز می فهمد، روایت هایش اگر چه جذاب و پر هیجان هستند اما پر از تلخی و درس های عبرت آموز هستند. ازاحوال و روحیات فاطمی ، تا قهر آیت الله طالقانی و حضور او در باغ شاه حسینی ازجزئیات دقیق اختلاف کاشانی با مصدق، تا شهادت یاران نهضت ملی شدن صنعت نفت در ۳۰ تیر در سینه پر خاطره او یافت می شوند. او راوی است که دست مخاطبش را می گیرد و به قلب واقعه می برد جایی که رویدادها را کنشگران آن می سازند.
✅ روایت شاه حسینی مانند کلاس درسی است که در آن روابط میان کنشگران و شرایط تاریخی را به تصویر می کشد. افسوس او از اختلاف مصدق و کاشانی و آغازشکاف ها در بدنه جبهه ملی تنها بازگویی یک خاطره نیست، او با کلام آمیخته با احساش حس مخاطبش را بر می انگیزاند و او را از بی طرفی محض به سمت گیری می کشاند. با روایت های شاه حسینی نمی توان بی طرف بود: یا باید مصدقی بود یا پیرو کاشانی . چرا که او با روایت هایش مخاطبش را به سمت قضاوت می برد.نمی توان با روایت هایش هم مصدق را پذیرفت و هم کاشانی را . با این روایت های مخاطب مجبور به انتخاب میشود.
✅باید روایت هایش را شنید تا گره های کور تاریخ تقابل آزادی و استبداد را درک کرد، تا از لابلای صحبتهایش به چرایی شکست های طولانی مدت و پیروزی های کوتاه مدت ملیون پی برد. تا رمز هفتاد سال ایستادگی بر مسیر آزادی بدون خستگی را دریافت. روایت های او ما را بار دیگر به قضاوت می خواند ؛ قضاوتی که در محکوم کردن صرف مخالفان آزادی و جبهه استبداد محدود نمی شود بلکه از مرزهای آن فراتر می رود و ما را به تامل در چرایی شکستهایمان وادار می کند. یعنی روایتی که ما را وادار می کند در مورد خود نیز قضاوت کنیم.

متن کامل مقاله در این لینک: http://telegra.ph/%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-12-24


چه خوب است ملتی که با "یلدا" گذشته اش را به حال پیوند می دهد و به امید "نور" با صبوری، طولانی ترین شب سال را بدرقه می کند. "یلدا" پیام امید در سخت ترین ظلمت شب است. برای همین حافظ را تفال می زنیم و شاهنامه را می خوانیم تا بدانیم که بوده و چه هستیم. امشب هر ایرانی در هر گوشه ای از جهان، "ایرانی بودنش" را احساس می کند. امشب ما به رغم تمام تفاوتهایمان در اینکه ایرانی هستیم وحدت داریم. امشب مذهب ها فرقه ها قومیت ها همه زیر سایه ایرانی بودنمان رنگ می بازند و ما می شویم یک تن واحد، زنده به اسطوره هایمان ، به هویت رنگارنگ و زیبایمان. در انبوه واژگونی ها و ناملایمات بسیارِ روزگار آنچه ما را نگاهداشته "یلدا" و سنت های نیاکانمان بوده. یلدا برای ما یعنی اینکه بوده ایم، هستیم و می خواهیم به رغم همه بحران ها و سختی ها باشیم. یلدایتان مبارک ...@modjtabanajafifrance




