واییییییییییی 😍😍
بلاخره لیدی گلو دست به قلم شد😘😘
اونم با چه رمانی📕
شگوفه های شیرین خون💉
دیگه دیگه فهمیدین موضوع رمان چیه؟؟؟
اره خو داستانی در مورد خون آشام ها😱😈
عاشقانهی از آدمیزاد و خون آشام🥰
برشی از پارت رمان👇
✨حرفهاش #ناگهانی بود. نمیتونستم هیچکدومش رو باور کنم. #اشکهام سرازیر شده بود و هر لحظه هم بیشتر و بیشتر میشد.
- ت...تو...میفهمی داری چی میگی؟
- تو یک #آدمیزاد بودی. خیلی راحت میتونستم با زنده نگه داشتنت #غذام رو تامین کنم. حالا هم بهت احتیاجی ندارم. اینجا شکار برای #خونآشامها آزاده!
-داری دروغ میگی!
با صدای داد من و #شکسته شدن گیلاس هایی که روی میز بغلی بود موزیک قطع شد.
-اون راجب تو چیزی نمیدونه؛ حق نداری راجب #رابطمون چیزی بهش بگی!
-به خاطر تو من تمام این مدت از همه حرف شنیدم، #سیلی خوردم و از همهجا رونده شدم اما حالا تو...
بدون هیچ #حسی نگاهم کرد. تو #چشماش تمسخر موج میزد.
-ت...تو خیلی راحت جای من یکی دیگه رو آوردی و...
-حواست باشه که چی داری میگی؛ اون برای من یک اسیر نیست که فقط از #خونش سیراب بشم!
-من فقط #اسیر بودم؟!
چونم رو توی دستش گرفت و سرم رو سمت خودش کشید.
-به همون موقع #دلخوش باش؛ الآن دیگه #هیچی نیستی!
یعنی دختر بیچاره قرار نیست بفهمه که اسیر یک خون آشام شده؟ 😱😱
بیا و ببین چی کار میکنه الان😁
راستی ها برتری این رمان اینه که زیر نظر انجمن سپیدار📚
sepeedar.blog.ir
@Anjoman_sepidarبیا بیا فرزندم تو این چنل اگه عاشق😍 خون آشام ها هستی👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEzQ8TueRK44Ann-dw