#روحانیون_مدرن
🔹روحانیون اغلب به عنوان قشر سنتی در جامعهی ما شناخته میشوند. آنها در بسیاری از موارد در برابر پدیدههای مدرن مقاومت کرده و سپس با گذر زمان به آن تن دادهاند. نهاد روحانیت با پشتوانهی ایدئولوژیکی، بازیگرِ نقشِ محکمترین سد سنت در برابر مدرنیته، طی دو قرن اخیرِ تاریخ کشور ما بوده است. از مخالفت با مالیات تا حق رای زنان، تلگراف تا تلگرام، ماهواره تا موسیقی و...
اما هر بار بالاخره کوتاه آمدهاند و به مرور خود از استفاده کنندگان آن مورد و یا مدافعان آن پدیده تبدیل شدهاند.
🔹اما این اواخر نهاد مذبور به صورت ماهوی و تخلیه از درون، تن به مدرنیزاسیون داده است.
بهطور مثال، برخلاف سابق، پذیرفتن داوطلبین طلبگی بهوسیلهی آزمون، اِعمال شرط سنی برای متقاضیان ورود به حوزه، ارائهی دروس بهصورت واحدی، برگزاری آزمون با مراقب و شرط کسب نمره و همچنین معادلسازی مدارک حوزه با دانشگاه، عملا این نهاد سنتی را در قالبی مدرن بازآفرینی میکند. حوزه آرام آرام تبدیل به یک دانشگاه مذهبی میشود که شکل ادارهی آن غربی و مدرن است. تغییر قالب به نظر نگارنده به مرور تغییر محتوا را نیز در پی خواهد داشت.
🔹اما حوزه از جنبهی دیگری نیز در حال استحاله از درون است و آن جنبهی اقتصادیاست. حوزه سابقا هزینههای خود را از طریق وجوهات شرعی تامین میکرد اما امروزه این نهاد از جملهی مهمترین مواجب بگیران دولت است. این وابستگی بهطور ذاتی روحانیت را از آنچه بوده دور کرده و دورتر نیز خواهد کرد.(مراجعه شود به مطلبی با عنوان "روحانیت حکومتی" در همین کانال)
🔹اما تغییر ریشهایِ دیگر نهاد روحانیت در غلبهی ایدئولوژی نظام سرمایهداری بر آن است. جدیدا برگزاری نماز جماعت در ادارات و مدارس حالتی اجباری پیدا کرده است. امام جماعتی را میشناسم که نماز ظهر و عصر را در چندین اداره برگزار میکند و از هر کدام مبلغی دریافت میکند. بسیاری نیز به صورت دائم استخدام ادارات شدهاند. تلاش برای استخدام و دریافت حقوق ماهیانه به صورت رسمی در اولویت کاری بسیاریست و این جدای از آنهاییاست که رسما وارد دنیای تجارت حتی در سطح بینالمللی شدهاند و لباس روحانیت را گذرنامهی عبور از هر دروازهای قرار دادهاند. بعضی نیز با شرکت در مراسمهای مذهبی درآمد خوبی دارند. یک روحانی سال ۱۳٨۰ برای دههی محرم بیش از یک میلیون و برای هر سخنرانی در اماکن دیگر یکصد هزار تومان، در شهر کوچک ما دریافت کرد. در آن سال حقوق ماهیانهی من کمتر از یکصدوپنجاههزار تومان بود.
🔹اما مورد بعدی شکل حضور و میزان حضور روحانیون در بطن اجتماعاست. در محلهی ما هفت مسجد وجود دارد که بهجز یکی، بقیه تنها در دههی محرم و ماه رمضان دارای روحانی هستند و در مابقی روزهای سال یا نماز جماعتی در آنها برگزار نمیشود و یا به امامت فردی غیر معمم، مردم نماز میگزارند. معمولا در ماههای محرم و رمضان مقرری مشخصی از سوی سازمان تبلیغات و هیات امنای مسجد پرداخت میشود و در مابقی سال حضور در این مساجد صرفهی اقتصادی ندارد. این علیرغم وجود و فعالیتِ دو حوزهی علمیهی برادران و خواهران در شهر ماست.
🔹به واسطهی اغلب دلایل فوق و شماری دلایل متقن دیگر میتوان استنتاج کرد که اقتصاد دین بر خود دین در حال غلبه است. این بدان معناست که نهاد روحانیت در مسیر مدرنیزاسیون کمکم مغلوب تفکر سرمایهداری نیز شده و به صورت ماهوی در حال استحاله است.