mojtaba najafi(مجتبی نجفی) dan repost
خدا ، زلزله لیسبون و زلزله تهران
✅دیروز کرمان زلزله آمد، بعد بلافاصله کرمانشاهان و ایلام و امروز هم آذربایجان . مثل ژاپنی ها بپذیریم که با زلزله باید زندگی کنیم. خطر زلزله در بسیاری از شهرهای ما یا از درجه "خیلی زیاد" یا "زیاد" برخودار است.
✅دیر یا زود زلزله تهران رخ خواهد داد. آیا کسی هست تصور کند در زلزله احتمالی تهران کمتر از یک میلیون کشته شود؟
قربانیان، تاوان شهرسازی بی ضابطه ای را خواهند داد که به قواعد ساخت و ساز بی توجه بوده ، برای پول بیشتر تراکم بیش حد و اندازه ای فروخته، به مناطق فرسوده کمتر رسیدگی کرده و متناسب با رشد جمعیت زیر ساخت ها را فراهم نکرده است.
✅تصور زلزله تهران وحشتناک است. این زلزله امنیت ملی ما را در معرض خطر جدی قرار می دهد و در حد و اندازه ای یک بحران جهانی ظاهر خواهد شد. آیا واقعا به صورت جدی به این بحران فکر کرده ایم؟
✅در مورد قرآن و اخطارش درباره بلایای طبیعی و مجازات انسان برداشت اشتباهی وجود دارد. در سطحی ترین برداشت نزول بلایای طبیعی به مسائلی مانند پوشش ربط داده می شود. اما آنچه که قرآن هشدار می دهدد بسیار جدی تر از این برداشت های سطحی است. بر مبنای آیه ای که مقرر می دارد هیچ قومی طعم تغییر را نخواهد چشید مگر خود را تغییر دهدکاهش تبعات زلزله و سایر بلایای طبیعی هم محصول دوراندیشی انسان هاست.
✅وقتی زلزله لیسبون در سال 1755 رخ داد از دل این فاجعه، بزرگترین خیزش فکری اروپا رخ داد. ولتر و بسیاری از روشنفکران آن عصر اعتراض کردند این چه خدایی است که ناتوان از نجات بندگان بی گناهی است که قربانی بلایای طبیعی شده اند. زلزله لیسبون پایه های برداشت نهادمند از مذهب را لزران کرد. خدای کلیسا با پرسشی جدی مواجه شده بود.در واقع پرسش روشنفکران آن عصر نه در ضدیت با خدا که به نظر من در راستای تبرئه خدایی بود که در نهایت ظالم نشان داده می شد چرا که اگر بلای دسته جمعی نازل می شود گناه بی گناهانی مانند کودکان چیست؟
✅زلزله لیسبون هشداری بود که بی خود بی مسولیتیمان را به خدا نسبت ندهیم. این زلزله نه تنها جدال فکری فلسفی مهمی را باعث شد بلکه باعث پژوهش های گسترده در مورد علت زلزله شد و تبعات خاص سیاسی اجتماعی اش را هم به بار آورد.
اینکه در قرآن به انسان در مورد عذاب های دسته جمعی هشدار داده شده نه به خاطر موی دختران بلکه به خاطر بی توجهی حاکمیت و جامعه به خطری است که بارها تکرار شده اما برای آن راه حلی ریشه ای تدارک دیده نشده است. بدترین مشکل یک جامعه و حکومت این است که سطح" مسائل عمومی اش" تنزل پیدا کند. یعنی به جای اندیشیدن به حل ریشه ای زلزله و هماهنگی زندگی ساکنان ایران با این واقعیت تلخ، در گیر ودار ورود یا ممنوعیت زنان به ورزشگاه، حلال یا حرام بودن کنسرت ها ، مشروع یا نامشروع بودن شکل مانتو باشد.
✅و البته عذاب دسته جمعی زمانی رخ می دهد که به مسئله اصلی که می تواند بنیان یک کشور را در معرض خطر قرار دهد توجهی نشود: مسئله فساد. گسترش فساد سطح مسئولیت پذیری انسان ها را کاهش می دهد. حساسیت نسبت به بروز زشتی ها را با چالش مواجه می کند و آن موقع نه ناظر، نظارت درست بر ساخت و ساز دارد نه پیمانکار دلسوز سرنوشت هموطنش هست و نه مسئول حوصله ای برای اندیشیدن به راه حل بحران دارد. به قول "گلرخ کمالی" شخصیت اصلی فیلم سگ کشی بهرام بیضایی" چه بلبشویی شود وقتی همه از هم بدزدن"
✅باید زلزله های متعددمان مثل زلزله لیسبون به تغییرات عمیقی در نگاهمان به مقوله امنیت منتهی شود ، در مورد ساختار دولت و جامعه درست تر بیندیشیم و الا می شود تکرار "فاجعه" و "همبستگی" های گذرا. چرا که زلزله های بعدی هم در راه هستند چه بخواهیم چه نخواهیم . باید با فاجعه کنار بیاییم تا قربانی کمتری بدهیم. به فاجعه زلزله تهران جدی تر بیندیشیم.


