شريعت و طريقت حضرت مولانا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ارتباط با ادمين كانال
@M_Afshar110

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


جمال قرآن چون خود را باهل قرآن نماید، به هفت صورت اثر بینند و همه صورتها باشفاف تمام.

مگرکه ازینجا گفت:
«أهلُ القرآن أهَلُ اللّه و خاصتُه»

که چون مقری بکتاب «وعند ام الکتاب» رسـید بمعـانی قـرآن برسـد ،و جمال پرتو قرآن او را چنان از خود محوکندکه نه قرآن ماند و نه قاری و نـه کتـاب بلکـه همـه مقـروء بـود و همـه مکتوب باشد...

عین القضات همدانی
تمهیدات

@molanatarighat


روزتون سرشار از آرامش ❤️


در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی .
حکم آنچه تو فرمایی....


@molanatarighat


🌟

گویند ادریس از خداوند افزایش زندگانی و عمر جاوید خواست. بدین گونه که از گناه خویش آمرزش خواست و خداوند هم گناه او را بخشود .
آنگاه دست به دعا برداشت که بار خدایا به زندگانی ادریس بیفزا .
گفتند تا چه کنی؟
گفت : تا خدا را سپاسگزاری کنم که آنچه گذشت در طلب معرفت بود و از این پس در سپاس گذرانم ......

کشف الاسرار: خواجه عبدالله انصاری


@molanatarighat


الهی!
در دلِ دوستانِ تو ، نور عنایت پیداست
و جان ها ....
در آرزوی وصال تو حیران و شیداست
چون تو مولا که راست....
و چون تو دوست کجاست؟

@molanatarighat


🌟

کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم
چونک چشیدم از لبش یاد شکر چرا کنم

از گلزار چون روم جانب خار چون شوم
از پی شب چو مرغ شب ترک سحر چرا کنم

باده اگر چه می خورم عقل نرفت از سرم
مجلس چون بهشت را زیر و زبر چرا کنم

چونک کمر ببسته‌ام بهر چنان قمررخی
از پی هر ستاره گو ترک قمر چرا کنم

بر سر چرخ هفتمین نام زمین چرا برم
غیرت هر فرشته‌ام ذکر بشر چرا کنم


مولانا

@molanatarighat




☀️

در باب خاموشی

عقبة بن عامر گوید گفتم یا رسول‌الله نجات اندر چیست؟ گفت زبان نگه دار و با مردمان نیکوکار باش و بر گناه خویش گریه کن.

استاد امام گوید: خاموشی سلامت است و اصل آنست و بر آن ندامت باشد چون وی را از آن بازدارند. واجب است که فرمان شرع در آن نگاه دارد، و خاموشی در وقت خویش، صفت مردانست چنانک سخن اندر موضع خویش از شریف‌ترین خصلت‌هاست.

سهل بن عبدالله گوید: خاموشی درست نیاید کسی را تا خلوت نگیرد و توبه درست نیاید تا خاموشی پیشه نگیرد.

معاذ بن جبل گوید: با مردمان اندک گویید و با خدای سخن بسیار گویید مگر دل شما خدای را بیند.

ذوالنون مصری را پرسیدند که کیست خویشتن‌دارتر؟
گفت آنکه زبان نگه‌دارتر است.

گفته‌اند که زبان جاهل کلید هلاک وی بود.

و گفته‌اند محب چون خاموش بود هلاک شود. و عارف چون خاموش بود پادشاه گردد.

رسالهٔ قشیریه
شیخ ابوالقاسم قشیری

@molanatarighat


☀️

يار سخت نيكوست
خود را در او گم كني و در او روي تا خود نماند...

حضرت شمس

@molanatarighat


فارغ شده این دل ز کس و ناکس و از غیر

نی طالب دنیا و نه دین و حرم و دیر

درغربت خود هیچ ندارد سراغیار

خسته است ز عرفان و طریق و کتب و سیر


"صدرا "
@molanatarighat


خاک, امین و هر چه در وَی کاشتی

بی خیانت جنسِ آن برداشتی

خاک, امین و درستکار است, چرا که پرتو معرفت حق بر او تابیده. و هر چیز که در دلِ آن بکاری بی آنکه خیانتی کند آن دانه را به نحوِ احسن پرورش می دهد و هرگز به جای گندم, جو و به عوض جو, گندم نمی رویاند.
@molanatarighat
این امانت, ز آن امانت یافته ست

کآفتابِ عدل، بر وَی تافته ست

زمین, این امانتداری را از آن امانتِ الهی یافته است که آفتاب حق, صفت عدالت و امانت را بر زمین ساطع کرده است.

تا نشانِ حق نیارد نوبهار

خاک, سِرّها را نکرده آشکار

تا وقتی که امر الهی نرسد و نوبهار نیاید, اسراری که زمین در دلِ خود ، نهفته داشته آشکار نکند.
[«نوبهار» مظهر اسم مُحیی (=زنده کننده ) است. در بیت فوق اشاره است به رسم معمول که وقتی چیزی به کسی سپارند آنرا جز با دیدنِ علامت و نشانه یا نامه ای به دیگر کس نمی سپارند.]

