مواجهه با ماکیاولی و اسپینوزا (م.ا و ما)


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


هیچ کس تا به حال معلوم نداشته که یک بدن قادر به انجام دادن چه کارهایی است
اسپینوزا، اخلاق، بخش سوم
" Etenim quid corpus possit, nemo hucusque determinavit"
@Foad_HB1981
https://instagram.com/foad.habibi
Https://instagram.com/msandus_ir

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


"نیچه و فلسفه" دلوز تفسیر بی‌نظیری از نیچه است. این کتابی است که بیش از هر کتابی جهت‌گیری اخلاقی-سیاسی دهه 60 را روشن می‌کند. اینجا اسپینوزا و نیچه بیش از هر زمان پیوند بنیادین خود را آشکار می‌سازند تا در نهایت (نه فقط با برگسون) که با مارکس پیوند بخورند. کتاب آماج حمله را در نبردی استراتژیک علیه اَشکال فرودست مبارزه و فلسفیدن و اندیشیدن مشخص می‌کند. آنتاگونیسمی حقیقی. اما دلوز اینجا باید در برابر تاریخی می‌ایستاد که زیر سلطه‌ی هگلیانیسم، هیچ تصوری از این نداشت که مبارزه می‌تواند از منفیت، سلب، کینه‌توزی یا بازیافت دیالکتیکی هویت‌ها بگسلد. این مبارزه‌ای بود علیه شکلی از مبارزه، شکلی منسوخ، اندوهبار. دلوز به شکل بی‌نظیر و نافذی این دو شکل زیستن-اندیشیدن را در قالب دو فرمول در برابر هم نهاد: ایجابیت امر سلبی [که توهم دیالکتیسین بود] یا سلبیّت امر ایجابی [که دستاورد اندیشه‌ی نیچه‌ای-اسپینوزایی بود]. دلوز نه تنها بار دیگر بر یکپارچگی هستی در سرهم‌بندی‌های مختلف آن تأکید می‌کرد تا مبارزه را از چنبره‌ی تنگ طبقه، دولت، هویت رها کند، تا مبارزه را تا سرحد ممکن در سراسر بافت انتولوژیکی-مادی هستی داخل سازد و با آن پیوند بزند، بلکه با فرمول «سلبیّت امر ایجابی» نشان داد که مبارزه چیزی جز زیستن نیست. مبارزه هر آن چیزی است که شادی را بازتولید می‌کند. آنچه باید با آن جنگید پیش از هر چیز منفیّت، اندوه، کینه‌توزی و انتقام است. شما برای مبارزه نیازی به بازتولید نفرت ندارید. بازتولید نفرت، بازتولید منفیت، تاکید بر کثافت مطلق وضع مستقر، یادآوری هراس و مرگ و بیماری، خود هولناک‌ترین بیماری در سمپتوم‌شناسی نیچه‌ای-اسپینوزایی است. هرگاه در روند مبارزه از نفرت و اندوه آغاز کنیم، این حاکم، آپاراتوس انقیاد، بازقلمروگذاری اندیشه‌ی اندوهبار دولت است که ما را مسخر خود ساخته است. ماشین جنگی سرهم‌بندی ایجابیت‌ها و شادی‌هاست، نافذترین سلاح خود شادی است، خود ایجابیت. یک انقلاب پیش و بیش از هر چیز خود مرگ را باید از پا درآورد، ستایش مرگ، تقدیس اندوه، سلطه‌ی شرارت. درست برخلاف آنچه اندیشه‌ی دیالکتیکی می‌آموزد، منفیّت تنها توان بازتولید خودش را دارد: تکثیر باکتری کینه‌توزی و اندوه. مبارزه تنها در لحظه‌ای می‌بالد که ایجابیت "تفاوت" در ایجابیت "تکرار" آن ضرب شود: تفاوت و تکرار؛ خواست قدرت و بازگشت جاودان. در برابر اندوه و منفیّت فاشیستی، شادی کثرت و ایجابیت است که می‌جنگد. بی‌شک به همین سبب بود که میشل فوکو در درآمد خود بر کتاب "اودیپ-ستیز" به تأسی از فرانسوا دو سل قدیس نوشت: "این کتاب درآمدی است بر زندگی غیرفاشیستی.

