Saeed Alizadeh:
✍️ لاشه سگ در حکمرانی آب کشور!
یادداشتی به قلم محسن محمدرضاپورطبری
در زمان های دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مُرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود.
روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید. مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند.
او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت: «چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟» روستاییان گفتند: «نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!»
✍️ نتیجه گیری راهبردی:
در حل مسائل و مشکلات مدیریت منابع آب، سال هاست که به جای کشف علت اصلی و ریشه این کمبودها، به دنبال رفع معلول ها بودیم. حکمرانی آب کشور به این نیاز دارد که ابتدا علت اصلی و ریشه ای را کشف کرده و ان را از بین ببریم.
آيا نهادهايي كه در اين سالها وظیفه مدیریت منابع آب کشور را بر عهده داشته اند و در اکثر موارد به دنبال رفع معلول ها بوده اند مسئولیت چند دهه اشتباه خود را می پذیرند یا همچون اپوزیسیون های خارج نشین لب به شکوه و انتقاد بر می دارند؟!
آیا مدیرانی که ماحصل مدیریتشان کمبود آب در هزاران روستای سیستان و بلوچستان، خشک شدن دریاچه ها، کمبود آب جنوب کشور و ... شده است، نباید با آنها برخورد قضایی صورت بگیرد؟
هنوز هم برای خارج کردن لاشه سگ از مدیریت آب کشور دیر نشده است.
🆔
@NaturalResources