قسمت دوم
#دكتر_جواد_كاشى
گروه اول، در پاسخ به گروه دوم میگوید بی خود ترس و وحشت ایجاد نکنید. اینجا ایران است با همه کشورهای منطقه تفاوت دارد. با این ترس و وحشتی که تولید میکنید، فقط به سرکوب جنبش فرودستان مدد میرسانید. تا حدودی هم راست میگویند این تحلیل یک پشتوانه فکری برای سرکوب فرودستان فراهم میکند. این تحلیل کور است به رنج روزانه و لحظه به لحظه کسانی که گرسنه و بیکارند و خواستار اقل زندگی. اما گروه دوم نیز یادآور میشود اینجا جنبش فرودستان تمایزی ماهوی دارد با آنچه در کشورهای اروپایی جریان دارد یا هر کجایی که ساختار تثبیت شدهای هست و جنبش فرودستان مطالبات خود را در منظومه یک ساختار با دوام جستجو میکند. به هر حال آنچه در ایران جاری است، خیلی بیشتر به تحولات منطقه خاورمیانه شبیه است تا آنچه در اروپای غربی و شرقی جریان دارد. اینجا جنبش بهار عربی با خودسوزی یک فرودست آغاز شد. اما در فرجام کار، باید پاسخ دهیم از آنهمه خون و آتش که در منطقه جریان پیدا کرد، چه چیزی عاید فرودستان شد؟ باید پاسخ دهیم اصولاً چه کسی از آن جنبشها منتفع شد؟
بپذیریم که در هر دو تحلیل سخن قابل شنیدنی هست و از هیچ کدام نمیتوان به سادگی گذشت. باید در تحلیل خود نشان دهیم با سنخ سومی از تحلیل فاصله داریم: سنخی که اصولاً کینه جویانه از هر سنخ و صنفی از اعتراض قطع نظر از پیامد آن حمایت میکنند. البته آنها که کینه در سینه انبار کردهاند حق دارند. نظام سیاسی دهههاست با ماشین تولید حاشیه خود، انبارهای کینه ساخته است. اما تحلیل مسئولانه باید چشم به آینده و پیامد عمل داشته باشد. قابل درک است که کینه جویان کینه ورزی کنند، اما اجازه ندهیم کینه امکان تحلیل مسئولانه را از ما برباید.
آن کس که مدافع فرودستان است، به کسی که از مخاطره حفظ تمامیت ارضی سخن میگوید، به دید تنفر نگاه میکند. اظهار میکند علم کردن مخاطره تمامیت ارضی صرفاً مستمسکی برای سرکوب فرودستان است. آنها که با خود صادق و صریحاند، میگویند اگر ظلم و تبعیض برداشتنی نیست، بگذار بپاشد به درک که فروپاشید. اما باید پاسخ دهد که اگر فروبپاشد چه چیزی عاید فرودستان خواهد شد؟ آنها که این همه صادق و صریح نیستند، میگویند چیزی نمیشود نگران نباش. آنکس که دلنگران تمامیت ارضی و مخاطرات بینالمللی و منطقهای است، میگوید فرودستان باید فی الحال خواسته های خود با اعتراض و خشونت بیان نکنند. فعلا به دلیل خطرهای موجود از طرق مسالمت آمیز وارد عمل شوند. آنها هم باید پاسخ دهند واقعاً چقدر در این کشور امکان پیشبرد مسالمت آمیز خواستهها بخصوص برای طبقات فرودست وجود دارد؟
هیچ کدام را نمیتوان به دیگری تعلیق کرد. اما این دشواری نظری، منجر به یک بحران عملی شده است. سرکوب جنبش فرودستان به نام حفظ نظم و تمامیت ارضی کشور، جامعه را بیش از همیشه آبستن بحرانهای بزرگتر بعدی خواهد کرد. دل سپردن به جنبش و حمایت تام و تمام از آن کردن، و یاری کردن به آن برای مقاومت بیشتر در مقابل سرکوب، معلوم نیست سر از چه ناکجا آباد خطرناکی درآورد.