از اینستاگرام سروش سیدی
www.instagram.com/soroosh.se


مغالطه‌ی حاکم چیست؟ «ما همواره یا در وضعیت استثنایی و اضطراری هستیم یا در شُرُف واردشدن به آن». تصور گناهکاری مردم، سرشت تلخ بشر، اخلاقیاتی-سازی اندوهبار همه‌ی کنش‌های فردی و جمعی چیزی جز دانش اخلاقیاتی-مهندسی‌ای نیست که گفتار دولتی به محض رویت پرهیب خطری همچون یک اپیدمی بدان متوسل می‌شود. فریب نباید خورد. هر تحلیل "فلسفی-نظری‌ای" که از ترس آغاز می‌کند، از این دستاویز انقیاد و بردگی، همدست گفتار حاکم است. جداکردن تکنیک‌های حکمرانی از فرایندهای زیستی و قائل‌شدن به ساحت متعالی برای نظریه، فلسفه و اندیشه که منزه از بدن است، همدست سرکوب و انقیاد است.
آیا وضعیت‌های ترسناکی چون اپیدمی مرگبار قریب‌الوقوع از قضا مجالی برای ورود به نوعی «فضای خفه» (cramped space) نیستند که در آن هر کنشی توان بدل‌شدن به کنشی جمعی و تأسیسی را داشته باشد؟ آیا واکنش نسبت به ترسی که گفتار حاکمانه تولید می‌کند، شادی بی‌حد زندگی اشتراکی نیست؟ بی‌شک نقد اخلاقیاتی رفتار "مردم بی‌اخلاقی که در این وضعیت اپیدمی به فکر گران‌فروشی ماسک و ... هستند" و متهم‌کردن آنها و تحلیل رفتار آنها از منظری شخصی، فردگرا، اخلاقیاتی و منفی، بازتولید این منفیت محض نیست؟ بی‌شک دیالکتیک چیزی جز این نیست: بازتولید منفیت در قبال منفیتی که از جایی در زندگی می‌خلد؛ تمنّای مجازات و حاکم‌شدن وضعیت اضطراری و کنترلی حداکثری به واسطه‌ی آنکه حالا خطر از همه‌سو ما را تهدید می‌کند، یا خرسندشدن به متهم‌کردن حاکمی که در کنترل وضعیت از خود بی‌کفایتی نشان می‌دهد، هل‌دادن تمام عواطف جمعی است به جانب پذیرش فاشیستی ترس، گریز، اتمیزه‌شدن: تمنّای شیوع و انتشار بی‌اعتمادی در کنار شیوع ویروس. ویروس مرگ‌بار در پس چهره‌ی رعب‌انگیز خود از قضا امکان اشتراکی‌شدن، کمک متقابل، همزیستی و "عشق" را تکثیر و ممکن می‌کند. بی‌شک عواطف، به گفته‌ی اسپینوزا، می‌توانند منقادکننده و منفی باشند، اما اگر اسپینوزا می‌نویسد "ترس آن بیخی است که خرافات از آن برمی‌جوشد، می‌پاید و تغذیه می‌شود"، تنها یک مقصود دارد: ترس تنها در همزیستی اشتراکی قدرت برسازنده و تأسیسی انبوه خلق است که شکست می‌خورد. ترس را نه با تکرار مکرّر منفیّت مندرج در ذات بشر و افسوس‌خوردن به حال آن، که با شادی است که می‌توان شکست داد. شادی آنچه همواره قلمروزدایی از هر بدنی و مفهومی را طلب می‌کند. فلسفه درست در همین نقاط است که نشان می‌دهد در جانب سخن حاکم می‌ایستد یا از قدرت بنیانگذار انبوه خلق نیرو می‌گیرد. ؟

از اینستاگرام سروش سیدی

www.instagram.com/soroosh.se




۴- بخش چهارم: پاسخ به نقد و پرسش و پاسخ فایل صوتی نشست آیا فلسفه می تواند رادیکال شود؟

👤سخنرانان:
-فواد حبیبی
-محمدمهدی اردبیلی
-حسام سلامت

تاریخ: ۳ اسفند ۱۳۹۸
مکان: آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📌برای پیگیری اخبار، فایل‌های صوتی و گزارش علمی رویداد‌های فلسفی با کانال تلگرامی ما همراه باشید:
@philovent_logos

@PhilosophicalHalt
@prolegomena

@marzockacademy
@MSandUS


۳- بخش سوم فایل صوتی نشست آیا فلسفه می تواند رادیکال شود؟

👤سخنران:
-حسام سلامت

تاریخ: ۳ اسفند ۱۳۹۸
مکان: آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📌برای پیگیری اخبار، فایل‌های صوتی و گزارش علمی رویداد‌های فلسفی با کانال تلگرامی ما همراه باشید:
@philovent_logos