علیرضا احمدپور خرّمی
@naghdefarhangi
🔹روحانیون اغلب به عنوان قشر سنتی در جامعهی ما شناخته میشوند. آنها در بسیاری از موارد در برابر پدیدههای مدرن مقاومت کرده و سپس با گذر زمان به آن تن دادهاند. نهاد روحانیت با پشتوانهی ایدئولوژیکی، بازیگرِ نقشِ محکمترین سد سنت در برابر مدرنیته، طی دو قرن اخیرِ تاریخ کشور ما بوده است. از مخالفت با مالیات تا حق رای زنان، تلگراف تا تلگرام، ماهواره تا موسیقی و...
اما هر بار بالاخره کوتاه آمدهاند و به مرور خود از استفاده کنندگان آن مورد و یا مدافعان آن پدیده تبدیل شدهاند.
🔹اما این اواخر نهاد مذبور به صورت ماهوی و تخلیه از درون، تن به مدرنیزاسیون داده است.
بهطور مثال، برخلاف سابق، پذیرفتن داوطلبین طلبگی بهوسیلهی آزمون، اِعمال شرط سنی برای متقاضیان ورود به حوزه، ارائهی دروس بهصورت واحدی، برگزاری آزمون با مراقب و شرط کسب نمره و همچنین معادلسازی مدارک حوزه با دانشگاه، عملا این نهاد سنتی را در قالبی مدرن بازآفرینی میکند. حوزه آرام آرام تبدیل به یک دانشگاه مذهبی میشود که شکل ادارهی آن غربی و مدرن است. تغییر قالب به نظر نگارنده به مرور تغییر محتوا را نیز در پی خواهد داشت.
🔹اما حوزه از جنبهی دیگری نیز در حال استحاله از درون است و آن جنبهی اقتصادیاست. حوزه سابقا هزینههای خود را از طریق وجوهات شرعی تامین میکرد اما امروزه این نهاد از جملهی مهمترین مواجب بگیران دولت است. این وابستگی بهطور ذاتی روحانیت را از آنچه بوده دور کرده و دورتر نیز خواهد کرد.(مراجعه شود به مطلبی با عنوان "روحانیت حکومتی" در همین کانال)
🔹اما تغییر ریشهایِ دیگر نهاد روحانیت در غلبهی ایدئولوژی نظام سرمایهداری بر آن است. جدیدا برگزاری نماز جماعت در ادارات و مدارس حالتی اجباری پیدا کرده است. امام جماعتی را میشناسم که نماز ظهر و عصر را در چندین اداره برگزار میکند و از هر کدام مبلغی دریافت میکند. بسیاری نیز به صورت دائم استخدام ادارات شدهاند. تلاش برای استخدام و دریافت حقوق ماهیانه به صورت رسمی در اولویت کاری بسیاریست و این جدای از آنهاییاست که رسما وارد دنیای تجارت حتی در سطح بینالمللی شدهاند و لباس روحانیت را گذرنامهی عبور از هر دروازهای قرار دادهاند. بعضی نیز با شرکت در مراسمهای مذهبی درآمد خوبی دارند. یک روحانی سال ۱۳٨۰ برای دههی محرم بیش از یک میلیون و برای هر سخنرانی در اماکن دیگر یکصد هزار تومان، در شهر کوچک ما دریافت کرد. در آن سال حقوق ماهیانهی من کمتر از یکصدوپنجاههزار تومان بود.
🔹اما مورد بعدی شکل حضور و میزان حضور روحانیون در بطن اجتماعاست. در محلهی ما هفت مسجد وجود دارد که بهجز یکی، بقیه تنها در دههی محرم و ماه رمضان دارای روحانی هستند و در مابقی روزهای سال یا نماز جماعتی در آنها برگزار نمیشود و یا به امامت فردی غیر معمم، مردم نماز میگزارند. معمولا در ماههای محرم و رمضان مقرری مشخصی از سوی سازمان تبلیغات و هیات امنای مسجد پرداخت میشود و در مابقی سال حضور در این مساجد صرفهی اقتصادی ندارد. این علیرغم وجود و فعالیتِ دو حوزهی علمیهی برادران و خواهران در شهر ماست.
🔹به واسطهی اغلب دلایل فوق و شماری دلایل متقن دیگر میتوان استنتاج کرد که اقتصاد دین بر خود دین در حال غلبه است. این بدان معناست که نهاد روحانیت در مسیر مدرنیزاسیون کمکم مغلوب تفکر سرمایهداری نیز شده و به صورت ماهوی در حال استحاله است.
علیرضا احمدپور خرّمی
@naghdefarhangi