Nafez

عجولانه تصمیم نگیریم!
نذاریم یه مشت آدم ک بالا یا بیرون از این گود نشستن برا ما تصمیمی بگیرن، نه رییس جمهور نه رهبر نه اون طرفی ک بیرون از مرز ها نشسته از این تظاهرات هیچ ضرری نمیبینن فقط مردم،مردم این وسط کشته میشن عینه 88 ندا هایی بیشتری بیرون میاد
مواظب باشید و یکم با فکر عمل کنید مهم نیست که حکومت عوض بشه یا نه مهم اینه اگه آدم ها همین آدم ها باشن فکر ها همین فکر ها باشه حتی اگه حکومت دیگه ای بیاد رو کار به یک طریق دیگه ازمون حمالی میکشه!
@nafezrap

دمتگرمه تو پسر
گوش بدید کاره خوبی شده ❤️💪

قبل از خواب این دو تا اینسترومنتال رو گوش بدید،خیلی جوابه ❤️

کاری جز تسلیت گفتن از دستم بر نمیاد و خجالت میکشم #تسلیت 🖤

ممنون از همه دوستانی ک
حمایت کردن از این اثر🙏
این اثر اولین کاره رسمی بنده هستش و اگر انتقادی، پیشنهادی، حرفی دارید از طریقه دایرکت اینستاگرام یا ایدی شخصی تلگرام در میان بذارید❤️

[قسمت اول]
.

پِچ پِچه پیچای های پیاپی راه
لرزش لذته لخته لایه ها
آدم های زیاد تو همین راه گم
گُنگ شدم از گوهره ی راه
دسته دسته آدم دیدم
رد شدن از یک تا هفت تا رو میگم
ک چجور بودن تو دیدم
من هر چی دیدم
با جوهره ام تو ذهنم میگم
پــــس.
دسته 1: یکه هایی یکه سوار
یار داشتن اما تو باد رفته به یاد
یک دسته، یکنواخت،یک دنده
حرف میزدن یک ریز یاوه هایی یوغه هیز
یورش به مغزشون،یغما بود نطفه شون،عقیم بودن یخ بسته بود اشکاشون
دسته 2: دزد هایی دو به شک
دلال هایی محبت دل خوش از این ک خوش میشه حالشون
دقلک هایی دفع شده از دکان پادشاه
دَله های دندون گرد دنبال حالشان
دسته 3:ساقی هایی ساده لوح
ساکنه شهره سایه
سر آغازه جنگ نو
سنتی سردرگم به سمت مسلخ
صورته صامته سیاهی صنعت
با سبزه و علف میدادن حرکت
به دسته هایی دیگه سلیطه ی سرمست
صفیره صحنه ی بردگی ساحت
سکوته صنفه ادمایی سست صفت
مطیع صیغه ی اربابه سِمت
دسته 4: چاره هارو میبستن
چاپ میکردن، چاله میکندن
جهت میدادن چپ
ولی خودشون راست میرفتن
مجری بودن چندش بود چهره شون
چهار پان چون یکنواخته چرخشون
جاهل،چاپلوس،چرنده چاره شون
.
[بریج]
راه باریکه،رژه برای دسته، شیاره مدیرت رو کله ی برده، اتمامه تاریکی در حده حرفه
.
[بخش دوم]
دسته 5:پاچه خوار دسته بعد،پاسبانه اجرایی دسته قبل
پتیاره هایی پتی پخمه
میکردن
با تبلیغاشون خدشه، وارد، به عقاید برده
پررو
به بهانه پرستاری میزدن لطمه
دسته 6: شهوت مدیرت، شاگرد هایی شیطان
شبکه عجیب از شامه ی سگ ها
شرافتشون میسوخت تو شرارت شراره
شرم به شرفشون
تو اون دسته آدم شریفی جا نداره
دسته7:کیا بودن همت های داستان
هم سنگ با سرچشمه
حافظه خدایی حذف شده ی داستان
حقیقت حیات رو میدونن
حصاره هنجار رو با حنجره میشکنن
حاضرن حس کنن حریق رو بَدن
ولی هیچوقت تن به بردگی نَدن

آنکس ک بداند و بداند ک بداند....
آنکس ک بداند و نداند ک بداند.....
آنکس ک نداند و بداند ک نداند.....
آنکس ک نداند و نداند ک نداند.....
آنکس ک نداند و نخواهد ک بداند......
چن دسته شدن؟