@PhilosophicalHalt
@prolegomena

@marzockacademy
@MSandUS


۲- بخش دوم فایل صوتی نشست آیا فلسفه می تواند رادیکال شود؟

👤سخنران:
-محمدمهدی اردبیلی

تاریخ: ۳ اسفند ۱۳۹۸
مکان: آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📌برای پیگیری اخبار، فایل‌های صوتی و گزارش علمی رویداد‌های فلسفی با کانال تلگرامی ما همراه باشید:
@philovent_logos

@PhilosophicalHalt
@prolegomena

@marzockacademy
@MSandUS


۱- بخش اول فایل صوتی نشست آیا فلسفه می تواند رادیکال شود؟

👤سخنران:
-فواد حبیبی

تاریخ: ۳ اسفند ۱۳۹۸
مکان: آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📌برای پیگیری اخبار، فایل‌های صوتی و گزارش علمی رویداد‌های فلسفی با کانال تلگرامی ما همراه باشید:
@philovent_logos

@PhilosophicalHalt
@prolegomena

@marzockacademy
@MSandUS


فایل صوتی کامل نشست آیا فلسفه می تواند رادیکال شود؟

👤سخنرانان:
-فواد حبیبی
-محمدمهدی اردبیلی
-حسام سلامت

تاریخ: ۳ اسفند ۱۳۹۸
مکان: آکادمی فلسفه و هنر مارزوک

📌برای پیگیری اخبار، فایل‌های صوتی و گزارش علمی رویداد‌های فلسفی با کانال تلگرامی ما همراه باشید:
@philovent_logos

@PhilosophicalHalt
@prolegomena

@marzockacademy
@MSandUS


"فلسفەی رادیکال، رادیکالیسم فلسفە است؛ فلسفه‌ای کە به ریشه‌ها می‌پردازد، زیرا ریشەی انسان در فلسفیدن و تفکر انتقادی نهفتە است. بدین‌سان، فلسفەی رادیکال از خودِ فلسفه می‌آغازد، از چیستی فلسفە و چراییِ گریزناپذیری رادیکالیسم در آن..."
@MSandUS


اگر دفاعیۀ آنتونیو نگری، در «اسپینوزا و ما»، از خویش را در مقابل اتهام درافتادن به دام الهیات سیاسی وجهۀ نظر قرار دهیم، شالودۀ نیروی بنیادینی را تشخیص خواهیم داد که اسپینوزا را این‌‏گونه واجد قدرت، اهمیت و دلالتی برانداز ساخته است، یعنی فراهم‌سازی بنیان‌های نظری خلل‏‌ناپذیر پیکار با هر گونه‌ای از حاکمیت «یک تن» در پرتو در هم شکستن ستون‌های هر فرمی از تعالی: مونیسم و درون‌‏ماندگارگرایی. و اگر همین خط سیر را ادامه دهیم، پیش از هر چیز به اهمیت متافیزیک وی و بی‌تردید ضرورت مبرم مواجهه با دشوارترین سویه‌های سازۀ فکری اسپینوزا پی می‏‌بریم، زیرا، چنان‏‌که بالیبار می‏‌گوید، چیزی به اسم «فلسفۀ سیاسی» دربارۀ اسپینوزا بی‌‏شک عبارتی است مهمل، تعبیری که در بهترین حالت چیزی بیش از حشوی قبیح نیست؛ فلسفی و متافیزیکی‏‌ترین تزهای اسپینوزا سیاسی است و فهم سیاست وی بهتر از هر جایی از رهگذر خوانش متافیزیک وی حاصل می‌شود. یعنی از همان نخستین عبارات بخش اول اخلاق و بحث از خدا، جوهر، ذات، صفات و ...
«کشف دوبارۀ اسپینوزا، که آن را مدیون ژیل دلوز و الکساندر ماترون هستیم، به ما اجازه می‌دهد «این» جهان را تجربه کنیم، به عبارت دیگر، دقیقاً به ما رخصت می‌دهد تا جهان «پایان ایدئولوژی‌ها» و جهان «پایان تاریخ» را به منزلۀ جهانی تجربه کنیم که باید از نو بنا نهاده شود. این امر بر ما عیان می‌سازد که انسجام و دوام هستی‌شناختی افراد و انبوه خلق به ما رخصت می‌دهد تا مشتاقانه به هرگونه ظهور تکین حیات به مثابۀ عملی ناظر بر مقاومت و آفرینش بنگریم. و حتی اگر فیلسوفان واژۀ «عشق» را دوست نداشته باشند، حتی اگر پست‏‌مدرن‌ها آن را به پژمردگی میل وصل کنند، ما همۀ آن کسانی که "اخلاق" را از نو خوانده‌‏ایم، ما حزب اسپینوزیست‏‌ها، جرئت می‌کنیم، بدون تواضع دروغین، از عشق به منزلۀ قوی‌ترین انفعالات سخن به میان آوریم، انفعالی که وجود مشترک را خلق می‌‏کند و جهان قدرت برساخته را برمی‏‌اندازد.»
آنتونیو نگری، «اسپینوزا و پست‌مدرن‌ها»، در بازیابی مکرر: قدرت اسپینوزا از کجا می‌آید، ص 141
@MSandUS
http://s7.picofile.com/file/8388495800/Ethica.jpg




