ೀㅤپرئ ـزاٰد مينگـارد
” بهـاٰر که ميشود، نعناـها تنهاٰ کنار پیراهنهائ تو خشك ميشوند. پونهـها فقط کنار کفشهاي تو در ميآیند. دشتـها راٰ برهنه مئدوم تا تنم عطـر تو راٰ بگیرد. اسبـت را بیاور تاٰ ببوسم، قبلـش اما، چمدانت را ببند. مسیر رفتنـت طولانئ ـست. ”
” بهـاٰر که ميشود، نعناـها تنهاٰ کنار پیراهنهائ تو خشك ميشوند. پونهـها فقط کنار کفشهاي تو در ميآیند. دشتـها راٰ برهنه مئدوم تا تنم عطـر تو راٰ بگیرد. اسبـت را بیاور تاٰ ببوسم، قبلـش اما، چمدانت را ببند. مسیر رفتنـت طولانئ ـست. ”