نامهِ باستان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


که گردون نگردد به جز بر بهی
به ما بازگردد کلاه مهی
در راستای بررسی
تحلیلی اساطیر ایران و
خوانش گروهی شاهنامه

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


شاهنامه
شماره ۱۶
آرش کمانگیر
@namebastan


شاهنامه
دکتر محمدجعفر محجوب

شماره ۱۶
آرش کمانگیر
@namebastan




هر صبح با گات ها
(یا گاهان،سروده های زرتشت)

با صدای استاد مزینانی گرامی

#گاهان

@namebastan


لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#ادبیات
#شاهنامه_فردوسی

بی‌شک تعجب خواهید کرد و شگفت‌زده خواهید شد...

شاهنامه فردوسی از زبان

فرانسیس فورد کاپولا

فیلم ساز و خالق پدرخوانده

انتشار کتاب صوتی شاهنامه به زبان انگلیسی و با مقدمه کاپولا

از سخنان کاپولا در مورد شاهنامه شگفت زده خواهید شد و افسوس خواهید خورد که چرا هنوز شاهنامه فردوسی را نخوانده اید.

همراه با زیرنویس_فارسی...
@namebastan


گوشه هایی از تاریخ (کاظم مزینانی) dan repost
شبی یک سرگذشت امشب
تمدن باستانی جیرفت
دربین تاریخ نگاران همیشه این موضوع مطرح بوده که نخستین تمدن بشر بیشتر درچه مکان‌هایی صورت گرفته، تقریبا همگان به این نتیجه رسیدند که بین النهرين قدیمی ترین هسته شکل گرفته تاریخ وتمدن است این فرضیه تا چند سال قبل بصورت یک نظر قطعی وقابل قبول پزیرفته شده بود که تمدن سومر قدیمی ترین تمدن بشر میباشد ، تااینکه چند سال قبل بر اثر یک اتفاق کوچک وکشف تعدادی اشياء در حاشیه هلیل رود جیرفت واقع در استان کرمان کار شناسان به تمدنی دست یافتند که قدیمی تر از تمدن سومر بود کشف زیگورات (معابد پله ای) وچند کتیبه واشیاء سنگی وظریف توجه باستان شناسان جهان را جلب کرد ، چنین بنظر میرسد هنگامیکه تمدن سومری درحال شکل گیری بود درمرکز ایران حاشیه هلیل رود تمدن جیرفت دراوج بوده ، محققین با بررسی کتیبه های سومر دانستند نام این تمدن باستانی( اِرت) بوده است.
دریکی از کتیبه هایی که در اوائل هزاره دوم پیش از میلاد به خط میخی سومری روی یک لوح سفالی نگاشته شده چنین آمده است.
روزی (انمرکار)پادشاه اوروک ، بافرستادن نماینده ای به سرزمین شرق ازحاکم( اِرت) خواست تا هنرمند وسنگهای گرانبها را برای ساخت معبد به اروک بفرستد ، حاکم اِرت درازای فرستادن سنگها تقاضای غّله‌ کرد(انمرکا) غله فرستاد ولی حاکم ارت از فرستادن سنگها خود داری کرد ، چند سال بعد انمرکار دوباده تقاضا قبلی راتکرار کرد ، عاقبت دوپادشاه به توافق رسیدند حاکم‌ ارت سنگها وهنرمندان را به سومرفرستاد ، متن این کتيبه هابیانگر آن است که حدود پنج هزار سال پیش ، میان بازرگانان ارت وبین النهرین ارتباط پیوسته ای وجود داشته واز آنطرف تا شهر (موهنجرادارو) درپاکستان امروزی دادوستد ادامه داشته و هنرمندان آنروز (ارت) درساخت کاخ ومعابد به سومری هاکمک کرده اند*
کاظم مزینانی تاجستاری دیگربدرود *
@goshetarikh


📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار پنج، آفرینش
(بخش چهار)


🔵اهورامزدا اندیشه‌ای اندیشنده و جهان اندیشه‌ای اندیشیده است. اندیشیدن اهورامزدا، شدن جهان است. جهان از سویی اندیشه پیکرمند (ملموس) و از سوی دیگر، زمان پیکرمند است. زمان از گردش افلاک پیدا می‌شود، یعنی در حقیقت از حرکت مکان بوجود می‌‌آید. وجود افلاک اندیشه زمان را با خود دارد. اما جهان چگونه اندیشیده شد؟ آفرینش به چه ترتیبی انجام گرفت؟ گیتی چگونه هستی یافت؟ سلسله مراتب یا «پایگان» آن چه بود؟