بازنشر👇




سهام نیوز dan repost
⭕️ کتاب "شیخ پراگماتیست" خوانشى بر حيات سياسى مهدى كروبى منتشر شد. اين كتاب به بررسى زندگى سیاسی مهدی کروبی از سال 1368 تا 1396 پرداخته است.
🔺به گزارش سحام نیوز این کتاب، میان "شخصیت" و "رویداد" ارتباط برقرار کرده و تحولات فکری سیاسی مهدی کروبی را متناسب با تحولات جامعه ایرانی در دهه هفتاد و هشتاد بررسی کرده است.
🔺کتاب حاضر تحلیل زندگی سیاسی مهدی کروبی مستند به بیانیه ها، نامه ها، مصاحبه ها و ویدیوهای این رهبر جنبش سبز از سال 1368 تا سال 1396 است.
کتاب" شیخ پراگماتیست" در سه فصل مجزا سه دوره حیات سیاسی کروبی را بعد از سال 1368 تا اصلاحات دوم خرداد 1376، از دوره اصلاحات تا روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 1384 و از سال 1384 تا 1396 با عطف به تحولات بعد از جنبش سبز 1388 بررسی کرده است.
🔺این اثر نوشته مجتبی نجفی روزنامه نگار، مترجم و پژوهشگر در حوزه ارتباطات مقیم پاریس است. او در حال حاضر دانشجوى مقطع دكترى در رشته ارتباطات دانشگاه نوول سوربن نول است. حوزه پژوهشی نویسنده تاثیر رسانه های نوین در شکل های جدید جامعه پذیری در ایران و نقش آنها در جنبش های سیاسی اجتماعی است.
🔺پیش از این، اثر وی در سال 2015 با عنوان " چهره زنانه جنبش سبز ایران، از اینترنت تا خیابان" که تحلیل گفتمان جنبش سبز با عطف به دو مقوله تاثیر شبکه های اجتماعی آنلاین و حضور زنان در این جنبش سیاسی اجتماعی است از سوی انتشارات "ارمتان" پاریس به زبان فرانسوی منتشر شد.

🔺کتاب" شیخ پراگماتیست" در سايت آمازون و ديگر كتاب فروشى هاى معتبر با عنوان
The Pragmatist Cleric: A Political Biography of Mahdi Karoubi
از طریق لینک های زیر قابل دسترسی است:
https://goo.gl/zTyCQc

