زن، زندگی، آزادی: کرامت و امید
در ایران چه میگذرد – ۱
محمدرضا نیکفر − در ایران چه میگذرد؟ جنبش چه زمینهای دارد و به این اعتبار از چه نیرویی برای پیشروی برخوردار است؟ آیندهی آن قابل پیشبینی است؟
------------------
من در زمان جنبش سبز چندین مقاله نوشتم (بیشترشان در اینجا) که عنوان دوتای آنها چنین بود: "در ایران چه میگذرد؟" باز بر آن شدم یادداشتهایی زیر همین عنوان بنویسم.
در بخش نخست به اختصار به اساس وضعیت میپردازم تا زمینهی تحلیلی برداشت از رخدادها آشکار باشد. تنها با توجه به ساختارها و روندهای بلندمدت است که میتوانیم تاحدی با اطمینان درباره آنچه میگذرد و آنچه ممکن است پیش آید، نظر دهیم.
البته تحلیل و بررسی نظری در دورهی شور و حرکت معمولاً طرفدار ندارد. اما در نظر هم عنصرهای شورانگیز وجود دارد، و شور پایدار آنی است که ما را با علم به موانعی به حرکت برانگیزاند که تحلیل انتقادی سختگیرانه آنها را برمینمایاند. همچنین به بررسی نظری، ملاحظاتی نابهنگام هم تعلق دارد که از بیان آن به خاطر فضای احساسی نباید پرهیز کرد.
-------------------
جنبشی که شعار شاخص آن «زن، زندگی، آزادی» است، چنان برآمدی یافت که بیشتر شهرهای کشور را فراگرفت. لایههای جمعیتی مختلفی به آن پیوستند. خصلت اساسی جنبشْ دموکراتیک است. در آن، خواست برابری و آزادی با محوریتِ مقابله با حجاب اجباری برجسته است. کردستان با تجربهی مبارزاتی پربارش به آن شتاب داد. همهی کانونهای مبارزه و مقاومت در تلاشاند به آن نیرو دهند.
مسائل و مطالباتی که حرکتهای اخیر را برانگیختند – عاملهای برانگیزانندهی خیزشهای دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، زنجیرهی اعتراضهای پیوستهی کارگران، معلمان، بازنشستگان ... – میتوانند در این جنبش نو امکان پاسخگویی و پیگیری بیابند. جنبش، دربرگیرنده است، پیوند دهنده است. یک شرط حفظ و ارتقای این ویژگی، محفوظ ماندن جایگاه زنان در آن است. همهی اینها هنوز ظرفیت و توان هستند، بالقوه هستند، بالفعل نشدهاند.
جنبش نو، جنبش ز.ز.آ (زن، زندگی، آزادی)، به واقع ورود جنبش خواست دستیابی به کرامت انسانی و شهروندی به یک مدار بالاتر است. این مرحله یکباره آغاز نشده است. همین اردیبهشت گذشته، شاهد خیزشی بودیم که یادآور اعتراضهای آبان ۱۳۹۸ بود. در آن هنگام بحثی درگرفت که این خیزش را چه بنامیم. «شورش گرسنگان» از عنوانهایی بود که شایع شد. نظر این نویسنده در آن بحث چنین بود:
«اعتراض به تبعیض و نابرابری نکتهی کانونی همهی حرکتهای صنفی و گروهی و منطقهای و جمعی در ایران است. خواست برابری، حق مشارکت و حق سهمبری از ارزش تولید شدهی اجتماعی، همهی معترضان را به هم پیوند میدهد. آنچه مردم میخواهند کرامت است، اِعزاز شأن انسانی و شهروندیشان است.
اگر جنبش مردمی به تصریح به صورت جنبش کرامت درآید، چکیدهی همهی تجربههای اعتراضها و خیزشها از انقلاب مشروطیت تا کنون را راهنمای خود کرده است. امر بایسته، تبیین مثبت از هدف جنبش به صورت خواست برابری و مشارکت و ارجشناسی است، به جای تبیین صرفاً منفی، به صورت اینها نباشند تا بعداً ببینیم چه میشود.» (از مقالهی "جنبش کرامت")
آنچه جنبش ز.ز.آ را پیوندپذیر کرده، این است که در ذات خود کرامتخواه است، یعنی خواهان رفع تبعیض، برقراری عدالت، دستیابی به آزادی و ارجگذاری به شأن و کرامت همهی شهروندان است.