🔸 «اهورامزدا آفرینش را اندیشید و تن خویش را نیکو بکرد.» پس اندیشه زاینده تن اهورامزدا و سرچشمه و خاستگاه جهانی است که در آنیم. به عبارت دیگر جهان، اندیشه بیرونی‌شده و پیکرمند خداست.
در این اندیشه همچنین (مانند زمان بی‌کران) تصوری از مکان ( تن) بی‌کران را می‌توان دریافت که هرمزد خود در آن است. آدمی و آفریدگان نیک، در نهایت از تن خدا بردمیده‌اند، اما به مراتب و درجات: نخست از روشنی «راست‌‌‌‌‌‌گویی» یا اشه پدیدار می‌شود و آنگاه از راستی روشنی بی‌کران و از آن تن بی‌کران. همه آفریدگان از تن بی‌کران بوجود آمده‌اند و این سیری است از مینو به گیتی، از جان به تن و از اندیشه ناب به صلابت سنگ!

🔸 اوستا نخستین آفریدگان اهورامزدا یعنی امشاسپندان هفت‌گانه را چنین برمی‌شمارد:
۱ـ بهمن (وهومَنَ): اندیشه نیک (مظهر مادی آن: گاو و جانوران سودمند)
۲ـ اردیبهشت ( اشه): داد، سامان جهان (مظهر مادی آن: آتش)
۳ـ شهریور (خشتره): پادشاهی آرمانی و نیرو (مظهر مادی آن: فلز)
۴ـ سپندارمذ: بردباری و بخشندگی (مظهر مادی آن: زمین)
۵ـ خرداد (هئوروَتاتَ):تندرستی (مظهر مادی آن: آب)
۶ـ امرداد (اَمِرتاتَ): بی‌مرگی (مظهر مادی آن: گیاه)
۷ـ اهورامزدا، که خود هفتمین امشاسپند است، حاضر در مینو و در گیتی
در بندهش، اهورامزدا ابتدا آفرینش را در مینو به انجام می‌رساند، سپس از روی الگوی آسمانی، گیتی را می‌آفریند. آفرینش از مینو به گیتی، از آسمان به زمین، از عالم بالا به عالم مادی می‌آید. این آفرینش که سیری است از مجرد به منٌجز، این‌گونه سروده می‌شود:
ـ امشاسپندان هفت‌گانه
ـ ایزدان (مهر، سروش، نریوسنگ...)
ـ فروهرهای‌آسمان و زمین، آب و گیاه، آدمی و ستور
ـ مردمان (کیومرث، جمشید، زرتشت...)

🔸 همچنین در آدمی فره که مانند فروهر گوهری مینوی است، پیش‌تر از تن آفریده می‌شود تا در هم‌دستی با خدا خویشکاری دوجهانی خود را به انجام رساند. نبرد کیهانی فروهرها به یاری اهورامزدا به شکست اهریمن می‌انجامد. بی‌یاری آنها، آفرینش ناتمام می‌ماند. در اینجا نیز گوهر مینوی انسان (فروهر) پیوسته به خداست، به خواست خود و برای یاری به او تن‌پذیر می‌شود، به زمین می‌آید و پس از مرگ تن، باز به وی می‌پیوندد.
همان‌گونه که خدا اندیشه‌ای فعال و آفرینش جهان پیدایش و پدیداری این اندیشه است، انسان بودن نیز در بنیاد و از همان دم نخست به اندیشیدن است. خدا با اندیشیدن، خدا می‌شود و انسان با اندیشیدن، انسان.

#مسکوب
#کلاس_شاهنامه




@namebastan



لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0


📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب

گفتار پنج، آفرینش
(بخش چهار)

