دهان آمریکا دقیقا کجاست؟
مدت هاست که داریم مشت محکم می زنیم به دهان آمریکا. خیلی هم روی «دهان» آمریکا تاکید داریم. چهل سالگی را در انسان ها، دوران کمال و پختگی می دانند. شاید بتوان آن را به حکومت ها نیز تعمیم داد. نظام ما نیز در آستانه چهل سالگی است. پختگی یک نشانه دارد و آن اینکه چهل ساله ها شروع می کنند به شخم زدن اندیشه ها، باورها، گذشته ها و آینده و سوالات عریان و اساسی از خود می پرسد. بنابراین اجازه می خواهم سه سوال بپرسم. سوالات ممکن است جسورانه باشد اما تماماً از سر دلسوزی است.
۱- اینکه دست های گره کرده مان علیه آمریکا را بالا می آوریم اما در جیب مان، گوشی آیفون باشد آیا این مشت به دهان آمریکا است؟
۲- اینکه مستقیم کالایمان را از آمریکا وارد نمی کنیم و با ده درصد هزینه بالاتر و سه ماه زمان بیشتر کالا را وارد می کنیم، این مشت به آنجای آمریکا است؟
۳- چرا فکر می کنیم فقط با رای دادن و تظاهرات می توانیم دهان آمریکا را مورد عنایت قرار دهیم و چرا فکر نمی کنیم که با صرفه جویی در مصرف آب و نان و انرژی می شود رابطه خشونت آمیز با دهان آمریکا داشت؟
تحلیل و تجویز راهبردی:
کمی به اطرافمان نگاه کنیم: آمریکا تا بن دندان به ما نفوذ کرده است: گوگل آمریکایی تمام اطلاعات ما را دارد می داند چه فیلمی نگاه می کنیم، چه کسانی را دوست داریم با چه کسانی در ارتباط هستیم، تصویرمان چه شکلی است. آیفون ها، میلیون ها دلار از کشور ما خارج می کند. فیلم ها و سریال های هالیوودی ساعت های ما را پر کرده اند. جوانان ما برد پیت و آنجلیناجولی را بیشتر از رستم و تهمینه می شناسند. قیمت دلار آمریکا کابوس شب های کارگزاران ماست. نتیجه انتخابات آن کشور برای ما هیجان انگیزتر از انتخابات وطنی است. در بودجه سالانه مان، تعیین قیمت دلار برایمان یک عدد کلیدی است. تقریبا نیمی از جمعیت ایران، شهروند سرزمین مجازی آمریکایی ها هستند. فقط کافیست تعداد کسانی که عضو شبکه های اجتماعی آمریکایی (فیس بوک، توئیتر و ...) هستند را بررسی کنید. با احتساب شهروندی مجازی، ده ها میلیون دو تابعیتی در ایران داریم!
چه باید کرد؟
نسل جوان کنونی که نه پیش از انقلاب را دیده است و نه جنگ را و نه خیانت های آمریکا در قبال این مردم، این سوال را می پرسد که آیا واقعا باید دهان آمریکا برای ما مساله ای باشد؟ من فرض می کنم که یک بار دیگر همه با هم نشسته ایم و به این جمع بندی رسیده ایم که باید با آمریکا در تخاصم باشیم. با این «فرض» پیشنهاد می کنم به این سه نکته بیاندیشیم:
۱- مهم ترین روش مبارزه با آمریکا، تمرکز بر فقر و فساد است. هر کارگر فرتوتی که شب سرش را سیر و با آرامش به زمین می گذارد، هر کارگزار فاسدی که پرونده اش به صورت شفاف، غیرسیاسی و کارشناسی بررسی می شود و سزای اعمالش می رسد این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. هر دختر و پسر جوانی که حداقل های زندگی (شغلی آبرومند و مسکنی کوچک ولو اجاره ای) برایش فراهم باشد در سن ازدواج، برود سر خانه و زندگی اش این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. این ها، محتاج افزایش کیفیت حکمرانی (کشورداری) است و کیفیت حکمرانی اصلا در گرو بیشتر تلاش کردن مدیران نیست. بلکه در گرو شجاعت در کنار گذاشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی است که چهل سال آزمودیم و نتیجه نگرفتیم و نگه داشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی آزمودیم و نتیجه گرفتیم.