آن جوادی که جمادی را بداد

این خبرها, وین امانت, وین سَداد

آن خداوند بخشنده ای که این آگاهی و امانت و راستی و درستی را به جمادات عطا فرموده است.
[بیت بعدی متمّم معنی بیت اخیر است.]
شرح مثنوی
استاد کریم زمانی


چند بارانِ عطا باران شده

تا بدان آن بحر, دُر افشان شده

چنانکه چند قطره بارانِ بخشش و عطا از بارگاه حق, باریدن گرفته و بوسیلهء آن چند قطره, اینهمه دریاهای پُر گوهر پدید آمده است.

چند خورشیدِ کَرَم افروخته

تا که ابر و بحرِ جود آموخته
@molanatarighat
چند خورشید جُود و کرم از بارگاه الهی تابیدن گرفته تا اینکه این همه ابر و دریا از او جود و بخشش آموخته اند.
[پس چگونه می توان «دریا» را مثال حضرت حق دانست؟!]

پرتوِ دانش زده بر خاک و طین

تا شده دانه, پذیرندهء زمین

از خورشید بخشش و کرم الهی, پرتو دانش و معرفت بر روی خاک و گِل تابیده تا آنکه زمین بواسطهء پرتو معرفت, دانه را در دلِ خود جای دهد و آنرا بپرورد.
شرح مثنوی
دکتر کریم زمانی


ضرورت رجوع به مولانا در روزگار ما
سخنراني استاد مصطفي ملكيان


نکته ی چهارم این است که می توان نظام اندیشگی یک متفکر را نپذیرفت، اما از تکه پاره های اندیشه ی او، کمال استفاده را کرد. امروزه شاید بسیار اندک باشند کسانی که کل نظام اندیشگی مولانا را بپذیرند. اما وقتی یک کل پذیرفته نمی شود، بدین معنا نیست که تمام اجزای آن نیز رد می شوند.

@molanatarighat
🔹 اگر بتوان اندیشه های یک انسان را به بخش های زیر تقسیم کرد:
*هستی شناسی
*خدا شناسی
*جهان شناسی
*انسان شناسی
*معرفت شناسی
*ارزش شناسی( بالمآل در وظیفه شناسی)
به نظر من، در سه بخش انسان شناسی، معرفت شناسی و اخلاق(وظیفه شناسی) مولانا، سخنان پذیرفتنی بسیاری وجود دارند. مولانا در این سه قسمت، نظراتی دارد که اگر کل نظام اندیشگی او را هم نپذیریم، می توانیم نظرات او را در این سه قسمت، به عنوان یک بدیل قابل دفاع در برابر نظرات سایر متفکرین مطرح کنیم.
نظرات مولانا در معرفت شناسی، قابل طرح در کنار نظریات اپیستمولوژیست های معاصر است که فقط از منظر فلسفی به موضوع نگاه می کنند.
همچنین اخلاق مولانا، در کنار آرای فیلسوفان اخلاق روزگار ما قابل طرح است.
و در آخر سخنان انسان شناسانه ی مولانا در کنار آرای فیلسوفان ذهن و روانشناسان تجربی کنونی قابل طرح و دفاع است.
به نظر من، هر کسی به این سه بخش از نظام اندیشگی مولانا پشت کند، به خود خسارت زیادی را وارد کرده است.


🔹سخن بر سر این است که چرا مولانا؟ چرا ما باید به مولانا بپردازیم؟ چه فایده و بالاتر از آن، چه ضرورتی در پرداختن به مولانا در قرن بیست و یک میلادی وجود دارد؟ آیا ارزش دارد که وقت خود را صرف مطالعه ی مجدد آثار مولانا کنیم؟ آیا فواید مطالعه ی مجدد آثار مولانا، به قدری هست که ما را بر آن دارد، وقت خود را صرف آن کنیم؟
از دو منظر، می توان به مولانا نگاه کرد.
1⃣ دیدگاه اول: دیدگاه هویتی
دیدگاه اول، دیدگاه هویتی یا هویت جویانه یا هویت طلبانه است.
این دیدگاه قائل است که به هر حال مولانا بخشی از هویت فرهنگی جامعه ی ما (ایرانیان یا مسلمانان) است، فلذا شناختن مولانا و شناساندن او، کاری است که به تشخّصِ هویّتی و به تعیّن یابی هر چه بیشتر هویت فرهنگی ما کمک می کند.
این دیدگاه معمولا در دپارتمان های "زبان و ادبیات فارسی" و "تاریخ عرفانِ" دانشگاه ها تعقیب می شود.
مجموعه آثار مولانا، در دپارتمان های زبان و ادبیات فارسی به عنوان بخشی از میراث زبان و ادب فارسی، نظماً و نثراً مورد تحقیق و مطالعه قرار می گیرد.
🔹همچنین در دپارتمان های تاریخ عرفان و خصوصا تاریخ عرفان اسلامی (و تاریخ عرفانِ اسلامیِ ایرانی) به آثار مولانا پرداخته می شود.
همه ی این کارهای دانشگاهی ای که در مورد آثار مولانا صورت می گیرد، در جای خود بسیار مستحسن و معقول است و چه بسا توصیه پذیر هم باشد.
این دیدگاه، برای مردمان و شهروندان عادی ایرانی، دیدگاهی نیست که آن ها را دعوت به توجه به آثار مولانا کند.