#مسکوب
#کلاس_شاهنامه




@namebastan


لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0




⚜منوچهر⚜ ۳۳ ⚜

منوچهر را سال شد بر دو شست

ز گیتی همی بار رفتن ببست

ستاره‌شناسان بر او شدند

همی ز آسمان داستانها زدند

ندیدند روزش کشیدن دراز

ز گیتی همی گشت بایست باز

بدادند زان روز تلخ آگهی

که شد تیره آن تخت شاهنشهی

گه رفتن آمد به دیگر سرای

مگر نزد یزدان به آیدت جای

نگر تا چه باید کنون ساختن

نباید که مرگ آورد تاختن

سخن چون ز داننده بشنید شاه

به رسم دگرگون بیاراست گاه

همه موبدان و ردان را بخواند

همه راز دل پیش ایشان براند

بفرمود تا نوذر آمدش پیش

ورا پندها داد ز اندازه بیش

که این تخت شاهی فسونست و باد

برو جاودان دل نباید نهاد

مرا بر صد و بیست شد سالیان

به رنج و به سختی ببستم میان

بسی شادی و کام دل راندم

به رزم اندرون دشمنان ماندم

به فر فریدون ببستم میان

به پندش مرا سود شد هر زیان

بجستم ز سلم و ز تور سترگ

همان کین ایرج نیای بزرگ

جهان ویژه کردم ز پتیاره‌ها

بس شهر کردم بس باره‌ها

چنانم که گویی ندیدم جهان

شمار گذشته شد اندر نهان

نیرزد همی زندگانیش مرگ

درختی که زهر آورد بار و برگ

ازان پس که بردم بسی درد و رنج

سپردم ترا تخت شاهی و گنج

چنان چون فریدون مرا داده بود

ترا دادم این تاج شاه آزمود

چنان دان که خوردی و بر تو گذشت

به خوشتر زمان بازم بایدت گشت

نشانی که ماند همی از تو باز

برآید برو روزگار دراز

نباید که باشد جز از آفرین

که پاکی نژاد آورد پاک دین

#متن_شاهنامه



@namebastan
✨                                                                                                                                                                                                                              


⚜منوچهر⚜ ۳۲ ⚜

چو آگاهی آمد به سام دلیر

که شد پور دستان همانند شیر

کس اندر جهان کودک نارسید

بدین شیر مردی و گردی ندید

بجنبید مرسام را دل ز جای

به دیدار آن کودک آمدش رای

سپه را به سالار لشکر سپرد

برفت و جهاندیدگان را ببرد

چو مهرش سوی پور دستان کشید

سپه را سوی زاولستان کشید

چو زال آگهی یافت بر بست کوس

ز لشکر زمین گشت چون آبنوس

خود و گرد مهراب کابل خدای

پذیره شدن را نهادند رای

بزد مهره در جام و برخاست غو

برآمد ز هر دو سپه دار و رو

یکی لشکر از کوه تا کوه مرد

زمین قیرگون و هوا لاژورد

خروشیدن تازی اسپان و پیل

همی رفت آواز تا چند میل

یکی ژنده پیلی بیاراستند

برو تخت زرین بپیراستند

نشست از بر تخت زر پور زال

ابا بازوی شیر و با کتف و یال

به سر برش تاج و کمر بر میان

سپر پیش و در دست گرز گران

چو از دور سام یل آمد پدید

سپه بر دو رویه رده برکشید

فرود آمد از باره مهراب و زال

بزرگان که بودند بسیار سال

یکایک نهادند سر بر زمین

ابر سام یل خواندند آفرین

چو گل چهرهٔ سام یل بشکفید

چو بر پیل بر بچهٔ شیر دید

چنان همش بر پیل پیش آورید

نگه کرد و با تاج و تختش بدید

یکی آفرین کرد سام دلیر

که تهما هژبرا بزی شاد دیر

ببوسید رستمش تخت ای شگفت

نیا را یکی نو ستایش گرفت

که ای پهلوان جهان شاد باش

ز شاخ توام من تو بنیاد باش

یکی بنده‌ام نامور سام را

نشایم خور و خواب و آرام را

همی پشت زین خواهم و درع و خود

همی تیر ناوک فرستم درود

به چهر تو ماند همی چهره‌ام

چو آن تو باشد مگر زهره‌ام

وزان پس فرود آمد از پیل مست

سپهدار بگرفت دستش بدست

همی بر سر و چشم او داد بوس

فروماند پیلان و آوای کوس

سوی کاخ ازان پس نهادند روی

همه راه شادان و با گفت‌وگوی

همه کاخها تخت زرین نهاد

نشستند و خوردند و بودند شاد

برآمد برین بر یکی ماهیان

به رنجی نبستند هرگز میان

بخوردند باده به آوای رود

همی گفت هر یک به نوبت سرود

به یک گوشهٔ تخت دستان نشست

دگر گوشه رستمش گرزی به دست

