📌 سیاست ما از چه زمانی دیگر دیانت ما نیست؟
( پیرامون دعوای تکراری بر سر برداشت ها از دین سیاسی و آفت های سیاست زدایی دینی)
❓چطور میشود بسیاری از دانشجویان و فعالین مذهبی (بخصوص در هییت ها) با وجود آنکه موافق انقلاب هستند، اما با فعالیت سیاسی مخالف اند و مقابل اینکه در مجموعه شان حرف سیاسی زده شود مقاومت میکنند؟! حال آنکه ماهیت انقلاب اسلامی یعنی پیوند دین با سیاست!
این سوال علت نگارش این متن می باشد!
🔷 میدانیم که در طول تاریخ تنها انقلاب 57 نبود که باور های مذهبی و اعتقادی را به سیاست گره زد، با اندک تورق در تاریخ متوجه میشویم که 2 نوع پیوند دین با سیاست به چشم میخورد:
سیاست در خدمت دین یا دین در خدمت سیاست،دین پناهگاه مظلوم و امید بخش در مقابله با ظلم یا دین پناهگاه ظلم در حکومت و صدا خفه کن در مقابله با ظلم ، دین تریبون مردم برای مسولیت نهادن بر دوش مسولین یا دین یار دوازدهم حکومت!
🔹 آفتی که در برخی حکومت ها که حمایت علمای دینی را با خود داشتند این بود که دین را به خدمت حکومت در آوردند، در واقع حکومت ها با امتیاز دادن به علمای دینی، تریبون آنان را می خرند! تا با جلوه ای قدسی دادن، به حکومت مشروعیت بخشند و هرکسی در موضع نقد بر آمد با برچسب های مختلف در نطفه خفه شود!
مثال بارز آن که همه میدانیم حمایت های کلیسا از شیوه اداره جامعه در قرون وسطی است و بسیار بسیار مثال دیگر نزدیک به خود ما!
این نوع پیوند اگر نباشد بهتر است!اگر دین از سیاست جدا باشد بهتر از این نوع نگاه انحرافی و جناحی است!
در واقع در این نوع پیوند، دین حامی و توجیه گر ظلم و مانع مقابله با آن است {بخوانید دین تحریف شده و سلیقه ای}...
🔹 اما انقلاب اسلامی 57 طور دیگر بود، پیوند مطلوب دین با سیاست که نه تنها توجیه گر اقدامات حکومت نمیشد بلکه امید بخش به هر منتقد وضع موجود بود، نه تنها از انگیزه ها کم نمیکرد بلکه در شرایط دشوار وعده دهنده نصرت و فرج بود، نه تنها اعتراض را خلاف مصلحت نمی دید بلکه آن را برای هر انقلابی واجب میدانست...
☑️ شاید ترس آن دسته ازمذهبی ها، از سیاسی شدن فعالیت هایشان همین آفت ها باشد...
✍ #امیرمحمد_یوسفی
@moqsetin
( پیرامون دعوای تکراری بر سر برداشت ها از دین سیاسی و آفت های سیاست زدایی دینی)
❓چطور میشود بسیاری از دانشجویان و فعالین مذهبی (بخصوص در هییت ها) با وجود آنکه موافق انقلاب هستند، اما با فعالیت سیاسی مخالف اند و مقابل اینکه در مجموعه شان حرف سیاسی زده شود مقاومت میکنند؟! حال آنکه ماهیت انقلاب اسلامی یعنی پیوند دین با سیاست!
این سوال علت نگارش این متن می باشد!
🔷 میدانیم که در طول تاریخ تنها انقلاب 57 نبود که باور های مذهبی و اعتقادی را به سیاست گره زد، با اندک تورق در تاریخ متوجه میشویم که 2 نوع پیوند دین با سیاست به چشم میخورد:
سیاست در خدمت دین یا دین در خدمت سیاست،دین پناهگاه مظلوم و امید بخش در مقابله با ظلم یا دین پناهگاه ظلم در حکومت و صدا خفه کن در مقابله با ظلم ، دین تریبون مردم برای مسولیت نهادن بر دوش مسولین یا دین یار دوازدهم حکومت!
🔹 آفتی که در برخی حکومت ها که حمایت علمای دینی را با خود داشتند این بود که دین را به خدمت حکومت در آوردند، در واقع حکومت ها با امتیاز دادن به علمای دینی، تریبون آنان را می خرند! تا با جلوه ای قدسی دادن، به حکومت مشروعیت بخشند و هرکسی در موضع نقد بر آمد با برچسب های مختلف در نطفه خفه شود!
مثال بارز آن که همه میدانیم حمایت های کلیسا از شیوه اداره جامعه در قرون وسطی است و بسیار بسیار مثال دیگر نزدیک به خود ما!
این نوع پیوند اگر نباشد بهتر است!اگر دین از سیاست جدا باشد بهتر از این نوع نگاه انحرافی و جناحی است!
در واقع در این نوع پیوند، دین حامی و توجیه گر ظلم و مانع مقابله با آن است {بخوانید دین تحریف شده و سلیقه ای}...
🔹 اما انقلاب اسلامی 57 طور دیگر بود، پیوند مطلوب دین با سیاست که نه تنها توجیه گر اقدامات حکومت نمیشد بلکه امید بخش به هر منتقد وضع موجود بود، نه تنها از انگیزه ها کم نمیکرد بلکه در شرایط دشوار وعده دهنده نصرت و فرج بود، نه تنها اعتراض را خلاف مصلحت نمی دید بلکه آن را برای هر انقلابی واجب میدانست...
☑️ شاید ترس آن دسته ازمذهبی ها، از سیاسی شدن فعالیت هایشان همین آفت ها باشد...
✍ #امیرمحمد_یوسفی
@moqsetin