https://goo.gl/4aCyVS

@Sahamnewsorg


در ضرورت حمایت از صدای "ابوذری" محمود صادقی
@modjtabanajafifrance

✅"نطق اضطراری"،این عنوانی بود که محمود صادقی به سخنرانی دیروز در مجلس شورای اسلامی اختصاص داد تا از فساد حاکم بر کشور و انفعال پارلمان به عنوان نهاد ناظر بر امور ایران انتقاد کند. صادقی درست می گوید ما در وضعیت اضطراری هستیم. او می گوید برخی نمایندگان مجلس معتقد به مماشات با فساد هستند تا کارهای مملکت نخوابد! به همین خاطر است صادقی مجلس را نه عصاره فضایل ملت که عصاره فضایل شورای نگهبان می داند. تیغ تیز نظارت استصوابی، انبوه نمایندگانی را که باید علیه فساد اقدام کنند به اهل سازش تبدیل کرده است.
✅باید به تنوع در روش ها احترام گذاشت. ما برای رسیدن به اهدافمان هم به مذاکره، رایزنی و گفتگو ، هم به خیابان و تجمع، هم صندوق رای و انتخابات بسته به شرایط نیازمندیم. هیچ تغییری جز با بر هم ریختن توازن قوا به دست نمی آید. اگر فساد گرانیگاه بحران های کشور است و اگر اراده ای جد ی برای مبارزه با فساد در ساختار قدرت وجود ندارد ما در برابر این بحران بزرگ به فرهنگ "ابوذری" هم نیاز داریم، جایی که علیه مناسباتی که اخلاق عمومی را هدف قرار داده حق فریاد کشیدن و استفاده از زبان صریح و شفاف قائل شویم. در پارلمان ایران، محمود صادقی، پرچمدار فرهنگ ابوذری است.
✅انتشار جزئیات بودجه این گزاره را برای ما که تاریخ را خوانده ایم در ذهن متبادر می کند که اگر زمانی شاهان وفرمانراویان بودجه عمومی را برای نزدیکان و بستگانشان حیف و میل می کردند امروز این رویّه نهادمند شده و جایشان را نهادهای نزدیک به افراد با نفوذ در ساختار قدرت گرفته. و الا کدام عقل سلیم می پذیرد به جای تعمیر مدارس فرسوده در سیستان و بلوچستان یا ایلام، نهادها و کتابخانه ها و سازمان هایی که باید به صورت خصوصی اداره شوند از جیب مردم ارتزاق کنند؟ به خصوص اینکه مشخص نیست این بودجه ها که متعلق به مردم ایران است کجا مصرف می کنند.
✅آیا وقت آن نرسیده این نهادها دست از جیب مردم بردارند و خود را به صورت خصوصی اداره کنند؟ وقت آن نرسیده به جای این دیوارهای ضخیم و ستبر قدرت ، خانه ها را شیشه ای کرد. تاریکخانه های قدرت در ایران نیازمند نورافشانی هستند. این کوچکترین حق شهروندان است بدانند حاکمان چگونه در آمدها و منابع مالیشان را مصرف می کنند.
✅نطق محمود صادقی نشان داد حتی در ضعیف ترین پارلمان ها، صداهایی هستند که در سخت ترین شرایط علیه مناسبات غلط حاکم فریاد کنند.پارلمانی که رمقش را شورای نگهبان گرفته هنوز صدایی دارد اما امتداد این صدا علیه فساد باید در عرصه عمومی باشد. ما کنار " سلمان" به ابوذر صریح اللهجه هم نیازمندیم. در کنار مذاکره، گفتگو و رایزنی به فشار اجتماعی، در کنار صندوق رای به کسب حداکثری فضاهای عمومی نیازمندیم. مگر نه این است که می گویند فساد "مثل موریانه به جان کشور افتاده" و "کیان تمدن ایرانی را تهدید می کند؟" سکوت و همراهی با فساد به معنای عدول از انجام وظایف شهروندی، نابودی عِرق ملی و پوچی اعتقادهای مذهبی مان است.
✅در سیاست به همان اندازه که به تدبیر نیاز است به شجاعت هم نیاز داریم." شجاعت " در سیاست فضیلت است. به نمایندگانی که می خواهند نظاره گری نکنند احترام بگذرایم. امروز صادقی "صدای شجاع" پارلمان کم رمق تحت سیطره نظارت استصوابی است. این صدا نیازمند حمایت و تقویت است.
✅محمود صادقی در نطق دیروز یکی از سخت ترین بحران های کشور را هدف قرار داد. نظارت استصوابی که نهاد پارلمان را ترسو و همراه با فساد کرده است. ما با بحران نهادهای سیاسی در کشور مواجهیم تا زمینه برای فسادی فراهم شود که سیتماتیک شده از نظام بانکی فشل گرفته تا مماشات نماینده پارلمان با مفسدان تا فقدان امنیت برای افشاگران فساد. در این شرایط صدای مبارزه با فساد نیازمند تقویت در عرصه عمومی است. مبازه با فساد باید به یک فرهنگ عمومی، مطالبه ای جدی و فراگیر تبدیل شود.
✅فساد نه با نصیحت و انذار مفسدان قابل کنترل است نه صرفا با تغییر پارلمان و دولت . پیش از همه اینها نیازمد فشار مستمر در عرصه عمومی است. جایی که پرسشگری از شیوه هزینه منابع مالی عمومی در جزئی ترین حالات به وظیفه شهروندی تبدیل شود. برای همین به تقویت صداهای ابوذری در ساختار قدرت هم نیازمندیم. از محمود صادقی و هر صدای دیگری که نظم فاسد را به چالش بکشد و مورد پرسش قرار دهد باید حمایت کرد.
@modjtabanajafifrance