به پیش اندرون سام گیهان گشای

فرو هشته از تاج پر همای

ز رستم همی در شگفتی بماند

برو هر زمان نام یزدان بخواند

بدان بازوی و یال و آن پشت و شاخ

میان چون قلم سینه و بر فراخ

دو رانش چو ران هیونان ستبر

دل شیر نر دارد و زور ببر

بدین خوب رویی و این فر و یال

ندارد کس از پهلوانان همال

بدین شادمانی کنون می خوریم

به می جان اندوه را بشکریم

به زال آنگهی گفت تا صد نژاد

بپرسی کس این را ندارد بیاد

که کودک ز پهلو برون آورند

بدین نیکویی چاره چون آورند

بسیمرغ بادا هزار آفرین

که ایزد ورا ره نمود اندرین

که گیتی سپنجست پر آی و رو

کهن شد یکی دیگر آرند نو

به می دست بردند و مستان شدند

ز رستم سوی یاد دستان شدند

همی خورد مهراب چندان نبید

که چون خویشتن کس به گیتی ندید

همی گفت نندیشم از زال زر

نه از سام و نز شاه با تاج و فر

من و رستم و اسب شبدیز و تیغ

نیارد برو سایه گسترد میغ

کنم زنده آیین ضحاک را

به پی مشک سارا کنم خاک را

پر از خنده گشته لب زال و سام

ز گفتار مهراب دل شادکام

سر ماه نو هرمز مهرماه

بران تخت فرخنده بگزید راه

بسازید سام و برون شد به در

یکی منزلی زال شد با پدر

همی رفت بر پیل دستم دژم

به پدرود کردن نیا را به هم

چنین گفت مر زال را کای پسر

نگر تا نباشی جز از دادگر

به فرمان شاهان دل آراسته

خرد را گزین کرده بر خواسته

همه ساله بر بسته دست از بدی

همه روز جسته ره ایزدی

چنان دان که بر کس نماند جهان

یکی بایدت آشکار و نهان

برین پند من باش و مگذر ازین

بجز بر ره راست مسپر زمین

که من در دل ایدون گمانم همی

که آمد به تنگی زمانم همی

دو فرزند را کرد پدرود و گفت

که این پندها را نباید نهفت

برآمد ز درگاه زخم درای

ز پیلان خروشیدن کرنای

سپهبد سوی باختر کرد روی

زبان گرم‌گوی و دل آزرم‌جوی

برتند با او دو فرزند او

پر از آب رخ دل پر از پند او

دو منزل برفتند و گشتند باز

کشید آن سپهبد براه دراز

وزان روی زال سپهبد به راه

سوی سیستان باز برد آن سپاه

شب و روز با رستم شیرمرد

همی کرد شادی و هم باده خورد

#متن_شاهنامه

@namebastan

✨                                                                                                                                                                                                                              


شاهنامه دانی
محمد رضوانی کاشانی

#شاهنامه_دانی


@namebastan


لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0


هر صبح با گات ها
(یا گاهان،سروده های زرتشت)

با صدای استاد مزینانی گرامی

#گاهان

@namebastan


لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0


🍃کانال تبادل مهر ایرانیان🍃 dan repost
✔️گروه تبادل مهرِ ایرانیان
در پاسداشتِ فرهنگ و هنر



🎁 کانال چاووش، به ر
امش شعر و موسیقی
https://t.me/CHAAVOUSH


🎁 کانال کتاب صوتی عیسا، خوانش آثار ماندگار ادبی. برنامه‌ی هفتگی: "شوهر آهو خانم"، "ژان کریستف" و "سال بلوا"
https://t.me/eassa_audio_book


🎁 کانا
ل فرهنگی اجتماعی چکامه
https://t.me/selmuly


🎁 پاتوقی برای علاقه‌مندان به هنر، سینما، ادبیات
https://t.me/menshan2021


🎁 هر واژ
ه که میرقصانم با قلم، بوسه‌ایست بر گردن شعر #فرح‌آریا
https://t.me/andaki_az_m
an


🎁 مجسمه‌سازی، نقد و بررسی آثار و معرفی هنرمندان
htt
p://t.me/Sculpture_art


🎁 مجموعه آثار طراحی و نقاشی، نقد و معرفی هنرمندان
http://t.me/Drawin
g_artttt


🎁 مجله کاریکلماتو rel='nofollow'>ر
https://t.me/AlirezaJamshididastana


🎁 «شاهنامه،
آی rel='nofollow'>ین زندگی»
https://t.me/shahnamehtoos


🎁 از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر

https://t.me/mehrrrava


🎁 کانالی
برای دوست‌داران هنر
h
rel='n/bofollow'>a> rel='n/bofollow'>b>ttps://t.me/ilyarepinchanel


