درسته از هم دوریم.فاصله داریم،اون همکیلومتر ها و ساعت ها،شایدم روز ها.اما من بغلتو،گرمای دستتو،صدای خنده هاتو،نرمی موهاتو،درخشش چشماتو از دور حس میکنم.
از دور دستای گرمتو توی دستای سرد گرفتم،از دور تورو دیدم که روی پاهام خوابیدی و دستام بین موهات حرکت میکنه.از دور لبخندت رو بارها و بارها بوسیدم.
من شدم ستاره های دور ماه که دور ماه میگردم و نمیتونم اونو لمس کنم لونای من.
از دور دستای گرمتو توی دستای سرد گرفتم،از دور تورو دیدم که روی پاهام خوابیدی و دستام بین موهات حرکت میکنه.از دور لبخندت رو بارها و بارها بوسیدم.
من شدم ستاره های دور ماه که دور ماه میگردم و نمیتونم اونو لمس کنم لونای من.