تنهایی خوبم
من نمیدانم بهشت کجاست حتی نمیدانم وجود دارد یا نه
تنهایی خوبم دوست دارم باور داشته باشم که بهشت وجود دارد نه به خاطر خدا و یا دین بلکه به خاطر این که این همه دست و پا زدن سرانجامی داشته باشد که شاید جایی دور بتوانیم شاد باشیم
جایی که خنده هایمان به چشم هایمان برسد
تنهایی زیبایم صحبتهایم پر از نمیدانم هاست اما یک چیز را خوب میدانم که تو برای این دنیا زیادی پاکی تنهایی خوبم من راه بهشت را بلد نیستم من حتی نمیدانم چگونه از شادی که پیدایش کردم درست استفاده با این حال تنهایی مهربانم بیا با هم فرار کنیم نمیدانم کجا نمیدانم چگونه
تنهایی من تو تنها چیزی هستی که میدانم که میخواهم با تو بزارم و بروم
میخواهم با تو از این ادم های عجیب دور شوم
میخواهم با تو دوباره یاد بگیرم چگونه از شادی ام استفاده کنم
تنهایی خوبم تو یادم دادی چگونه با. گلویی که از بغض گرفته بود شادی ام را بیان کنم
تنهایی عزیزم تو زخم هایی را التیام بخشیدی که حتی نمیدانستی از کجا امدند
تو باعث شدی به یاد بیاورم که دوست داشتن چگونه است
تو احساساتی که سالها خفه شده بود را دوباره زنده کردی
تو ترس دوست داشتن را شکستی
تو یادم اوردی که میتوانم گریه کنم
غمگین باشم
تو یادم اوردی میتوانم احساس کنم
تنهایی مهربانم من نمیتوانم بهشت را برایت پایین بیاورم اما میتوانم چنان دوستت داشته باشم که حاظر باشی با من فرار کنی تا دنبال بهشت بگردیم
اگر بهشت انجور که دلمان میخواست نبود
اگر دریا به اندازه که فکر میکردی ابی نبود
اگر خورشید به اندازه ای که فکر میکردی گرم نبود
بهشت جدید پیدا خواهیم کرد
بهشت جدیدی میسازیم
https://t.me/remimehr
من نمیدانم بهشت کجاست حتی نمیدانم وجود دارد یا نه
تنهایی خوبم دوست دارم باور داشته باشم که بهشت وجود دارد نه به خاطر خدا و یا دین بلکه به خاطر این که این همه دست و پا زدن سرانجامی داشته باشد که شاید جایی دور بتوانیم شاد باشیم
جایی که خنده هایمان به چشم هایمان برسد
تنهایی زیبایم صحبتهایم پر از نمیدانم هاست اما یک چیز را خوب میدانم که تو برای این دنیا زیادی پاکی تنهایی خوبم من راه بهشت را بلد نیستم من حتی نمیدانم چگونه از شادی که پیدایش کردم درست استفاده با این حال تنهایی مهربانم بیا با هم فرار کنیم نمیدانم کجا نمیدانم چگونه
تنهایی من تو تنها چیزی هستی که میدانم که میخواهم با تو بزارم و بروم
میخواهم با تو از این ادم های عجیب دور شوم
میخواهم با تو دوباره یاد بگیرم چگونه از شادی ام استفاده کنم
تنهایی خوبم تو یادم دادی چگونه با. گلویی که از بغض گرفته بود شادی ام را بیان کنم
تنهایی عزیزم تو زخم هایی را التیام بخشیدی که حتی نمیدانستی از کجا امدند
تو باعث شدی به یاد بیاورم که دوست داشتن چگونه است
تو احساساتی که سالها خفه شده بود را دوباره زنده کردی
تو ترس دوست داشتن را شکستی
تو یادم اوردی که میتوانم گریه کنم
غمگین باشم
تو یادم اوردی میتوانم احساس کنم
تنهایی مهربانم من نمیتوانم بهشت را برایت پایین بیاورم اما میتوانم چنان دوستت داشته باشم که حاظر باشی با من فرار کنی تا دنبال بهشت بگردیم
اگر بهشت انجور که دلمان میخواست نبود
اگر دریا به اندازه که فکر میکردی ابی نبود
اگر خورشید به اندازه ای که فکر میکردی گرم نبود
بهشت جدید پیدا خواهیم کرد
بهشت جدیدی میسازیم
https://t.me/remimehr