زان تکه از شب
که سیگار دود می کرد،
شبنم هایی که وداع قطره شدند،
چه مانده است
جز منی که ایستاده ام و حرف می شوم
میان زمزمه های باد
که هم زبان من است
و بی زبانی
زبان سرو های تنها است...
الف.آســــــؤده
که سیگار دود می کرد،
شبنم هایی که وداع قطره شدند،
چه مانده است
جز منی که ایستاده ام و حرف می شوم
میان زمزمه های باد
که هم زبان من است
و بی زبانی
زبان سرو های تنها است...
الف.آســــــؤده