محسن خلیلی


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ژانوس: آغاز و پایان/همگونی و ناهمگونی/دوچهر‌گی/ هست و نیست/باید و نباید/خوب و بد/ زشت و زیبا
استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
09155164208
khalilim@um.ac.ir
mohsenkhalili1346@yahoo.com

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


درود به همه‌ی همراهان و خوانندگان و دوستان ارجمند و گرامی

برخی وقت‌ها به‌نظرم می‌رسد که ای‌کاش برنامه‌ی کانال را به‌صورتِ روزانه و هرروزِ هفته، تنظیم نمی‌کردم؛ نه به این دلیل که کمبود مطلب داشته باشم، بلکه از آن بابت که احساس می‌کنم، هرروز، خواننده‌ی عزیز را تحت فشار خواندن و تفکر درباره‌ی مطالب هرروزه بگذارم، به‌دور از مروت باشد.

بهانه‌ای هم پیدا شده است: آزمون‌های پایان ترم دانشگاهی و همچنین سه مقاله‌ای که به دیگران قول داده‌ام بنویسم و تحویل‌شان دهم.

به من اجازه دهید (و بهتر است بنویسم که رخصت دهید) تا ششم بهمن.
به‌امید خدا شنبه هفتم بهمن‌ماه، دوباره با شما خواهم بود.

اگر دوست داشتید کانال را ترک نکنید و منتظر باشید.

با سپاس و پوزش








شنبه‌ها
نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!

شنبه 16 دی 1396
دانشکده‌ی علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد

روح گریان من
داستان واقعی یک جاسوس زن کره‌ای
کیم هیون هُی
پارسی‌گردان: فرشاد رضایی
تهران: ققنوس، 1396

یک روز، سِنگ‌ جو گفت: «این کیم ایل سونگ لامصب عمر نوح کرده ولی هنوز ول‌کن دنیا نیست.»
نارک جُنگ گفت: «آخه می‌گن آدم بدا بیش‌تر عمر می‌کنن.»
من گفتم: «اون تقصیری نداره. زیردستاش اطلاعات غلط بهش می‌دن یا اصلاً درستْ به دستوراتش عمل نمی‌کنن.»

جمله‌ی آخر را کیم هیونگ هُی گفته است؛ هم، زیردستِ کیم بوده است و هم به‌درستیْ به دستور، عمل کرده است. طنز ماجرا همین‌جا است‌که در یک تربیت توتالیتری، افراد از درون تهی می‌شوند و به یک عاملِ صرفْ تبدیل می‌شوند.

کیم هیون هُی، جاسوسِ کشته‌کارِ کره‌ای، در سالِ 1988، به دستورِ کیم جونگ ایلْ (فرزندِ کیم ایل سونگ) رهبرِ وقتِ کره‌ی شمالی، موظف می‌شود که هواپیمای شماره‌ی 858 خطوط هواییِ کره‌ی جنوبی را که از بغداد، عازمِ سئول بود، منفجر کند تا دیگر کشورهای دنیا با آگاهی از خطرات تروریستیِ موجود، المپیک 1988 سئول را تحریم کنند. در این جنایتِ بزرگ، که اجازه و دستورِ اجرای آن، به‌طور مستقیم، توسط رهبر کره‌ی شمالی، صادر شد، 115 مسافر، کشته شدند.

روح گریان من، داستان زندگی یک زن کره‌ای است که در نوجوانیْ از خانواده‌اش جدا شد و به یکی از مبرزترین و حرفه‌ای‌ترین جاسوسانِ حکومت کره‌ی شمالی، تبدیل گشت. کیم، یکی از خوف‌ناک‌ترین مأموریت‌های جاسوسی را (انفجارِ یک هواپیمای مسافربری بر فراز آسمان) انجام داد و سپس در فرودگاه ابوظبی، دستگیر و پس از تحویل به حکومت کره‌ی جنوبی، محاکمه و به اعدام محکوم شد. از رییس‌جمهور کره‌ی جنوبی، تخفیفِ مجازات گرفت و سپس، داستان زندگی خود را روایت کرد که نشان‌دهنده‌ی ژرفایِ فاجعه‌ای است به‌نامِ توتالیتریسمِ جوچه.

