اگر دنیای دیگری بود میخواستم یکبار به تنهایی کنار ساحل زندگی کردن را تجربه کنم.
آنگاه که صبحگاه کنار بالکن نشینی و بخار فنجانِ قهوه و موج های ساحل را تماشا کنی.
ضبط صوت همیشه روشن است و تو همواره داستانت را نویسی. حتی هنگامه ای که فانوس های دریایی روشن شده اند و ماه در آسمان نیمه شب حکمران است و کلبه ی تو، با تک چراغ کوچک ات روشن است!
و هر غروب همراه با رقص موج ها کنار ساحل با پاهانی برهنه ویولن نوازی و گاه به رقص درآیی...
آنگاه که صبحگاه کنار بالکن نشینی و بخار فنجانِ قهوه و موج های ساحل را تماشا کنی.
ضبط صوت همیشه روشن است و تو همواره داستانت را نویسی. حتی هنگامه ای که فانوس های دریایی روشن شده اند و ماه در آسمان نیمه شب حکمران است و کلبه ی تو، با تک چراغ کوچک ات روشن است!
و هر غروب همراه با رقص موج ها کنار ساحل با پاهانی برهنه ویولن نوازی و گاه به رقص درآیی...