🔶جکسازی و اثرات متنوع آن بر جامعهی ما🔶
در ادبیات ما بذلهگویی و استفاده از کنایه و طنز قدمتی به درازای تاریخمان دارد. استفاده از عباراتی که معنایی عمیق و گاهی تلخ و گزنده را در قالبی دلچسب ارائه میدهند. در اغلب نوشتههای بزرگان ما طنزی ملایم جاریاست.
اما بهجز ادیبان بزرگی نظیر عبید زاکانی, نسیم شمال و در دورهی ما کیومرث صابری و ... عامهی مردم نیز بهصورت روزمره در حال استفاده و تولید این متون طنز، بذله، لطیفه،جک و ... هستند.
در دربار سلاطین نیز تلخک جایگاه تعریفشده و ثابتی داشت که در ظاهر برای خنداندنِ پادشاه و اطرافیانش، اما در واقع جزء معدود کانالهای ارتباطی مردم و سلطان بود.
اما در زمانهی ما با گسترش شبکههای اجتماعی، ابزار لازم برای مشارکت همگان در تولید و پخشِ متون طنز، جک و لطیفه فراهم شده است. این موضوع فینفسه امر خوشایندیاست. اینکه مردمِ بدون میکروفن، این فرصت را یافتهاند که حرفهای دلشان را ولو در قالب یک جک، فریاد بزنند؛ بسیار مایهی مسرت است. گاهی خنجری که از غلاف ظنز خارج میشود؛ بسیار برندهتر از دهها سخنرانیاست.
اما متاسفانه گاهی افراط در این زمینه مرزهای اخلاقی را نیز درنوردیده و پا در مسیری بیراهه میگذارد. تلخی این امر در موضوعات مختلف به کاممان نشسته است؛ به طور مثال، سوژه قرار دادن نوجوانانی که توسط ماموران فرودگاه سعودی مورد تجاوز قرار گرفتند و یا جکهایی که احساسات قومیت خاصی را جریحهدار میکنند؛ از این دستهاند. (هرچند این امر گاهی معنادار بوده و قومیتهایی را هدف قرار میدهد که در حلقهی مناسبات قدرت فعالند؛ مثلا در مورد کردها یا بلوچها، جک قومیتی ساخته نمیشود؛ چون همیشه در حاشیه بودهاند نه متن ).
از مطالب طنز و فکاهی غیراخلاقی و گاهی آسیبزننده به انسجام ملی که بگذریم؛ این سوال مطرح است که آیا تمام نتایجِ تولید و استفادهی این حجم از متونِ طنز، جک، لطیفه و ...آن هم برای هر موضوعی، مفید است یا مضراتی هم دارد؟
آنچه از واقعیت این امر در جامعهی ما میتوان مشاهده کرد؛ آن است که فروکاستن هر موضوع جدی به چند جک و لطیفه، عکسالعمل عامهی مردم را به حداقلها کاهش میدهد. این موضوع در واقع به کام حاکمان است تا مردم. این امر باعث مزمن شدن دردهای جامعه و گاهی بحرانی شدن امور و به مرز انفجار رسیدن و نه مداوای مرضهای اجتماعی میشود. گاهی لازم است مردم به خیابان بیایند و خواستههایشان را فریاد بزنند تا اینکه در کنج خانه با لبخند تلخی در قالب خواندن جکی، از کنار مسائلشان بگذرند.
کاش بهجای ساختن اینهمه جک و طنز گاهی در فضای مجازی برای خواستههای بهحقمان کمپین راه میانداختیم و گاهی با فراخوان عمومِ دردمندان به حضور واقعی و تا حد امکان با استفاده از همین قوانین ناقص موجود، احقاق حق میکردیم.
دوصد گفته چون نیم کردار نیست
علیرضا احمدپور خرّمی
@naghdefarhangi
در ادبیات ما بذلهگویی و استفاده از کنایه و طنز قدمتی به درازای تاریخمان دارد. استفاده از عباراتی که معنایی عمیق و گاهی تلخ و گزنده را در قالبی دلچسب ارائه میدهند. در اغلب نوشتههای بزرگان ما طنزی ملایم جاریاست.
اما بهجز ادیبان بزرگی نظیر عبید زاکانی, نسیم شمال و در دورهی ما کیومرث صابری و ... عامهی مردم نیز بهصورت روزمره در حال استفاده و تولید این متون طنز، بذله، لطیفه،جک و ... هستند.
در دربار سلاطین نیز تلخک جایگاه تعریفشده و ثابتی داشت که در ظاهر برای خنداندنِ پادشاه و اطرافیانش، اما در واقع جزء معدود کانالهای ارتباطی مردم و سلطان بود.
اما در زمانهی ما با گسترش شبکههای اجتماعی، ابزار لازم برای مشارکت همگان در تولید و پخشِ متون طنز، جک و لطیفه فراهم شده است. این موضوع فینفسه امر خوشایندیاست. اینکه مردمِ بدون میکروفن، این فرصت را یافتهاند که حرفهای دلشان را ولو در قالب یک جک، فریاد بزنند؛ بسیار مایهی مسرت است. گاهی خنجری که از غلاف ظنز خارج میشود؛ بسیار برندهتر از دهها سخنرانیاست.
اما متاسفانه گاهی افراط در این زمینه مرزهای اخلاقی را نیز درنوردیده و پا در مسیری بیراهه میگذارد. تلخی این امر در موضوعات مختلف به کاممان نشسته است؛ به طور مثال، سوژه قرار دادن نوجوانانی که توسط ماموران فرودگاه سعودی مورد تجاوز قرار گرفتند و یا جکهایی که احساسات قومیت خاصی را جریحهدار میکنند؛ از این دستهاند. (هرچند این امر گاهی معنادار بوده و قومیتهایی را هدف قرار میدهد که در حلقهی مناسبات قدرت فعالند؛ مثلا در مورد کردها یا بلوچها، جک قومیتی ساخته نمیشود؛ چون همیشه در حاشیه بودهاند نه متن ).
از مطالب طنز و فکاهی غیراخلاقی و گاهی آسیبزننده به انسجام ملی که بگذریم؛ این سوال مطرح است که آیا تمام نتایجِ تولید و استفادهی این حجم از متونِ طنز، جک، لطیفه و ...آن هم برای هر موضوعی، مفید است یا مضراتی هم دارد؟
آنچه از واقعیت این امر در جامعهی ما میتوان مشاهده کرد؛ آن است که فروکاستن هر موضوع جدی به چند جک و لطیفه، عکسالعمل عامهی مردم را به حداقلها کاهش میدهد. این موضوع در واقع به کام حاکمان است تا مردم. این امر باعث مزمن شدن دردهای جامعه و گاهی بحرانی شدن امور و به مرز انفجار رسیدن و نه مداوای مرضهای اجتماعی میشود. گاهی لازم است مردم به خیابان بیایند و خواستههایشان را فریاد بزنند تا اینکه در کنج خانه با لبخند تلخی در قالب خواندن جکی، از کنار مسائلشان بگذرند.
کاش بهجای ساختن اینهمه جک و طنز گاهی در فضای مجازی برای خواستههای بهحقمان کمپین راه میانداختیم و گاهی با فراخوان عمومِ دردمندان به حضور واقعی و تا حد امکان با استفاده از همین قوانین ناقص موجود، احقاق حق میکردیم.
دوصد گفته چون نیم کردار نیست
علیرضا احمدپور خرّمی
@naghdefarhangi