روح گریان من، شرح‌حالِ جذاب‌ترین جاسوس تاریخ کره است؛ شرح‌حالِ یک جاسوس زن.



نخستْ شناساندنِ مختصرمفیدِ کیم هیون هُی را که آقای سیدمحسن موسوی‌زاده جزایری زحمت کشیده‌اند، ببینید.
سپس، پیام کوتاه صوتیِ آقای فرشاد رضایی (پارسی‌گرداننده‌ی کتاب) را بخوانید. قدردانِ کاردانی و شایستگیِ او هستم.
سپس، نوشتاریْ بخوانید که کوتاه‌کرده‌ی کتاب است.

https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience






در حصار شب
ترانه‌سرا: محمدرضا شفیعی کدکنی
ترانه‌خوان: همایون شجریان

نفسم گرفت از این شب درِ این حصار بشکن
درِ این حصار جادوییِ روزگار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم‌دیده بگشا صف انتظار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنونْ صلابت صخره‌ی کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم‌دیده بگشا صف انتظار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسُرای تا که هستی که سرودن‌ستْ بودن
به ترنمیْ دژ وحشت این دیار بشکن
شب غارتِ تتاران همه‌سو فکنده سایه
تو به آذرخشیْ این سایه‌ی دیوسار بشکن
ز برون کسی نیاید چو به‌یاری تو این‌جا
تو ز خویشتن برون آ سِپَه تتار بشکن
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن


https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience


پنج‌شنبه‌ها
تحلیل و ترانه (14)

بدجورْ گرفتار شده‌ایم؛ از همه‌سو، شرر، می‌بارد و شراره‌ی آتش است‌که، چموشانهْ خیزْ برداشته استْ سویِ ما.

قلعه و بارو شده‌ایم؛ سنگ‌ها در فلاخنْ آماده‌ی پرتاب‌اند. شاید هم، دیرزمانی استْ پرتاب شده‌اند.
خود را در محاصره گذاشته‌ایم؛ خودی و ناخودی، سنگْ می‌زنند، هرکدام به‌دلیلی.

من امیدم را ازدست داده‌ام. شبِ غارتِ تاتارانْ همه‌سو، فکنده استْ سایه.
کاشْ سایه‌ی دیوسار می‌شکست. کاش دژِ وحشتْ شکسته می‌شد.

فقط به یک‌نفرْ امید بسته‌ام.
بایستْ ز خویشتنْ برون آید؛ سپر بر زمین اندازد و بسپارد.
سپهِ تَتارْ می‌شکَنَد.

نمی دانم این شعر از کیست؛ امّا، خوبْ سروده است. آرزویِ مرا، گفته است.
خدا کند به گوشِ او برسد و گوشْ کند. کاش در آینه بنگردْ ببیندْ چه کرده استْ تاکنون.
بس نیست؟

نه!
به عقب‌تر برگرد؛
بگذار خدا دوباره دست‌هایش را بشوید؛
در آینه بنگرد؛
شاید تصمیمِ دیگری گرفت.

حسین منزوی، به‌زیباییِ هرچه تمام‌تر سروده استْ آن‌چه را در ذهنِ من می‌گذرد:

سنگی که از فلاخن تقدیر می‌رهید
کاری به تردبودن آیینه‌ها نداشت


https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience






چهارشنبه‌ها
کتاب و مسواک؛ دهنِ ‌بسته و دهانِ ‌باز (12)

زمانه‌ی ما، شگفت‌آور شده است؛ عشق و اندوه و تجربه و لبخند، هم‌ساز و هم‌سرشت شده‌اند.
روایتِ غمگینی و شادمانیِ همزادِ زندگیِ ما ایرانیانْ در جامعه‌ی ایران، حکایتیْ استْ شگفتْ از پرشوری و اشک و گریه و خنده‌یِ همزمان.