۲- هر میزان که کالای ایرانی مرغوب می خریم و خریدن آن را تبلیغ می کنیم و آن را جایگزین کالای خارجی می کنیم. سلبریتی های محترم می توانند هر هفته با یکی از محصولات ایرانی تصویر بیاندازند. یک روز خمیر دندان ایرانی، یک روز یک تفریحگاه ایرانی، یک روز شکلات ایرانی. باور کنید فالوئرهایتان کم نمی شود بلکه مانند علی کریمی و علی دایی عزیز مردم می شوید.
۳- فضای فرهنگی و فضای کسب وکار را بازتر و بهتر کنیم و نگذاریم سرمایه های حقیقی این سرزمین (نخبگان) به آمریکا و خارج مهاجرت کنند. هر نخبه که نمی رود و هر نخبه ای که باز می گردد، هر ثروتمندی که پولش را از کشور خارج نمی کند و کارخانه اش را در ایران بنا می کند و توسعه می دهد به اندازه صدها مشت گره کرده می ارزد.
خلاصه آنکه بهتر است به جای آمریکا، روی کشورداری ایرانی، نخبگان ایرانی، ثروتمندان ایرانی، کالاهای ایرانی متمرکز شویم. شما ممکن است با صورت مساله و تحلیلی که کرده ام موافق نباشید، اما قبل از آنکه شروع کنید به انتقاد، به این فکر کنید که با تجویزها نیز مخالفید؟ اگر مخالف نیستید در هر کجا که هستید و هر میزان که می توانیم به ایران کمک کنیم.
مجتبی لشکربلوکی
@farhang_honar_rums
مدت هاست که داریم مشت محکم می زنیم به دهان آمریکا. خیلی هم روی «دهان» آمریکا تاکید داریم. چهل سالگی را در انسان ها، دوران کمال و پختگی می دانند. شاید بتوان آن را به حکومت ها نیز تعمیم داد. نظام ما نیز در آستانه چهل سالگی است. پختگی یک نشانه دارد و آن اینکه چهل ساله ها شروع می کنند به شخم زدن اندیشه ها، باورها، گذشته ها و آینده و سوالات عریان و اساسی از خود می پرسد. بنابراین اجازه می خواهم سه سوال بپرسم. سوالات ممکن است جسورانه باشد اما تماماً از سر دلسوزی است.
۱- اینکه دست های گره کرده مان علیه آمریکا را بالا می آوریم اما در جیب مان، گوشی آیفون باشد آیا این مشت به دهان آمریکا است؟
۲- اینکه مستقیم کالایمان را از آمریکا وارد نمی کنیم و با ده درصد هزینه بالاتر و سه ماه زمان بیشتر کالا را وارد می کنیم، این مشت به آنجای آمریکا است؟
۳- چرا فکر می کنیم فقط با رای دادن و تظاهرات می توانیم دهان آمریکا را مورد عنایت قرار دهیم و چرا فکر نمی کنیم که با صرفه جویی در مصرف آب و نان و انرژی می شود رابطه خشونت آمیز با دهان آمریکا داشت؟
تحلیل و تجویز راهبردی:
کمی به اطرافمان نگاه کنیم: آمریکا تا بن دندان به ما نفوذ کرده است: گوگل آمریکایی تمام اطلاعات ما را دارد می داند چه فیلمی نگاه می کنیم، چه کسانی را دوست داریم با چه کسانی در ارتباط هستیم، تصویرمان چه شکلی است. آیفون ها، میلیون ها دلار از کشور ما خارج می کند. فیلم ها و سریال های هالیوودی ساعت های ما را پر کرده اند. جوانان ما برد پیت و آنجلیناجولی را بیشتر از رستم و تهمینه می شناسند. قیمت دلار آمریکا کابوس شب های کارگزاران ماست. نتیجه انتخابات آن کشور برای ما هیجان انگیزتر از انتخابات وطنی است. در بودجه سالانه مان، تعیین قیمت دلار برایمان یک عدد کلیدی است. تقریبا نیمی از جمعیت ایران، شهروند سرزمین مجازی آمریکایی ها هستند. فقط کافیست تعداد کسانی که عضو شبکه های اجتماعی آمریکایی (فیس بوک، توئیتر و ...) هستند را بررسی کنید. با احتساب شهروندی مجازی، ده ها میلیون دو تابعیتی در ایران داریم!
