حماسهی ملی ایرانیان dan repost
تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی
هیچ زبانی در دنیا نیست که از دیگر زبانها واژگان وام نگرفته باشد ، همه زبانها از همدیگر تاثیر پذیرفتهاند.
یک نویسندهی عرب (جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی/ المراکشی) ۳ هزار واژه عربی که ریشهی فارسی دارند را بدست آورده است. سه هزار واژه از فارسی یعنی هر واژه میتواند در زبان عربی به ۷۰ صیغه ، وزن و یا قالب دیگر در آید. این خصلت زبان عربی است. شاید بندرت فردی باور کند. کلماتی مانند : جناه ، جنایی و جنحه ، جناح ، جنائیی ، جنحه ، مجنی ، جنایت ، جان ، یجان از واژه گناه ساخته شده. دستکم ۱۵ نویسنده بزرگ ایرانی در شکلدهی ادبیات عرب نقش داشتهاند که سیبویه یکی آنها است. این دانشمندان بودند که از مصدرهای فارسی با استفاده از ابواب و قالبهای گرامر عربی صدها واژه نوین ابداع و به غنای ادبیات عربی افزودند.
به عنوان مثال نظر عربی شده ” نگر” است انظر، نظر، ینظر، منظر و …. از آن ساخته شده است
خیمه از واژه پهلوی گومه و کیمه ( به معنی کلبه) گرفته شده و خیام مخیم خیم یخیم صرف شده است. بندرت کسی در عربی بودن واژه کم (چن چند؟) ، جص(گچ) ، رباط ، بیان ، نور ، دارالاخره ، تکدی ، رجس ، نجس و یا باکره (پاکیزه) تردید کرده است. اما در حقیقت همه اینگونه واژگان یا بطور کامل فارسی هستند و یا معرب شده هستند.
برای نمونه برای این واژگان در زبان عربی ریشه و مصدر حقیقی وجود ندارد و وزن بعضی از آنها نیز عربی نیست. واژه نور بر وزن کور و دور و خور است. که نور معرب شده خور ( به معنی خورشید و روشنایی) است.
زبانشناس جفری آرتور عقیده داره بیست و هفت واژه قرآن ریشه فارسی دارد به عنوان مثال :
سجیل : معرب سنگ وگل ، اباریق : جمع ابریق ، معرب آبریز ، مِسک : معرب مِشک ، کورت : کور شدن ، تاریک شدن ، بیع : خرید و فروش ، بیعانه (بیانه) قسمتی از پیش پرداخت ، زنجبیل : معرب زنجفیل ، قرطاس : کرباس و ...
زبان عربی اشتقاقی و قالبی است ، عربزبانان از قالبهای افعال ، تفعیل ، مفاعله ، استفعال و …. بهره میبرند و با ریختن ریشه واژه در این قالبها که «باب» یا قالب نامیده میشوند ، واژه میسازند. در عربی همین روش را برای ریشههای واژههای پارسی هم به کار میبرند.
برقع : پرده ، خندق از کندک ، الأسوار ، معرب سوار ، البارجاه ، معرب از بارگاه ، مهرجان (برگرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار میرود).
"الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه" نام یک کتاب فرهنگ لغات عربی است که سه هزار واژه عربی از ریشه فارسی را توضیح دادهاست. نویسنده این کتاب "دکتر جهینه نصر علی" سوریهای است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
این کتاب در واقع تکمیل کننده کتاب "معجم المعربات الفارسیه منذ بواکیر العصر الحاضر" نوشته "دکتر محمد التونجی" است. نویسنده با مراجعه به فرهنگ لغات عربی واژگان معرب از فارسی را بر اساس توضیحات فرهنگ لغات عربی استخراج و در این کتاب منتشر نمودهاست.
♦️السید ادی شیر عراقی
♦️دکتر جهینه نصر علی سوریهای
♦️دکتر محمد التونجی سوریهای
♦️جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی مراکشی.
چهار ادیب عرب هستند که به درستی واژگان پارسی در زبان عربی را بدست آوردهاند.
همچنین دکتر آذرتاش در کتاب "راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی" و دکتر دکتر محمد عجم در کتاب "۵۰۰۰ واژگان فارسی معرب شده" دو نویسنده ایرانی هستند که از وجود واژگان پارسی در زبان عربی پرده برداشتهاند.