آن‌قدر می‌خندیم که در میان خنده، گریه‌مان می‌گیرد؛ و آن‌قدر، می‌گرییم که درمیانِ گریه، خنده‌مان، می‌گیرد.

کمیک‌تراژیکْ شده‌ایم؛ به آن می‌گویندْ خوش‌سوگ‌نامه (Tragicomedy).
پدیدارشدنِ نوعیْ خوشْ‌پایانی است درعینِ بدآغازی؛ و، نوعیْ خوشْ‌آغازیْ است با پایانیْ پوچ.

همه، گرفتار شده‌ایم.

در این وانفسایِ خوبی و بدیِ همزمان و در اینْ اوضاعِ کمیکْ‌تراژیک، دو کتابِ (دو قدم تا لبخند و حالا که به لبخند رسیدیم) را بخوانید و در ژرفای آن، فروبروید و اندکی آرامش بیابید.

فکر می‌کنیدْ چاره‌ای جز این هم داریم؟


https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience


سه‌شنبه‌ها
به خودتان بیایید! به خودمان بیاییم! (11)

فرض کنید روایتی را که می‌آورمْ درست باشد.

مردی بسیارنام‌آور و پرهیزگار که مورد قبول همه‌ی مردان سیاسی یک کشور است نزدِ مقامیْ عالی‌رتبه می‌رود و می‌گوید خسته شده‌ام از دستِ زیردستِ خودم؛ هتّاک است و تندخو و بی‌سواد و مرتجع و نابلدْکار. مقبول نیستْ حتی درمیانِ وفادارانِ ...

جایی را برای او درنظر بگیرید و مرا از دستِ او راحت کنید. او را از این‌جا بردارید! خواهش می‌کنم.

خواهشِ آنْ نام‌آورْمردِ آموزگارِ اخلاق، به‌احترامشْ برآورده می‌شود.

شوربختانه، تندخویِ داستانِ ما، بر منصبی دیگر گمارده می‌شود.
هر روزْ در کار است و به خلقِ معصیت و مصیبتْ مشغول.

نیاز داریمْ به یکْ نام‌آورْمردِ دیگر؛به یک آموزگارِ دیگرِ اخلاق.

فکر می‌کنید یافت می‌شود؟
فکر نمی‌کنم.

به خودتان بیایید! به خودمان بیاییم!


https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience


دوشنبه‌ها
اینو چی می‌گی؟ (13)

کاری ندارد انتخابِ موضوعِ پژوهشی جدید!

می‌بینید که هنوزْ پهن است سفره‌ی انقلاب!

در تاریخ جهان، چهار انقلابِ کلاسیک وجود دارد: فرانسه (1789)، روسیه (1917)، چین (1949)، ایران (1979).

چند نظریه در بررسی انقلاب‌ها وجود دارد: نظریه‌ی تضادگرای انقلاب (مارکس، لنین، گرامشی، مارکوزه، مائو، اسکاچپول، فورن و ...)، نظریه‌ی کارکردگرای انقلاب (اسملسر، جانسون، هانتینگتون و ...)، نظریه‌ی روان‌شناختی/گزینش عقلانی انقلاب (سرکوب غرایز، توقعات فزاینده، محرومیت نسبی، گزینش عقلانی و ...)، نظریه‌ی فرآیند انقلاب (بسیج منابع، کشمکش سیاسی، جامعه‌ی توده‌وار، جامعه‌ی مدنی پیوسته و گسسته و ...).

