جنگبه میز صبحانه رسیده است
سربازها
سوار ِ قطار بخار
از فنجان بالا می روند
جنگ
به میز صبحانه رسیده است
چاقوها نقش خود را بازی می کنند
چای نقش خود را
و فنجان خالی ارتشی ست
که شهر به شهر جلو می رود
مهم نیست
قند در دل چه کسی آب می شود
مهم نیست
خانه چه کسی خراب ...
زن
با دستمال سفیدی در دست
رادیو را خاموش می کند
تُف می کند به جنگ
و میز را برق می اندازد .
#ساجد_فضل_زاده
📘سَرزمینِ سَنگ پُشت ها/ص ۳۶
▶️118
سربازها
سوار ِ قطار بخار
از فنجان بالا می روند
جنگ
به میز صبحانه رسیده است
چاقوها نقش خود را بازی می کنند
چای نقش خود را
و فنجان خالی ارتشی ست
که شهر به شهر جلو می رود
مهم نیست
قند در دل چه کسی آب می شود
مهم نیست
خانه چه کسی خراب ...
زن
با دستمال سفیدی در دست
رادیو را خاموش می کند
تُف می کند به جنگ
و میز را برق می اندازد .
#ساجد_فضل_زاده
📘سَرزمینِ سَنگ پُشت ها/ص ۳۶
▶️118