چه باید کرد؟
نسل جوان کنونی که نه پیش از انقلاب را دیده است و نه جنگ را و نه خیانت های آمریکا در قبال این مردم، این سوال را می پرسد که آیا واقعا باید دهان آمریکا برای ما مساله ای باشد؟ من فرض می کنم که یک بار دیگر همه با هم نشسته ایم و به این جمع بندی رسیده ایم که باید با آمریکا در تخاصم باشیم. با این «فرض» پیشنهاد می کنم به این سه نکته بیاندیشیم:
۱- مهم ترین روش مبارزه با آمریکا، تمرکز بر فقر و فساد است. هر کارگر فرتوتی که شب سرش را سیر و با آرامش به زمین می گذارد، هر کارگزار فاسدی که پرونده اش به صورت شفاف، غیرسیاسی و کارشناسی بررسی می شود و سزای اعمالش می رسد این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. هر دختر و پسر جوانی که حداقل های زندگی (شغلی آبرومند و مسکنی کوچک ولو اجاره ای) برایش فراهم باشد در سن ازدواج، برود سر خانه و زندگی اش این یعنی مشت محکم به دهان آمریکا. این ها، محتاج افزایش کیفیت حکمرانی (کشورداری) است و کیفیت حکمرانی اصلا در گرو بیشتر تلاش کردن مدیران نیست. بلکه در گرو شجاعت در کنار گذاشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی است که چهل سال آزمودیم و نتیجه نگرفتیم و نگه داشتن تفکرات، روش ها، نهادها و مدیرانی آزمودیم و نتیجه گرفتیم.
۲- هر میزان که کالای ایرانی مرغوب می خریم و خریدن آن را تبلیغ می کنیم و آن را جایگزین کالای خارجی می کنیم. سلبریتی های محترم می توانند هر هفته با یکی از محصولات ایرانی تصویر بیاندازند. یک روز خمیر دندان ایرانی، یک روز یک تفریحگاه ایرانی، یک روز شکلات ایرانی. باور کنید فالوئرهایتان کم نمی شود بلکه مانند علی کریمی و علی دایی عزیز مردم می شوید.
۳- فضای فرهنگی و فضای کسب وکار را بازتر و بهتر کنیم و نگذاریم سرمایه های حقیقی این سرزمین (نخبگان) به آمریکا و خارج مهاجرت کنند. هر نخبه که نمی رود و هر نخبه ای که باز می گردد، هر ثروتمندی که پولش را از کشور خارج نمی کند و کارخانه اش را در ایران بنا می کند و توسعه می دهد به اندازه صدها مشت گره کرده می ارزد.
خلاصه آنکه بهتر است به جای آمریکا، روی کشورداری ایرانی، نخبگان ایرانی، ثروتمندان ایرانی، کالاهای ایرانی متمرکز شویم. شما ممکن است با صورت مساله و تحلیلی که کرده ام موافق نباشید، اما قبل از آنکه شروع کنید به انتقاد، به این فکر کنید که با تجویزها نیز مخالفید؟ اگر مخالف نیستید در هر کجا که هستید و هر میزان که می توانیم به ایران کمک کنیم.
مجتبی لشکربلوکی
@farhang_honar_rums