پژوهشِ نوعِ نخستْ کاربستِ نظریه‌های انقلاب است در بررسی چهار انقلابِ کلاسیک است، به‌تنهایی:
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریه‌ی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریه‌ی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی کارکردگرای انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی روان‌شناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریه‌ی روان‌شناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریه‌ی روان‌شناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی روان‌شناختی/گزینش عقلانی انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب فرانسه
کاربستِ نظریه‌ی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب روسیه
کاربستِ نظریه‌ی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی فرآیند انقلاب در بازشناسی انقلاب ایران

پژوهشِ نوعِ دوم، کاربستِ نظریه‌های انقلاب است در بررسی انقلاب‌های کلاسیک، به‌صورتِ مقایسه‌ای:

کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب فرانسه و انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب فرانسه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب روسیه و انقلاب چین
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب روسیه و انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب چین و انقلاب ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب‌های فرانسه و روسیه و چین
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب‌های فرانسه و روسیه و ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب‌های روسیه و چین و ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب‌های فرانسه و چین و ایران
کاربستِ نظریه‌ی تضادگرای انقلاب در بازشناسیِ مقایسه‌ای انقلاب‌های فرانسه و روسیه و چین و ایران

به‌صورتِ مقایسه‌ای می‌توانْ چندینْ نوعْ پژوهش، انجام داد: نظریه‌ی تضادگرا (11 مورد)، نظریه‌ی کارکردگرا (11 مورد)، نظریه‌ی روان‌شناختی و گزینش عقلانی (11 مورد)، نظریه‌ی فرآیند انقلاب (11 مورد).

تازه، اگر، در هر نظریه‌ی جامع، چندْ ریزنظریه یا زیرنظریه (به‌عنوان نمونه در نظریه‌ی تضادگرای انقلاب می‌شود به‌صورتِ جداگانه از مارکس و گرامشی و مائو و مارکوزه و لنین و اسکاچپول و لنین و ...، بهره‌گیری نمود) وجود داشته باشد، آن‌وقتْ به‌صورتِ جداگانه و تک‌تک، بی‌شمار، موضوعِ قابلِ پژوهش، به‌دستْ می‌آید.

نمی‌دانمْ سرجمع، چه‌قدر می‌شود.

پروژه‌ی‌ پژوهشْ درباره‌ی انقلاب‌ها، هنوزْ هم می‌تواند ادامه داشته باشد.

بردباریْ کنید و منتظر باشید تا دوشنبه‌ی هفته‌ی دیگر!


خب! کجا بودیم؟

من که بودم!
شما هم که بودید!
تلگرام هم که هست!
پس چی بود؟
خب! بله! فیلتر هم بود در جمع‌مان!




یک‌شنبه‌ها
مجلّه، یادِت نَرِه (12)

ایران فردا از خوشنام‌ترین و کارسازترین نشریه‌های دهه‌ی هفتاد ایران بود؛ نزدیک به جریانِ روشن‌فکران ملِّی‌مذهبی، که از خرداد سال1371، منتشر ‌شد. مدیر مسئول آن، عزت‌الله سحابی و سردبیر، رضا علیجانی بود. در اردیبهشت 1379، توقیف شد. اما، دوباره از خرداد 1393، به بازار نشریه‌ها و دکه‌ی مطبوعات، بازگشته است.

دوره‌ی نخستِ ایران فردا، از به‌یادماندنی‌ترین و بهترین نشریه‌هایی بود که دغدغه‌ی فردای ایران را داشت و با موشکافی‌های دقیق، آسیب‌های جامعه‌ی ایرانی را، بازشناسی می‌کرد. خواننده‌ی بسیار داشت و به‌نوعی، نماینده‌ی چپ اسلامی بود و بیش‌ازآن‌که دغدغه‌ی نظریه‌ی رسمیِ موجود در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد، دچار قلقلکِ سرنوشتِ سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اجتماعِ فردای ایران، شده بود.