"بازیابی مکرر: قدرت اسپینوزا از کجا می‌آید؟" مجموعه‌ای است از چهارده جستار به قلم فیلسوفان معاصر در خصوص فلسفۀ باروخ اسپینوزا فیلسوف هلندی سدۀ هفدهم. در این کتاب که ذیل سه بخش (الف) طراحی نقشه‌ها؛ ب) استقرار در موضع مناسب؛ و ج) نیروها) تنظیم شده است نوشته‌هایی از کسانی همچون لویی آلتوسر، ژیل دلوز، آنتونیو نگری، پی‌یر ماشری، الکساندر ماترون، آندره توزل، امیلیا جانکوتی، وارن مونتاگ و هاسانا شارپ گردآوری شده است. این متن‌ها از بحث دربارۀ تاریخچۀ دریافت‌ها از اسپینوزا از زمان درگذشت وی تا سال‌های آغازین سدۀ حاضر شروع می‌شود، و در ادامه به رابطۀ اسپینوزا با ما، زمانۀ حاضر، و آینده می‌رسد، و سرانجام با تمرکز بر اثر گران‌سنگ اسپینوزا، اخلاق، سعی در ارائۀ شرح‌هایی روشنگر از نیروها، تسلیحات و قدرت اسپینوزا در ساحت متافیزیک دارد. به همین دلیل از تزهای بخش نخست اخلاق در باب وجود و قدرت تا مباحث آخرین بخش آن در باب عشق جستارهایی را داریم که می‌تواند یاریگر خوانندۀ علاقه‌مند جهت ورود به دژ ستبر یکی از بزرگترین و دشوارترین آثار فلسفی تاریخ تفکر مدرن باشد.  "بازیابی مکرر: قدرت اسپینوزا از کجا می‌آید؟" می‌تواند مقدمۀ خوب و درخوری برای مجموعه مقالات دومی باشد که ذیل عنوان "بارگذاری مجدد: اسپینوزا ما را به کجا خواهد برد؟" در آیندۀ نزدیک منتشر خواهد شد و بیشتر به آموزه‌ها، پیامدها و تأثیراتی می‌پردازد که فلسفۀ اسپینوزا برای تفکر و عمل در دورۀ معاصر به بار آورده است.