حرکت نو شور و شوق عظیمی برانگیخته است. ناامیدان را دوباره امیدوار ساخته است. در عرض همین مدت کوتاه آگاهی عمومی را ارتقا داده است. اما نباید گمان بریم به زودی به هدف نهایی برانداختن حکومت ولایی میرسد. جنبش تازه دارد گامهای نخستین را برمیدارد، از جمله برای
• تعیین شکلهای اجرا (نحوهی تظاهرات خیابانی، شعاردهیهای شبانه، شیوههای دفاع در برابر دستگاه سرکوب...)،
• اعتصاب،
• تعیین هدفهای مرحلهای،
• تمرکز نیرو برای آزادی زندانیان سیاسی،
• عبور از پیوندپذیری خودبهخودی به پیوستگی متشکل،
• تشکلیابی و حرکت برای یافتن شکل مناسبی از رهبری،
• تثبیت حضور خود در مدرسه، دانشگاه، محل کار، محل زندگی،
• مفهوهپردازی و شکلدهی به گفتمان شاخص خویش و معنا کردن شعار «زن، زندگی، آزادی»،
• تدقیق محتوای برنامهای خود، از جمله و به طور مشخص در رابطه با زنان که اعتراضشان تنها به حجاب اجباری منحصر نمیشود.
پایهی اجتماعی تحولهای بیش از نیم قرن اخیر
پرسیده میشود: آیا انقلاب نوینی آغاز شده است؟
پرسش، تازه نیست. یک مقالهی این نویسنده، نوشته شده اندکی پس از خیزش دی ۱۳۹۶ با عنوان "نمودهای کُنشی یک انقلاب بیکُنش"، با طرح همین پرسش آغاز میشود. در مقدمهی آن آمده است:
«نوشته برمینهد که آنچه در اوایل دیماه ۱۳۹۶ در خیابانهای ایران جریان یافت کنشگری یک "انقلاب بیکنش" است که منظور از آن تحولات عمیق در جامعه ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا کنون
در ایران چه میگذرد – ۱
محمدرضا نیکفر − در ایران چه میگذرد؟ جنبش چه زمینهای دارد و به این اعتبار از چه نیرویی برای پیشروی برخوردار است؟ آیندهی آن قابل پیشبینی است؟
------------------
من در زمان جنبش سبز چندین مقاله نوشتم (بیشترشان در اینجا) که عنوان دوتای آنها چنین بود: "در ایران چه میگذرد؟" باز بر آن شدم یادداشتهایی زیر همین عنوان بنویسم.
در بخش نخست به اختصار به اساس وضعیت میپردازم تا زمینهی تحلیلی برداشت از رخدادها آشکار باشد. تنها با توجه به ساختارها و روندهای بلندمدت است که میتوانیم تاحدی با اطمینان درباره آنچه میگذرد و آنچه ممکن است پیش آید، نظر دهیم.
البته تحلیل و بررسی نظری در دورهی شور و حرکت معمولاً طرفدار ندارد. اما در نظر هم عنصرهای شورانگیز وجود دارد، و شور پایدار آنی است که ما را با علم به موانعی به حرکت برانگیزاند که تحلیل انتقادی سختگیرانه آنها را برمینمایاند. همچنین به بررسی نظری، ملاحظاتی نابهنگام هم تعلق دارد که از بیان آن به خاطر فضای احساسی نباید پرهیز کرد.
-------------------
جنبشی که شعار شاخص آن «زن، زندگی، آزادی» است، چنان برآمدی یافت که بیشتر شهرهای کشور را فراگرفت. لایههای جمعیتی مختلفی به آن پیوستند. خصلت اساسی جنبشْ دموکراتیک است. در آن، خواست برابری و آزادی با محوریتِ مقابله با حجاب اجباری برجسته است. کردستان با تجربهی مبارزاتی پربارش به آن شتاب داد. همهی کانونهای مبارزه و مقاومت در تلاشاند به آن نیرو دهند.
