🌙مایسا🌙


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


مایسا
یعنی مثل ماه.....🌙

هر حرفی بود من اینجام :)
https://t.me/BiChatBot?start=sc-245289-RjfQNkL

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


پرویز برای من همه‌چیز تمام شده.تنها زندگی مانده، زندگی با بازی های مکررش من از خودم وحشت دارم.من هیچ‌وقت نمی‌خواهم با خودم تنها بمانم.زیرا تو در من زندگی می‌کنی و تو مرا به گریه می‌اندازی.هرچه در اطرافم وجود دارد مرا می‌لرزاند.دلم می‌خواهد حرف‌هایم را باور کنی.اینها حرف نیست.پرویز به خدا ناله و فریاداست.داشتم خفه می‌شدم.از بس به دروغ گفتم که هیچ غصه‌ای ندارم.دیوانه شدم همه‌ی زندگی‌ام درد است... درد...نمی‌دانم عظمت مفهوم این کلمه را درک می‌کنی یا نه؟ وقتی می‌گویم درد تو به دردی فکر نکن که جسم انسان ممکن است از یک بیماری شدید بکشد... نه ... روحم درد می‌کند و دلم می‌خواهد خودم را یک مرتبه راحت کنم.پرویز تو دیگر رفتی مثل ابری که آهسته از روی آسمان گذر می‌کند و چشم‌های مردم با حیرت در زیبایی آن خیره می‌شود.نمی‌توانم به دنبالت بیایم زیرا وجود خودم را مثل یک زهر کشنده برای کشتن خوشبختی تو می‌دانم تو رفتی و زندگی من از نوازش‌های تو تهی شد . اما یادت هست شب ها ... و روز ها .... دقیقه هاو لحظه ها ... همه پر است از یاد تو ... و گریز من ... توی اتاق می‌نشینم سرم را میان دو دست می‌گیرم و به خودم می‌گویم نه نه ، نه نه دیگر نباید به او فکر کنی.او مثل آب بخار شده او مثل خورشید غروب کرده فکر کن او نبوده و نیست اما صورت تو جلوی چشم هایی چرخ می‌خورد . یاد حماممان می‌افتم. یاد آب تنی‌هایی می‌افتم که ظهرهای گرم تابستان با هم می‌کردیم. یاد نوازش‌های پر از صمیمیت تو می‌افتم. پرویز به خدا بدبخت هستم و این بدبختی مثل شرابی مرا مست می‌کند.این بدبختی اعصاب مرا تخدیر کرده تو را می‌خواهم و نمی‌خواهم، نمی‌خواهم زیرا بدبختی را از من می‌گیری و می‌خواهم به این جهت که آرامش من هستی نباید حرف‌های من به نظر تو خیلی رمانتیک باشد ولی باور کن که این طور احساس می‌کنم. می‌دانم که نباید این حرف‌ها را برای تو بنویسم.می‌دانم که دیگر تو مال من نیستی اما نمی‌شود.نمی‌توانم همین یک دفعه را بگذار بگویم بعد دیگر نامه نمی‌نویسم. پرویز امروز برف می‌آید بعد از چهار سال امروز دارم رنگ برف را می‌بینم یادم می‌آید همیشه به تو می گفتم که اهواز ما را از دیدن برف محروم کرده و در دلم شوقی داشتم که زمستان حقیقی را با چشم‌هایی ببینم اما حالا مثل این است که این برف روی قلب من می‌بارد و سردی مشئوم آن را در تمام رگ‌ها و اعصابم احساس می‌کنم.کاش این برف روی گور من می‌آمد و من حالا زنده نبودم یا اگر زنده بودم برف را با تو تماشا می‌کردم و پرویز به من نخند حرف‌هایم را مسخره نکن به خدا دلم می‌خواهد به یک جایی فرار کنم که گذشته‌ام را نبینم و دلم می‌خواهد دیوانه شوم و شعورم از بین برود .

#فروغ_فرخزاد
"نامه‌ فروغ پس از جدایی از #پرویزشاپور"




من امیدم را در یأس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سالِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می‌شدم
گُر گرفتم.
زندگی با من کینه داشت
من به زندگی لبخند زدم

#احمد_شاملو


خوشحال باش دخترِ زیبایِ من!
برو، بدو، پرواز کن، آرزو کن، بزرگ شو، درد بکش یا خوش گذرانی کن، ولی زندگی کن.
کمی زندگی کن!


بغلم کن که
جان دگر میخواهم و بس.......


خدا می دونه کی به جریان زندگیت تعلق داره و کی نه
بذار زندگی جاری باشه
هر کی میخواد بیاد و بره
اونی که باید بمونه، میمونه . . .


من تاریخ آن شبی که
از عمق وجود گریستم را دقیقا
به خاطر سپرده ام
نه برای آن شب
بلکه برای آن صبح
برای آدم‌دیگری که روز بعد
به آن تبدیل شده بودم


حق با شماست
من هیچ گاه پس از مرگم
جرأت نکرده ام که در آیینه بنگرم
و آن قدر مُرده ام
که هیچ چیز مرگ مرا دیگر ثابت نمی کند ..!

#فروغ_فرخزاد


و مرگ پایان خوشی ست......‌‌


خدایا مرگ میخوام تو
دست و بالت هست؟...


سی سالگی بدترین سن ممکنه
نه میتونی بدون عشق، زندگی کنی
نه میتونی عاشق بشی
برای ناامید شدن، زوده
برای شروع کردن، دیر …


دلبر ها .....
💙💕


میخوام به اونجا برسم ......


از یه جایی به بعد
رفت و امد آدما تو زندگیت
هیچ اهمیتی نداره....


دقت کرده اید که آدم های بیخیال
اغلب به هدفشان می رسند؟
دقت کرده اید که گاهی‌ اوقات
هنگامی که بیخیال چیزی می شوید
همه چیز خودش جفت و جور می شود؟


‏- چی بدهکاری به خودت؟
+ بیخیالی؛ قدِ تمامِ محبتی که خرج آدمای بی‌لیاقت کردم.


خوشبختي شاید توي صفحه بعدي باشه،
نبند کتابو !




بزرگترین نقط ضعف آدم های دل‌پاک اینه که
فکر میکنن همه مث خودشونن ...


با حرص ته سیگارشو با انگشت اشاره و شصتش به دورترین نقطه ممکن پرت کرد و گفت:
چرته!
اینکه میگن آدما به از دست دادن عادت میکنن چرته!
من عادت نکردم، هیچکس عادت نکرده!
کسی که پاهاشو از دست میده به راه نرفتن عادت میکنه؟
اونی که صداش جادو میکنه رو میشه بهش گفت بیخیال خوانندگی شو عادت میکنی وقتی تا آخر عمر صداش تو گلوش باهاش هست؟
به اونی که دل میبنده و بی دلبر میشه بگیم عادت میکنی به دیدن قلب سوراخت؟
نمیشه دیگه آدم حسابی !
آدم به رنج کشیدن هیچوقت عادت نمیکنه...!
فقط هی خسته میشه، یروزی انقدر خسته میشه که دیگه حال اعتراض و ناله هم نداره!
بعد بقیه نمیگن فلانی انقدر نداشت که جونش در رفت ، میگن دیدی فلانی عادت کرد به نداشتن بهمان؟!

#محیا زند

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

53

obunachilar
Kanal statistikasi