هیچ زبانی در دنیا نیست که از دیگر زبانها واژگان وام نگرفته باشد ، همه زبانها از همدیگر تاثیر پذیرفتهاند.
یک نویسندهی عرب (جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی/ المراکشی) ۳ هزار واژه عربی که ریشهی فارسی دارند را بدست آورده است. سه هزار واژه از فارسی یعنی هر واژه میتواند در زبان عربی به ۷۰ صیغه ، وزن و یا قالب دیگر در آید. این خصلت زبان عربی است. شاید بندرت فردی باور کند. کلماتی مانند : جناه ، جنایی و جنحه ، جناح ، جنائیی ، جنحه ، مجنی ، جنایت ، جان ، یجان از واژه گناه ساخته شده. دستکم ۱۵ نویسنده بزرگ ایرانی در شکلدهی ادبیات عرب نقش داشتهاند که سیبویه یکی آنها است. این دانشمندان بودند که از مصدرهای فارسی با استفاده از ابواب و قالبهای گرامر عربی صدها واژه نوین ابداع و به غنای ادبیات عربی افزودند.
به عنوان مثال نظر عربی شده ” نگر” است انظر، نظر، ینظر، منظر و …. از آن ساخته شده است
خیمه از واژه پهلوی گومه و کیمه ( به معنی کلبه) گرفته شده و خیام مخیم خیم یخیم صرف شده است. بندرت کسی در عربی بودن واژه کم (چن چند؟) ، جص(گچ) ، رباط ، بیان ، نور ، دارالاخره ، تکدی ، رجس ، نجس و یا باکره (پاکیزه) تردید کرده است. اما در حقیقت همه اینگونه واژگان یا بطور کامل فارسی هستند و یا معرب شده هستند.
برای نمونه برای این واژگان در زبان عربی ریشه و مصدر حقیقی وجود ندارد و وزن بعضی از آنها نیز عربی نیست. واژه نور بر وزن کور و دور و خور است. که نور معرب شده خور ( به معنی خورشید و روشنایی) است.
زبانشناس جفری آرتور عقیده داره بیست و هفت واژه قرآن ریشه فارسی دارد به عنوان مثال :
سجیل : معرب سنگ وگل ، اباریق : جمع ابریق ، معرب آبریز ، مِسک : معرب مِشک ، کورت : کور شدن ، تاریک شدن ، بیع : خرید و فروش ، بیعانه (بیانه) قسمتی از پیش پرداخت ، زنجبیل : معرب زنجفیل ، قرطاس : کرباس و ...
زبان عربی اشتقاقی و قالبی است ، عربزبانان از قالبهای افعال ، تفعیل ، مفاعله ، استفعال و …. بهره میبرند و با ریختن ریشه واژه در این قالبها که «باب» یا قالب نامیده میشوند ، واژه میسازند. در عربی همین روش را برای ریشههای واژههای پارسی هم به کار میبرند.
برقع : پرده ، خندق از کندک ، الأسوار ، معرب سوار ، البارجاه ، معرب از بارگاه ، مهرجان (برگرفته از مهرگان که برای هرگونه جشن بکار میرود).
"الکلمات الفارسیه فی المعاجم العربیه" نام یک کتاب فرهنگ لغات عربی است که سه هزار واژه عربی از ریشه فارسی را توضیح دادهاست. نویسنده این کتاب "دکتر جهینه نصر علی" سوریهای است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
این کتاب در واقع تکمیل کننده کتاب "معجم المعربات الفارسیه منذ بواکیر العصر الحاضر" نوشته "دکتر محمد التونجی" است. نویسنده با مراجعه به فرهنگ لغات عربی واژگان معرب از فارسی را بر اساس توضیحات فرهنگ لغات عربی استخراج و در این کتاب منتشر نمودهاست.
♦️السید ادی شیر عراقی
♦️دکتر جهینه نصر علی سوریهای
♦️دکتر محمد التونجی سوریهای
♦️جهود العلامة محمد ابن تاویت التطوانی مراکشی.
چهار ادیب عرب هستند که به درستی واژگان پارسی در زبان عربی را بدست آوردهاند.
همچنین دکتر آذرتاش در کتاب "راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی" و دکتر دکتر محمد عجم در کتاب "۵۰۰۰ واژگان فارسی معرب شده" دو نویسنده ایرانی هستند که از وجود واژگان پارسی در زبان عربی پرده برداشتهاند.