منجی خود ما هستیم نه روحانی

🖊مجتبی نجفی


✅چرا باید از رای دادن به روحانی پشیمان باشم؟ مگر انتخابی دیگر هم بوده است که حسرت آنرا بخوریم. نظارت استصوابی ما را بین انتخاب روحانی و رئیسی مخیّر کرده بود.همین الان هم به عقب برگردم انتخابم روحانی است.حسرت برای زمانی است که گزینه ای کارآمدتر داشته ایم و صرفنظر کرده ایم.
✅راه دیگر انفعال یا تحریم بود که تبعات این تحریم از 84 تا 92 مشخص بود. محافظه کاران کشور را تا مرز سقوط کشاندند. تحریم های فلج کننده را به خاطر بی کفایتی دستگاه سیاست خارجی تحمل کردیم. اگر دوره خاتمی دوره توسعه جامعه مدنی بود ،دوره احمدی نژاد سرکوب نهادهای مدنی بود. اگر به گفتگوهای سری "نیکلاس برنز" معاون وقت وزیر امور خارجه آمریکا و مسئولان امنیتی اسرائیل توجه کنید تا قبل از سال 92 چهار محور از پنج محور راهبردی اسرائیل علیه ایران عملی شده بود. آخرین محور تجزیه ایران بود یا حمله نظامی . اگر به اصرار عربستان و اسرائیل به دولت اوباما برای حمله به تاسیسات اتمی ایران هم توجه شود خطر حمله نظامی جدی بوده است و اینکه می گویند خطر حمله لاف بوده فاقد مبناست.
✅در سال 92 خیلی از ما که به روحانی رای دادیم خواستار بهبود وضعیت اقتصاد و رهایی از سیاست خارجی تهاجمی بودیم.در واقع ما روحانی را برای جلوگیری از فاجعه ای بزرگتر انتخاب کردیم.روحانی در دور نخست در بهبود وضعیت موفق بود . هم تورم مهار شد و هم برجام به ثمر نشست. اما در دوم ریاست جمهوری شعارها و سخنانی بر زبان آورد که چندان باروحیه اش سازگار نبود. این شعارها را در جریان جنبش سبز از زبان موسوی و کروبی بیان شده بودند . او به صراحت از سپاه خواست به پادگان برگردد و دست از گلوی سیاست و اقتصاد بردارد. جریان محافظه کار را با طرح مطالباتی که در عرصه عمومی ایران جدی و زنده هستند به چالش کشید . اما نه تیم همراه وی، نه توان و ظرفیت تحقق این مطالبات و پیگریشان را دارد و نه روحانی دوست داشت تا این حد پیش برود. روحانی از روی اضطرار در برابر حمایت های سنگین برخی نهادهای نظامی و اقتصادی از رئیسی تلاش کرد طبقه حامی اصلاحات و جنبش سبز را به تحرّک وادار کند. در نهایت هم موفق شد.نیامدن رئیسی انگیزه خوبی برای فعالیت دو چندان حامیان اصلاحات و سبزها در حمایت از روحانی بود همچنانکه نابودی مثلث جنتی مصباح و یزدی و نه به پایدارچیها در انتخابات 94 تهران آنها را به سوی صندوق انتخابات کشانده بود.
✅رای به روحانی پشیمانی ندارد. بستگی دارد از چه زاویه ای رای داده باشید. رایی که برای جلوگیری از فاجعه سقوط کشور بود همچنان اعتبارش باقی است. منتقدان رای دادن به روحانی بگویند در سال 96 چه جایگزینی پیش روی مردم بود؟ اگر قرار بود از روحانی حمایت نشود قصه 84 تکرار می شد و فضای تنفس از امروز هم بدتر میشد.
ما با روحانی قرارداد بسته ایم برای تحقق برخی از مطالباتمان. بر اساس این قرارداد اجتماعی باید روحانی را مستمر نقد کرد. پایتان را در عرصه عمومی محکم بکوبید و از منظر شهروند منتقد و پرسشگر روحانی و کابینه اش را به چالش بکشید . اما پشیمانی از رای دادن جز نمایش گونه ای از انفعال چه فایده ای دارد؟
✅نه روحانی قرار بوده منجی ما باشد نه نسبت به تیپ او توهم داریم نه نسبت به پیچیدگی عرصه سیاسی کشور ناآگاهیم. منجی واقعی ما "خود" ماهستیم. حضور مستمر در عرصه عمومی، نقد مستمر دولت و دیگر ارکان قدرت که در دست محافظه کاران است، تقویت جمع ها و تشکلهایمان، زنده نگاه داشتن روح مطالبه گری و تاکید مان بر مبارزه با فساد رمز پیرزی ماست حتی در سخت ترین شرایط.
✅در نقد روحانی تعارف نباید داشت.توجیه عملکرد دولت بدترین نسخه برای حل مشکل است. از سهم محافظه کاران در نابسامانی کشور هم نباید غافل بود. بیشتر از هر چیز باید به توان اجتماعی خودمان تکیه کنیم. وقتی عرصه عمومی را با کنش مان رها نکنیم همه از روحانی تا سایر مسئولان از قدرت مردم حساب خواهند برد. به انفعال تن ندهیم ، به توجیه و سکوت تن ندهیم و قوای اجتماعی مان و حضور موثرمان را در عرصه عمومی تقویت کنیم. کلید پیروزی در توانایی خود ماست نه در پشیمانی و انفعال .


