-فَراری.


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


سال هاست که از افکارم فراری ام.
https://t.me/BiChatBot?start=sc-306244-1fNjJAx

https://t.me/c/1477112207/2 اولین پیام.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




محض رضای خدا وسط آهنگ گوش کردنم وویس ندید....


اتاقم شبیه سردخونه است،
که البته برای نگهداری مرده ی متحرکی مثل من کاملا مناسبه.


پس اینجاست سرزمین آرزوهای به فراموشی سپرده شده...

-فراری


-uncofortable art-


بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرد
دوست با من هم صدا نالید دشمن گریه کرد
جای جای بی تو بودن را در آن تنگ غروب
آسمانی ابر با بغضی سترون گریه کرد

-محمد سلمانی


کاش دردات مال من بودن...


در جایی از زندگی ام که در یاد نیست چه زمانی و چه مکانی بود
با تاریکی ملاقات کردم
من و او شروع به بلعیدن یکدیگر کردیم.
اکنون من در تاریکی و تاریکی در من است
مانند دو فعل جدا ناپذیر
که هریک بدون آن دیگری بی معنیست.
من و او تنها با یکدیگر قادر به دستیابی آرامش هستیم...
و آرامش‌مان، دنیای‌مان، دور است از هر چه روشنیست...
از هرچه امید واهیست...
ما برای خود آواز خوان به رقص در می آییم،به سرتاسر هر آنچه هست و نیست چشم میبندیم و از شب تا شب پایکوبی مرگ خود میکنیم...
و سوگند یاد کردیم هیچ کس دیگر را در این بزم آرامش خود راه ندهیم
روز دیدار ما آخرین برگ بوف کور بود...
و روز وداع ما زمانی که به هیچ واصل شویم...

-علی کیا


@Langourr🤝با تشکر از سلیقه موسیقی خوبت که از قضا با مال من بشدت همخونی داره


If you wanna cry, here you go.


نیمه روز؛ dan repost
شب
قلم
کلمات من
خاموشی-!
#نیمه


-the last kiss is forever in my mind-


Your french kiss

You kiss me, kiss

Your lips are like flowers
with spring flavors

Your french kiss,

You kiss me, kiss

Though when we were together
I thought I was in lo
ve.


Твой французский поцелуй

Ты целуй меня, целуй

Твои губы как цветы
С ароматами весны

@ruined_me






Langour dan repost
هر روز بیشتر به این نتیجه که "چقد بی خاصیت و یوزلسم و اصن چرا تو این دنیا هستم" میرسم


Above the thorn bushes dan repost
دستام می‌لرزن و سرم داره تکه تکه می‌شه. از خودم خیلی خسته و بیزارم. تا کجا باید با خودم ادامه بدم؟ با این جسم، ذهن، عقل، خاطرات، رد زخم‌ها.


زآنیآر dan repost
دقیقا به حالتی رسیدم که حال هیچ کس و هیچیو ندارم‌‌..


یه جوری گیجم که حس میکنم انگار همه چیز خوب بود یهویی یه روز صبح از خواب بیدار شدم دیدم این همه درد و افسردگی و اضطراب و بدبختی ریخته روی سرم.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

46

obunachilar
Kanal statistikasi