🎁 کانال شگفت‌ انگیز با مطالب جالب و متنوع
https://t.me/ajayeb1162


🎁 تریبون شاعران ایران امروز
https://t.me/+NxZcdyVHdKBkMTE0


🎁 پالایش زبا
ن پارسی، درگاهی به زبان پاک پارسی
https://t.me/pars
iBan2


🎁 مولانا شمس تبریز rel='nofollow'>ی
https://t.me/molana23


🎁 کانال دُژَم...🫂

'https://t.me/Dozham9
' rel='nofollow'>https://t.me/Dozham9


🎁 کانال آوا موزیک
https://t.me/son5257


🎁 کافه آرامش
https>://t.me/+9X57vikioVxiMGI0


🎁 اصفهان زیبا
h
ttps://t.me/esfahan_20


🎁 گلواژه، چکامه‌های
پارسی فرهود ربیعی و فرسته‌های ناب
https://t.me/golvajeArt



🎁 رویایی از بهشت (دکلمه‌ها و دلنوشته‌های شعله🔥)/b>
http://T.me/beheshteroya


🎁 🎵آوای شب🎵 (انواع م
وزیک، کلیپ، عکس و دل‌نوشته)
https://t.me/AVAYESHAB202
4


🎁 کانال کتابخوانی ت rel='nofollow'>لگرام
https://t.me/ketabkhaniye_telegram


🎁 موسیقی
بیکران

'https://t.me/Bundlessmusic


🎁 خو' rel='nofollow'>https://t.me/Bundlessmusic


🎁 خوانش ِ گروهی شاهنامه و بررسیِ تحلیلیِ اساطیر ایران.
ht
tps://t.me/namebastan


🎁 کانال فیلم و موسیقی
با مروری بر آثار ارزشمند و تماشایی سینما و تلویزیون، نقد و تحلیل و...
https://t.me/THE_MOVIE_A
ND_MUSIC


🎁 ایران همراه روایتی از تاریخ
https://t.me/IWanoH


🎁 rel='nofollow'>نغمه‌های فریبایی
https://
t.me/naghmehayefarib href='aei


🎁 کانال فندق' rel='nofollow'>aei


🎁 کانال فندقی برای نوجوانان عزیز
http://t.me/adi1393


🎁 شعر به زب>ان دنیا - فرح آریا (poetry in language of the world)
https://t.me/Poetry_in_t
he_language


🎁 کانال فرهنگی هنری نسیان
https://t.me/nesian_ajm


🎁 مهر دوست
https://t.me/mherdoost


🎁 آل
کون
وست موجودیست با بدن پرنده و سر زنی زیبا
ht
tps://t.me/Alkonosttt


🎁 مدل، فیگور figure
h
ttps://t.me/figuresx


Tabadol e  Mehr e Iranian

ارتباط جهت تبادل :

@mh7074


🔺درسگفتار شناخت اساطیر ایران

👤دکتر ژاله آموزگار

🎙صوت جلسه‌ی دوم

بخش سوم🌱


#آموزگار
#اسطوره
#ایران_شناسی
#صوتی

@namebastan

لینک گروه شاهنامه خوانی 👇

https://t.me/+3TUGfdT-XQ9hM2M0


🔺درسگفتار شناخت اساطیر ایران

👤دکتر ژاله آموزگار


#آموزگار


@namebastan




و یک سخن درباره سیمرغ:

بنا بر پژوهش استاد جنیدی، سیمرغ نماد دانش پزشکی است و در هر دو جا که به یاری زال می آید، به او یاری پزشکی می رساند، یکی زادن رستم به شیوه ای تازه، که امروز سزارین مینامند، زیرا سزار روم را با این شیوه، امّا از مادری مُرده، به دنیا آوردند؛ و بار دوم، درمان خستگیهای (زخمهای) رستم در نبرد با اسفندیار است.
@namebastan


شاهنامه
زاده شدن رستم
شماره ۱۵
@namebastan


شاهنامه
دکتر محمد جعفر محجوب

زاده شدن رستم
شماره ۱۵
@namebastan

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

80

obunachilar
Kanal statistikasi