مالیات گرفتن بدون مبارزه با فساد؟

🖊مجتبی نجفی

✅مایه خوشحالی است شبکه های اجتماعی زمینه نقد بودجه را فراهم کرده اند. سوای بحث مخالفان و موافقان بودجه، این رویکرد انتقادی پدیده مبارکی است. به هر صورت ما باید بپذیریم که در نهایت دادن مالیات وظیفه شهروندی است و پاسخگو کردن حاکمیت نسبت به شیوه هزینه بودجه نیز وظیفه ای مهم تر از پرداخت مالیات است.
✅ امروز نهادهای بی خاصیت فراوانی بخش زیادی از بودجه عمومی کشور را می بلعند. مسئله فساد هم همچنان پاشنه آشیل حاکمیت است . این مسئله تعهد شهروندی نسبت به پرداخت مالیات را سُست می کند. در حالت طبیعی شهروندان علاقه ای به پرداخت مالیات ندارند این مهم جز با حاکمیت قانون و شفاف کردن شیوه مصرف بودجه و البته کنترل کانون های فساد در حاکمیت میسر نیست.
✅دولت اگرعلاقه دارد وابستگی به نفت را محدود کند و بخش عمده ای از هزینه خدمات عمومی را از طریق مالیات تامین کند چاره ای جز مبارزه با فساد ندارد. به خصوص در شرایطی که بحران های عدیده ای مثل محیط زیست و حاشیه نشینی ایران را در معرض تهدیدات جدی قرار داده اند اختصاص بودجه به نهادهای بی خاصیت و البته فقدان سیستم نظارتی شفاف برای پاسخگو کردن نهادهایی که از دادن مالیات و گزارش شیوه هزینه کرد منابع مالیشان طفره می روند به بی اعتمادی بیشتر دامن می زند.
✅ اگر جامعه هر روز خبر اختلاس و فساد بشنود با رضایت مالیات پرداخت نمی کند.به ویژه وقتی شهروند ایرانی با شنیدن خبری مبنی برعذرخواهی يكى از نمايندگان مجلس عوام بريتانيا بابت استفاده شخصى از لوازم التحرير كارى از پارلمان و پرداخت مبلغ معادل ٢ پوند و ٩٠ پنس به حساب پارلمان، بین بریتانیا و ایران همانند سازی کند. مشکل ما تا اطلاع ثانوی سیاسی است.نهادهای غیر دموکراتیک باید پاسخگو شوند. نهادهای انتخابی تقویت شوند و عرصه عمومی برای دیدبانی جامعه مدنی و مشارکت نهادی ها مدنی در حل مشکلات عمومی و ترویج آموزش امن شود