مسائل و مطالباتی که حرکتهای اخیر را برانگیختند – عاملهای برانگیزانندهی خیزشهای دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، زنجیرهی اعتراضهای پیوستهی کارگران، معلمان، بازنشستگان ... – میتوانند در این جنبش نو امکان پاسخگویی و پیگیری بیابند. جنبش، دربرگیرنده است، پیوند دهنده است. یک شرط حفظ و ارتقای این ویژگی، محفوظ ماندن جایگاه زنان در آن است. همهی اینها هنوز ظرفیت و توان هستند، بالقوه هستند، بالفعل نشدهاند.
جنبش نو، جنبش ز.ز.آ (زن، زندگی، آزادی)، به واقع ورود جنبش خواست دستیابی به کرامت انسانی و شهروندی به یک مدار بالاتر است. این مرحله یکباره آغاز نشده است. همین اردیبهشت گذشته، شاهد خیزشی بودیم که یادآور اعتراضهای آبان ۱۳۹۸ بود. در آن هنگام بحثی درگرفت که این خیزش را چه بنامیم. «شورش گرسنگان» از عنوانهایی بود که شایع شد. نظر این نویسنده در آن بحث چنین بود:
«اعتراض به تبعیض و نابرابری نکتهی کانونی همهی حرکتهای صنفی و گروهی و منطقهای و جمعی در ایران است. خواست برابری، حق مشارکت و حق سهمبری از ارزش تولید شدهی اجتماعی، همهی معترضان را به هم پیوند میدهد. آنچه مردم میخواهند کرامت است، اِعزاز شأن انسانی و شهروندیشان است.
اگر جنبش مردمی به تصریح به صورت جنبش کرامت درآید، چکیدهی همهی تجربههای اعتراضها و خیزشها از انقلاب مشروطیت تا کنون را راهنمای خود کرده است. امر بایسته، تبیین مثبت از هدف جنبش به صورت خواست برابری و مشارکت و ارجشناسی است، به جای تبیین صرفاً منفی، به صورت اینها نباشند تا بعداً ببینیم چه میشود.» (از مقالهی "جنبش کرامت")
آنچه جنبش ز.ز.آ را پیوندپذیر کرده، این است که در ذات خود کرامتخواه است، یعنی خواهان رفع تبعیض، برقراری عدالت، دستیابی به آزادی و ارجگذاری به شأن و کرامت همهی شهروندان است.
حرکت نو شور و شوق عظیمی برانگیخته است. ناامیدان را دوباره امیدوار ساخته است. در عرض همین مدت کوتاه آگاهی عمومی را ارتقا داده است. اما نباید گمان بریم به زودی به هدف نهایی برانداختن حکومت ولایی میرسد. جنبش تازه دارد گامهای نخستین را برمیدارد، از جمله برای
• تعیین شکلهای اجرا (نحوهی تظاهرات خیابانی، شعاردهیهای شبانه، شیوههای دفاع در برابر دستگاه سرکوب...)،
• اعتصاب،
• تعیین هدفهای مرحلهای،
• تمرکز نیرو برای آزادی زندانیان سیاسی،
• عبور از پیوندپذیری خودبهخودی به پیوستگی متشکل،
• تشکلیابی و حرکت برای یافتن شکل مناسبی از رهبری،
• تثبیت حضور خود در مدرسه، دانشگاه، محل کار، محل زندگی،
• مفهوهپردازی و شکلدهی به گفتمان شاخص خویش و معنا کردن شعار «زن، زندگی، آزادی»،
• تدقیق محتوای برنامهای خود، از جمله و به طور مشخص در رابطه با زنان که اعتراضشان تنها به حجاب اجباری منحصر نمیشود.
پایهی اجتماعی تحولهای بیش از نیم قرن اخیر
پرسیده میشود: آیا انقلاب نوینی آغاز شده است؟
پرسش، تازه نیست. یک مقالهی این نویسنده، نوشته شده اندکی پس از خیزش دی ۱۳۹۶ با عنوان "نمودهای کُنشی یک انقلاب بیکُنش"، با طرح همین پرسش آغاز میشود. در مقدمهی آن آمده است:
«نوشته برمینهد که آنچه در اوایل دیماه ۱۳۹۶ در خیابانهای ایران جریان یافت کنشگری یک "انقلاب بیکنش" است که منظور از آن تحولات عمیق در جامعه ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا کنون