در دوره‌ی تازه‌ی انتشار ایران فردا، همان خطّ‌مشیِ پیشین بر مجلّه، حاکم است؛ امّا، این‌بار، سنتی‌نویس نیست و کوشش می‌کند نوشتارهایی نوگرایانه در ده زمینه‌ی سیاست، زنان، جامعه، دانشگاه، اقوام، محیط‌زیست، اندیشه، تاریخ، سیاست خارجی، هنر و ادبیات، به خواننده، عرضه کند؛ کوتاه و گویا. ایران فردای دوره‌ی جدید، همچون ایران فردایِ پیشین، همچنان، انتقادی و آسیب‌شناسانه است و با قلمی منصفانه و بدون پرده‌دری، صریح و واضح، انتقادهای آسیب‌شناسانه‌اش را، به نیّتِ خیرخواهیِ وطن‌دوستانه، نمایان می‌کند.

https://t.me/MohsenKhaliliPoliticalScience






شنبه‌ها
نگذاریم چراغ کتاب کشته شود!

شنبه 9 دی 1396
دانشکده‌ی علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد

واقعیت مجازی
تحلیل جامعه‌شناختی رفتار کاربران فضاهای مجازی در میدان انتخابات ریاست‌جمهوری ایران1392
شهرام پرستش
تهران: نشر گمان و نشر کلاس، 1396


چهار روز مانده به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392، ناگهان، ورق برگشت. منحنی اقبال به حسن روحانی، از روز بیستم خرداد 1392، با شیبِ بسیارزیادِ صعودی، منحنیِ روبه‌سقوطِ محمدباقر قالیباف را قطع می‌کند. سرعت بسیارزیاد شکل‌گیری چنانْ واقعیتیْ به‌همراهِ غیرمنتظره‌بودن آن (تا جایی‌که دستگاه‌های متعارف نظرسنجی، قادر به پیش‌بینی آن نبودند) انتخاباتِ سال 1392 ریاست‌جمهوری را از یک پرسش، به یک مسأله یا دشواره تبدیل کرده است؛ واقعیتیْ آن‌چنانْ داغْ که ابزارهای اندازه‌گیری را ذوب کرد.

براساس داده‌های نظرسنجیِ آیپوز، تا بیستم خرداد هنوز مشخص نبود در انتخابات، چه نتیجه‌ای به‌دست می‌آید. ناگهان، مردم به‌راه افتادند و بهمنِ شگفت‌آوری ایجاد کردند. از بیستم خرداد1392، مردم ایران هم می‌خواستند که در انتخابات شرکت کنند و هم می‌دانستند که به چه کسیْ می‌خواهند رأی دهند. چرا این چنین شد؟ نه عقل و نه احساس، بلکه برون‌رفتنْ از دوگانه‌ی عقل و احساس، پاسخ‌گویِ چنانْ پرسشیْ است. کلیت انسانی ایرانیان درپای جزییات تاریخ سیاسی آنانْ نباید قربانی گردد. ایرانیان، به‌تعبیرِ شهرام پرستش، مانندِ بقیه‌ی مردمان جهان، عقل و احساس دارند. اما شرایط میدان سیاسی‌شان متفاوت است. رفتار مردم ایران در انتخابات نشان داد که آنان چگونه با دیدنِ نشانه‌های استقلال میدان سیاسی از انفعال بیرون آمدند.

کتابِ واقعیت مجازیْ بررسیِ روش‌مندِ (نظریه‌ی منش و میدان بوردیو به‌همراه تحلیل گفتمانِ فرکلاف) موضوعِ شگفتیِ انتخاباتیْ در فرآیند انتخابات ریاست‌جمهوری سال1392 است.

نخستْ شناساندنِ مختصرمفیدِ شهرام پرستش را که آقای سیدمحسن موسوی‌زاده جزایری زحمت کشیده‌اند، ببینید.

سپس، نوشتاریْ بخوانید که کوتاه‌کرده‌ی کتاب است.


https://telegram.me/MohsenKhaliliPoliticalScience

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

779

obunachilar
Kanal statistikasi