🌟 شیر نفت را ببندیم و به سمت دانش برویم 🌟

✔️ اگر برنامه چهارم را نگاه کنیم بخش عظیمی از فعل‌وانفعالات آن متکی بر نظام دانایی است. متکی بر پژوهشگاه‌ها و دانشگاه‌هاست و اینکه دستگاه‌های دولتی موظف می‌شوند که بخش عظیمی از فعالیت‌های پژوهشی‌شان را با دانشگاه‌ها قرارداد ببندند.

✔️ برای اولین بار یک اتفاق خیلی خوب افتاد و اینکه گفتند می‌خواهیم شیر توسعه که نفت است را ببندیم و این شیر را ببریم به سمت دانش؛ یعنی متکا و تکیه‌گاه اصلی توسعه را دانش قرار دهیم و توسعه ملی‌مان را دانش‌بنیان کنیم. بحث‌های زیاد تئوریک و کارهای تطبیقی بسیاری هم انجام شده بود. تمام کشورهایی که به توسعه پایدار رسیده‌اند این توسعه پایدارشان از کریدور توسعه دانش‌بنیان گذشته است. نه از توسعه نفت و فولاد یا توسعه معدنی‌شان.

✔️ کارهای تطبیقی هم انجام گرفت و به این نتیجه رسیدند که ما راهی برای توسعه پایدار نداریم جز اینکه پیوند عمیقی بین توسعه ملی و توسعه علمی برقرار کنیم. این آغاز بسیار خوبی بود و الآن هم اگر رشدی در توسعه علمی کشور داریم که حتی رهبری هم به آن تکیه کرده‌اند عمدتاً از آن زمان آغاز شده است؛ یعنی زیرساخت‌ها، نوع نگاه، دستگاه معرفت‌شناسی، پیوندهای اجرایی و ساختارهای موردنیاز همه در آن زمان شکل گرفتند.

✔️ اما افسوس و صد افسوس که خوردیم به دوره آقای احمدی‌نژاد؛ نمی‌خواهم در مورد این دوره بی‌انصافی کنم، اما واقعیت این بود که آقای احمدی‌نژاد تقریباً اولین چیزی که گفت من قبول ندارم برنامه چهارم بود. این برنامه را متکی بر نگاه‌های بیرونی، غیربومی و مسئله‌دار دانستند درصورتی‌که برنامه چهارم را رهبری تائید کرده بودند و بعد از تصویب مجلس، شورای نگهبان تصویب کرده بود.

✔️ شورای عطف که برای اولین بار شکل گرفته بود و می‌توانست دولت را درگیر توسعه ملی و علمی کند به حاشیه رفت و دیگر توجهی به آن نمی‌شد. احمدی‌نژاد هم که می‌گفت خودم کارشناسم و نیازی به این کارهای کارشناسی ندارم؛ بنابراین به‌تدریج دانشگاه از حالت پیشگام و پیشران رفت به حاشیه و تبدیل شد به یک دانشگاه تابع که ببیند آیا دولت به او سفارشی می‌دهد یا نمی‌دهد!

✍️ بخشی از گفت‌وگو با دکتر غلامرضا ظریفیان، چشم‌انداز ایران، شماره ۱۰۶.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

172

obunachilar
Kanal statistikasi