معلوم است راه برون رفت در دست نظام سیاسی است. نظامی که متاسفانه بیش از هر چیز آموخته عقب ننشیند، بایستد و نشان دهد که هر کس که علیه اوست، بر فناست. کاش فوراً برنامههای عملی و مشخص خود را برای بهبود وضعیت فرودستان اعلام کند. اعلام نرخ رشد اقتصادی کشور توسط رئیس جمهور، نشان میدهد که اصولاً الگوی عمل و زبان گفتگو در این موقعیتها برای آقایان ناشناخته است. دست کم به دلیل مصالح سیاسی هم که شده، از الگوی عمل متعارف شده در حوزه اقتصاد کشور، عقب بنشیند.
اما همزمان صحنه سیاسی کشور نیازمند سخن تازهای است. روشنفکران ما بیشتر آموختهاند، از زاویه صاحبان منافع برتر و نیازهای ثانویه طبقات برخوردار سخن بگویند. این الگوی عادت شده فکر و سخن، جامعه ایرانی را با بحران امروز مواجه کرده است. فرودستان اگر با یک نظام مفهومی و زبانی حمایت نشوند، به ابزار توطئه جناحهای سیاسی موجود یا هیزم آتش توطئههای بزرگ تر منطقهای و بینالمللی تبدیل خواهند شد. باید واقعاً امکان پذیر باشد که فرودستان با اعتراضهای خود، چیزی به دست آورند که به آنها مربوط است. رویدادهای امروز زنگ خطری است برای همه اصحاب فکر و قلم و سخن. اگر آزمون امروز آنها را به بازاندیشی وادار نکند، برای همیشه باید بساط خود را جمع کنند و به امور خصوصی بپردازند.
#mofid_university_political_science_association
#انجمن_علوم_سیاسی_دانشگاه_مفید_قم
@mofidunipsa
#دكتر_جواد_كاشى
گروه اول، در پاسخ به گروه دوم میگوید بی خود ترس و وحشت ایجاد نکنید. اینجا ایران است با همه کشورهای منطقه تفاوت دارد. با این ترس و وحشتی که تولید میکنید، فقط به سرکوب جنبش فرودستان مدد میرسانید. تا حدودی هم راست میگویند این تحلیل یک پشتوانه فکری برای سرکوب فرودستان فراهم میکند. این تحلیل کور است به رنج روزانه و لحظه به لحظه کسانی که گرسنه و بیکارند و خواستار اقل زندگی. اما گروه دوم نیز یادآور میشود اینجا جنبش فرودستان تمایزی ماهوی دارد با آنچه در کشورهای اروپایی جریان دارد یا هر کجایی که ساختار تثبیت شدهای هست و جنبش فرودستان مطالبات خود را در منظومه یک ساختار با دوام جستجو میکند. به هر حال آنچه در ایران جاری است، خیلی بیشتر به تحولات منطقه خاورمیانه شبیه است تا آنچه در اروپای غربی و شرقی جریان دارد. اینجا جنبش بهار عربی با خودسوزی یک فرودست آغاز شد. اما در فرجام کار، باید پاسخ دهیم از آنهمه خون و آتش که در منطقه جریان پیدا کرد، چه چیزی عاید فرودستان شد؟ باید پاسخ دهیم اصولاً چه کسی از آن جنبشها منتفع شد؟
بپذیریم که در هر دو تحلیل سخن قابل شنیدنی هست و از هیچ کدام نمیتوان به سادگی گذشت. باید در تحلیل خود نشان دهیم با سنخ سومی از تحلیل فاصله داریم: سنخی که اصولاً کینه جویانه از هر سنخ و صنفی از اعتراض قطع نظر از پیامد آن حمایت میکنند. البته آنها که کینه در سینه انبار کردهاند حق دارند. نظام سیاسی دهههاست با ماشین تولید حاشیه خود، انبارهای کینه ساخته است. اما تحلیل مسئولانه باید چشم به آینده و پیامد عمل داشته باشد. قابل درک است که کینه جویان کینه ورزی کنند، اما اجازه ندهیم کینه امکان تحلیل مسئولانه را از ما برباید.
