کاش کنار ماه یه کلبه داشتم
این شبا ک دلتنگ میشدم تنها با بالشم و خرسم میرفتم اونجا
اهنگامو دونه دونه میخوندم و بدتر دلتنگ میشدم
بلکه خوابم میبرد
بلکه تا صب منتظر صب میبودم
بلکه به گوشی زل میزدم و منتظر میموندم
بلکه انقد فکر میکردم ک دیوانه میشدم
بلکه اصلا نمیموندم
بلکه…بلکه اصلا جسممو این دنیا جا میزاشتم و میرفتم……
این شبا ک دلتنگ میشدم تنها با بالشم و خرسم میرفتم اونجا
اهنگامو دونه دونه میخوندم و بدتر دلتنگ میشدم
بلکه خوابم میبرد
بلکه تا صب منتظر صب میبودم
بلکه به گوشی زل میزدم و منتظر میموندم
بلکه انقد فکر میکردم ک دیوانه میشدم
بلکه اصلا نمیموندم
بلکه…بلکه اصلا جسممو این دنیا جا میزاشتم و میرفتم……