زينبم
آرام جانم
مرور روزهاي گذشته سال پيش را مثل دانه تسبيح براي خودم مياندازم
دانه هاي تسبيحي كه هر چه به آخر آن نزديك ميشم جان ما راميگيرد
عزيز دلم اين روزهاي آخر امتحاناتت بود
با آن حساسيت براي حسن انجام كارهايت واين روزها وقت جواب دادن به پيامها رانداشتي
طبق معمول محمد حسين عزيز از تو خبر ميداد
اگر چه دلت براي اومدن به ايران وديدار خانواده خوش بود امسال برنامه سبا باهاتون جور نشد وسبا شد رفيق نيمه سفر عزيزانم
دغدغه انجام كارهايت حتي خريد هديه براي خانواده كه بايد با دقت انجام ميدادي براي بچه هاي دايي براي نوريا وامير محمد بايد با دقت هديه ميگرفتي.
مثل هميشه مهربان من
زينبم سفر شما، سفر به سوي نور و سفررسيدن به خدا وبدبختي ونگون بختي ما شروع ميشود اين سفرنامه داستان سوختن ها ومظلوميتها است
فاصله بين وادي بودن ورفتن شروع ميشود
سفر يوسف ودوري يعقوب واشك خون ريختن شروع ميشود
عاشورا و داستان سفر شما آغاز ميشود زينبم تو چه مراحلي رابايد طي ميكردي عزيز دلم
اي كاش عطر نفس هاي تورادرشيشه خاطراتم به واقع جمع كرده بودم
اي كاش لبخندهايت نگاه محجوبت در جابي نگه مي داشتم من از حافظه خود ميترسم از گرفتن الزايمر بعد از داشتن اين همه درد ميترسم
نكند فراموش كنم اي كاش قبل از فراموشي به عطر وجودتان ميرسيدم اي كاش نگاهت لبخندت ،دستهاي زيبايت ،خنده هايت تا پايان زندگي ام با من بماند اگر چه مگر اين خنده ها وخاطرات همچونفس كشيدن برايم نيست؟
زينبم در تمام سفرهايت بايد زندگي رامرتب ميكردي كه بر ميگردي خانه پرمهرتون همچون بهشتي باشد
گل پرپرم جگر گوشه خواهرم دردانه پدرت
نميدانستي كه در برگشت دشمن دوست نما موشكي راروانه هواپيما ميكند نه يكي كه سه تا ،تا مطمئن شود ماموريت شوم او به انجام ميرسد وپروژه شيطاني انتقام سخت به پايان ميرسد
زينبم قرار است پيام اين انتقام براي خوشحالي زينب ديگري ارسال شود قربان آن چشمان مظلوم تو
آيا آن مدعيان مظلوميت نگاهي به چشمان شما انداخته اند؟
خانه تميز وبهشتي شما كه بوي بهشت استمشام ميشد منتظر شما ماند تا سندي بر مظلوميت شما باشد
نفرين ابدي بر آنها كه دنيا رااز وجود شما دردانه ها بي نصيب كردند
@mohammadandzeynabasadilari