 @MSandUS




لویی آلتوسر در سخنرانی معروف «تنهایی ماکیاولی» سعی می‌کند به‌اختصار به برخی از مهمترین رئوس بداعت و اصالت تفکر ماکیاولی اشاره کند. بی‌تردید یکی از درخشان‌ترین نکات تفسیر آلتوسر از ماکیاولی بحث اوست در خصوص ریشه‌های آغازین و خاستگاه‌های شکل گیری دولت. اگر برای حکم آلتوسر در باب ماکیاولی در مقام بزرگترین فیلسوف جریان زیرزمینی ماتریالیسم مواجهه در پی شواهدی باشیم، بی‌شک در همین سخنرانی، و نکتۀ مزبور، می‌توان به سرنخ‌های مهم و شایان توجهی دست یافت. اگر در مقابل اسطورۀ «مورچه و ملخ» محبوب گفتار لیبرالی، که انباشت را به امری اخلاقیاتی، شخصی، غیر تاریخی و لذا غیر سیاسی بدل می‌کند، باید از «انباشت به اصطلاح اولیه» سخن گفت که سربه‌سر نشان غارت، کشتار و استعمار بر جبین دارد، در برابر اسطوره‌های مختلف ملی که دولت را زادۀ نبوغ افسانه‌ای شاهان و قهرمانان می‌داند، یا حتی قصه‌های فلسفی قراردادگرایی و لزوم دست شستن از «جنگ همه علیه همه» یا مزایای تأمین مالکیت خصوصی در برابر واگذاری حدی از آزادی، ماکیاولی سخن از قسمی «انباشت به اصطلاح اولیۀ سیاسی» می‌کند: این‌که تا چه پایه شالوده‌های دولت‌، به تعبیر نگری، بر سرکوب «قدرت برسازنده»، ربودن نیروی آن، و خشونتی ناب و تمام‌عیار استوار است. فرزانۀ فلورانسی، نه صرفاً در گفتارها یا تواریخ فلورانسی و هنر جنگ، بلکه در شهریار، این متن ملعون و بدنام، نشان می‌دهد که چگونه حتی چزاره بورجای محبوبش، این شهریار جدید اما ناکام، در بنای دولت خویش نه‌فقط در آغاز بلکه همواره دست به دامان این «انباشت به‌اصطلاح اولیۀ سیاسی» می‌شود. اما، به گمانم، آنچه در سخن آلتوسر ناتمام می‌ماند، و لذا تا حدی حق مطلب را در باب ماکیاولی به‌تمامی ادا نمی‌کند، تحدید این بداعت مفهومی به لحظۀ زایش دولت است. «انباشت به‌اصطلاح اولیۀ سیاسی» نه واقعه‌ای در گذشته‌های تأسیس دولت، بلکه فراشدی است مستمر، دائمی و همواره در حال رخ دادن که خود می‌تواند راه را برای خوانش فصل هجدهم شهریار و مفهوم بحث‌برانگیز لزوم درس‌آموزی از خیرون کنتاوروس بگشاید: لزوم حیوان شدن به همان اندازۀ ضرورت انسان بودن، و چگونگی و وقت‌شناسی در به کار گرفتن این دو سرشت مختلف.
@MSandUs

http://Instagram.com/foad.habibi


اسپینوزا و فلسفه dan repost
negri_spinoza.pdf
523.4Kb
اسپینوزا: پنج دلیل برای معاصربودنش
@Spaph
آنتونیو نگری
ترجمه‌: مینا ریاضی
منتشر شده در سایت عصب‌سنج


اسپینوزا و فلسفه dan repost
کتاب «نابهنجاری وحشی» منتشر شد.


اسپینوزا و فلسفه dan repost
مقدمه‌ی_مترجم_کتاب_«نابهنجاری_وحشی».pdf
3.6Mb
@SpAPh
آنتونیو نگری در "نابهنجاری وحشی"، به قول الکساندر ماترون، نخستین اقدام برای حرکت به ورای تحلیل متنی آثار اسپینوزا و مد نظر قرار دادن اوضاع و احوال تاریخی و مادی نوشته‌‏های فلسفی اسپینوزا را رقم می‌زند. به نظر نگری، اسپینوزای اولیه تنشی را مابین قسمی نوافلاطون‏گرایی، که تجلی فلسفی ایدئولوژی بازار بود، و ماتریالیسمی در شرف تکوین درمعرض دید قرار می‏‌دهد. نوافلاطون‏گرایی وی بر تقدم وحدت بر کثرت، امر واحد بر امر بسیار، و امر همسان بر امر متفاوت تأکید می‏‌گذاشت. وانگهی، وحدت، امر واحد، و امر همسان جملگی پیامد قسمی وساطت بود که بر کثرت و تفاوت چیره می‌‏شود. یک چنین ایدئالیسمی حتی در دو بخش نخست "اخلاق" ادامه می‌‏یابد، و آن‏ چیزی را ایجاد می‌‏کند که نگری نخستین بنیان فلسفی تفکر اسپینوزا می‏‌خواند. این تنش‌‏های فلسفی سرانجام راه‌‏حل‎شان را در ماتریالیسم اسپینوزای بالغ (بخش‌‏های سوم تا پنجم "اخلاق" به همراه "رسالۀ سیاسی" ناتمام وی) می‌‏یابد، قسمی ماتریالیسم سطوح و تکینگی‌‏ها بدون وساطت یا تعالی و نظریه‌‏ای سیاسی دربارۀ قدرت مؤسس انبوه خلق.

وارن مونتاگ، پیشگفتار ترجمەی اسپینوزا و سیاست، اثر اتی‌ین بالیبار


⁦🖋️⁩ پرسش و پاسخ نشست نقد و بررسی فیلم «راه».
@MSandUs


«ضدیت فاشیسم با زندگی»
🔸 جمال محمدی.
@MSandUs


«ترکیه در کدام راه؛ جمهوریت یا برهوت؟»
🔸 فؤاد حبیبی
@MSandUs

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

748

obunachilar
Kanal statistikasi