آن کس که مدافع فرودستان است، به کسی که از مخاطره حفظ تمامیت ارضی سخن میگوید، به دید تنفر نگاه میکند. اظهار میکند علم کردن مخاطره تمامیت ارضی صرفاً مستمسکی برای سرکوب فرودستان است. آنها که با خود صادق و صریحاند، میگویند اگر ظلم و تبعیض برداشتنی نیست، بگذار بپاشد به درک که فروپاشید. اما باید پاسخ دهد که اگر فروبپاشد چه چیزی عاید فرودستان خواهد شد؟ آنها که این همه صادق و صریح نیستند، میگویند چیزی نمیشود نگران نباش. آنکس که دلنگران تمامیت ارضی و مخاطرات بینالمللی و منطقهای است، میگوید فرودستان باید فی الحال خواسته های خود با اعتراض و خشونت بیان نکنند. فعلا به دلیل خطرهای موجود از طرق مسالمت آمیز وارد عمل شوند. آنها هم باید پاسخ دهند واقعاً چقدر در این کشور امکان پیشبرد مسالمت آمیز خواستهها بخصوص برای طبقات فرودست وجود دارد؟
هیچ کدام را نمیتوان به دیگری تعلیق کرد. اما این دشواری نظری، منجر به یک بحران عملی شده است. سرکوب جنبش فرودستان به نام حفظ نظم و تمامیت ارضی کشور، جامعه را بیش از همیشه آبستن بحرانهای بزرگتر بعدی خواهد کرد. دل سپردن به جنبش و حمایت تام و تمام از آن کردن، و یاری کردن به آن برای مقاومت بیشتر در مقابل سرکوب، معلوم نیست سر از چه ناکجا آباد خطرناکی درآورد.
معلوم است راه برون رفت در دست نظام سیاسی است. نظامی که متاسفانه بیش از هر چیز آموخته عقب ننشیند، بایستد و نشان دهد که هر کس که علیه اوست، بر فناست. کاش فوراً برنامههای عملی و مشخص خود را برای بهبود وضعیت فرودستان اعلام کند. اعلام نرخ رشد اقتصادی کشور توسط رئیس جمهور، نشان میدهد که اصولاً الگوی عمل و زبان گفتگو در این موقعیتها برای آقایان ناشناخته است. دست کم به دلیل مصالح سیاسی هم که شده، از الگوی عمل متعارف شده در حوزه اقتصاد کشور، عقب بنشیند.
اما همزمان صحنه سیاسی کشور نیازمند سخن تازهای است. روشنفکران ما بیشتر آموختهاند، از زاویه صاحبان منافع برتر و نیازهای ثانویه طبقات برخوردار سخن بگویند. این الگوی عادت شده فکر و سخن، جامعه ایرانی را با بحران امروز مواجه کرده است. فرودستان اگر با یک نظام مفهومی و زبانی حمایت نشوند، به ابزار توطئه جناحهای سیاسی موجود یا هیزم آتش توطئههای بزرگ تر منطقهای و بینالمللی تبدیل خواهند شد. باید واقعاً امکان پذیر باشد که فرودستان با اعتراضهای خود، چیزی به دست آورند که به آنها مربوط است. رویدادهای امروز زنگ خطری است برای همه اصحاب فکر و قلم و سخن. اگر آزمون امروز آنها را به بازاندیشی وادار نکند، برای همیشه باید بساط خود را جمع کنند و به امور خصوصی بپردازند.
#mofid_university_political_science_association
#انجمن_علوم_سیاسی_دانشگاه_مفید_قم
@mofidunipsa