📖 خدا شما را رحمت کند آقای مارکز؛ همچنین شما را آقای فرزانه
✍🏻 محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹 دروغ چرا؟ این سومین کتاب گابریل گارسیا مارکز است که خواندهام. مدتها میدیدم در برنامههای مختلف - به خصوص کتاب بازِ سروش صحت - وقتی از آدمهای مختلف میخواستند کتابی را معرفی کنند، صدسال تنهاییِ این نویسنده کلمبیایی را روی میز میگذاشتند. راستش را بخواهید آنقدر این معرفی تکرار شده بود که فکر میکردم این هم از آن پزهای روشنفکری یا شبهِ روشنفکری است که آدمها میدهند! «فلان کتابِ شاملو را نخواندی؟! فلان فیلمِ گدار را ندیدی؟! کیارستمی چیزی از سینما نمیفهمید! جنگ و صلح را نخواندی؟!» و الی آخر.
🔹 در نهایت صدسال تنهایی را خواندم - تقریباً ۶ سال پیش - و آنقدر دوستش داشتم که بعد از تمام شدنش به خودم گفتم اگر آن را نمیخواندی، احتمالاً روزی پشیمان میشدی! بعد از آن خزانِ خودکامه را خواندم و در نهایت، به این اثر غیرداستانیِ مارکز رسیدم: یادداشتهای پنج ساله.
🔹 روزنامهنگاری قدیمی به من گفت تو که برای مطبوعات یادداشت مینویسی، این کتاب را بخوان. واقعاً هم خواندنیست. مارکز حتی اگر بخواهد هم نمیتواند آن قلم داستانگوی خود را کنار بگذارد. به قول خودش آن «جادوی کارائیب» در یادداشتهایش جریان دارد. غافلگیرت میکند یا چنان با مشت به صورتت میکوبد که نمیتوانی تا چند دقیقه خودت را پیدا کنی.
🔹دوست دارم بیشتر مارکز بخوانم. نه برای این که کلاس دارد؛ برای این که خواندنش تو را از دنیای حال جدا میکند. حتی اگر یادداشتی درباره نوشابه کوکاکولا باشد. ترجمه بهمن فرزانه هم این گونه است که انگار نویسنده به فارسی مینوشت. روحش شاد.
#نشرثالث
#گابریل_گارسیا_مارکز
#کتاب
#صدسال_تنهایی
#کلمبیا
روایت | محسن صالحیخواه
https://t.me/revayatiran
✍🏻 محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹 دروغ چرا؟ این سومین کتاب گابریل گارسیا مارکز است که خواندهام. مدتها میدیدم در برنامههای مختلف - به خصوص کتاب بازِ سروش صحت - وقتی از آدمهای مختلف میخواستند کتابی را معرفی کنند، صدسال تنهاییِ این نویسنده کلمبیایی را روی میز میگذاشتند. راستش را بخواهید آنقدر این معرفی تکرار شده بود که فکر میکردم این هم از آن پزهای روشنفکری یا شبهِ روشنفکری است که آدمها میدهند! «فلان کتابِ شاملو را نخواندی؟! فلان فیلمِ گدار را ندیدی؟! کیارستمی چیزی از سینما نمیفهمید! جنگ و صلح را نخواندی؟!» و الی آخر.
🔹 در نهایت صدسال تنهایی را خواندم - تقریباً ۶ سال پیش - و آنقدر دوستش داشتم که بعد از تمام شدنش به خودم گفتم اگر آن را نمیخواندی، احتمالاً روزی پشیمان میشدی! بعد از آن خزانِ خودکامه را خواندم و در نهایت، به این اثر غیرداستانیِ مارکز رسیدم: یادداشتهای پنج ساله.
🔹 روزنامهنگاری قدیمی به من گفت تو که برای مطبوعات یادداشت مینویسی، این کتاب را بخوان. واقعاً هم خواندنیست. مارکز حتی اگر بخواهد هم نمیتواند آن قلم داستانگوی خود را کنار بگذارد. به قول خودش آن «جادوی کارائیب» در یادداشتهایش جریان دارد. غافلگیرت میکند یا چنان با مشت به صورتت میکوبد که نمیتوانی تا چند دقیقه خودت را پیدا کنی.
🔹دوست دارم بیشتر مارکز بخوانم. نه برای این که کلاس دارد؛ برای این که خواندنش تو را از دنیای حال جدا میکند. حتی اگر یادداشتی درباره نوشابه کوکاکولا باشد. ترجمه بهمن فرزانه هم این گونه است که انگار نویسنده به فارسی مینوشت. روحش شاد.
#نشرثالث
#گابریل_گارسیا_مارکز
#کتاب
#صدسال_تنهایی
#کلمبیا
روایت | محسن صالحیخواه
https://t.me/revayatiran