2⃣دیدگاه دوم:حقیقت طلبانه
دیدگاه دوم از سویی دیدگاه حقیقت طلبانه و از سویی دیگر دیدگاه مشکل گشایانه است و این دیدگاه دوم است که از نظر من، ما را وا می دارد تا به مولانا رجوع کنیم.
دیدگاه حقیقت طلبانه، اصلاً کاری به هویت فرهنگی و تاریخی و ... ندارد. دیدگاه حقیقت طلبانه در پی آن است که بررسی کند، آیا در مجموعه آثار مولانا، حقیقتی هست که بتوان امروزه آن را پذیرفت یا خیر؟
از منظر این دیدگاه، اگر حقیقتی در آثار مولانا هست یا حداقل احتمال می دهیم حقیقتی در آثار او یافت شود، باید تلاش کرد که آن حقیقت را کشف و اعلام کرد.
اما به لحاظ عملی، آیا مولانا می تواند برای ما مشکل گشایی هم داشته باشد؟ آیا مولانا می تواند برای فردی که دارای مشکلات فردی و اجتماعی است و علاقه ای هم به زبان وادبیات فارسی و تاریخ ندارد، مفید باشد و برای او چاره جویی کند؟ آیا نسخه های مولانا که 700 سال پیش پیچیده شده است، امروزه قابل استفاده است؟

@molanatarighat
🔹من فکر می کنم که هم از دیدگاه حقیقت طلبانه، و هم از دیدگاه مشکل گشایانه و چاره جویانه و مداواطلبانه، کماکان می توانیم به مولانا رجوع کنیم.
هم حقایق نظری ای وجود دارد که مولانا به قوَّت تمام بیان کرده و ما می توانیم از آن ها استفاده کنیم، و هم مشکلات عملی ای وجود دارند که از جانب مولانا شیوه های درمانی برای آن ها ارائه شده است. این رجوع ما مشروط به شرایطی است که به این شرایط خواهیم پرداخت.
اولین نکته ای که وجود دارد این است که به مولانا به چشم یک معلم بنگریم نه به چشم یک مرشد یا مراد یا شیخ یا پیر، که هر چه گفت را با چشمانی بسته بپذیریم و عقل و مجموعه ی قوای ادراکی خود را تعطیل کنیم و بگوییم که هر چه او گفته درست گفته، و هر چه آن خسرو کند، شیرین کند. باید سعی کرد که از مولانا یاد بگیریم، نه اینکه دست بسته تابع او باشیم.
دومین نکته که می تواند ذیل نکته ی اول هم مطرح شود این است که نه مواجهه ی ستیزه جویانه با مولانا داشته باشیم، و نه او را سفت و سخت بچسبیم. در واقع نگاهمان به مولانا نقّادانه باشد و بپذیریم که مولانا نیز همچون هر عالم و عارف و فیلسوف و الهیدان و متفکر و فرزانه ی دیگری، ممکن است خطا کند. لذا ما باید در تصحیح گری فرهنگی خود، مولانا را معاف نکنیم و او را نیز مورد نقد قرار دهیم.
نکته ی سوم این است که مولانا سخنانی دارد که جزو ماندنی های مولاناست. منظور از ماندنی های مولانا، آن چیزهایی است که امروزه برای ما پذیرفتنی است. و پذیرفتنی بودن یک چیز، غیر از حق و باطل بودن آن چیز است. پذیرفتنی بودن، به گمان بنده این است که حداقل از سه بوته ی آزمایش موفق بیرون آمده باشد.
این سه ترازو برای محک زدنِ پذیرفتنی بودنِ یک سخن عبارتند از:
*عقلانیت امروز
*اخلاق جهانی
*حقوق بشر
امروزه اگر سخنی بخواهد پذیرفتنی باشد سه شرط بالا لازم (و البته نه کافی) است. برقرار بودن این سه شرط حد نصاب (شرط لازم) پذیرفته شدن یک سخن هستند.
در آثار مولانا، سخنان بسیاری هستند که این سه شرط را برآورده می کنند. اینکه حجم سخنان پذیرفتنی مولانا، چه نسبتی از کل آثار اوست، محل بحث نیست.


ضرورت رجوع به مولانا در روزگار ما
سخنراني استاد مصطفي ملكيان




☀️

پس تفکر برای سه چیز است :

معرفتی و حالتی و عملی ، ولکن عمل تَبَعِ حالت است و حالت تبعِ معرفت است و معرفت تبعِ تفکر است،پس تفکر اصل و کلید همه ی خیرات است و فضیلت بدین پیدا شود.

کیمیای سعادت
محمد غزالی

@molanatarighat


عالم معنا. dan repost
#ذکر

جان ببر آنجا که دلم برده ای .

@motaeeal



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 586

obunachilar
Kanal statistikasi